سایت ملیون ایران

فیلم دوربین‌هایی که صحنه قتل کیان پیرفلک را ثبت‌ کرده‌اند، کجاست؟

ایران وایر

بیش از یک سال از کشته شدن «کیان پیرفلک»، کودک ۱۰ ساله‌ای که ۲۵آبان۱۴۰۱ در اعتراضات شهر ایذه به ضرب گلوله ماموران حکومتی جان باخت، می‌گذرد، ولی همچنان پرونده قتل این کودک به نتیجه نرسیده و شکایت خانواده با تهدید پاسخ داده شده است.
«ایران‌وایر» با یک منبع مطلع و نزدیک به خانواده کیان پیرفلک گفت‌وگو و وضعیت پرونده او را بررسی کرده است. به گفته این فرد، قدم‌های اولیه و الفبای کار کیفری و جنایی در پرونده تشکیل شده برای کیان توسط مقام‌های انتظامی و قضایی رعایت نشده، این پرونده دست‌کم ۷ نقص اصلی دارد که برطرف نشده است.
هنوز دادگاه زیر بار وجود فیلم‌ دوربین‌های موجود در محل قتل نرفته است. دوربین‌های ساختمان هلال‌احمر،‌ فروشگاه‌های زنجیره‌ای، دوربین راهنمایی رانندگی و دوربین امنیتی شهر، که دوربین‌هایی بسیار قوی و دقیق با پایه‌های بلند و خارج از دسترس مردم هستند و بر صحنه قتل تسلط داشته‌اند.

***

پرونده قتل کیان پیرفلک همچون بسیاری از کشته‌شدگان در اعتراضات اخیر، پرابهام‌ و بی‌ سرانجام مانده است. نهادهای امنیتی با سوءاستفاده از شرایط خانواده کیان، به‌دلیل شوک وارد شده به آن‌ها، برگزاری مراسم خاکسپاری و معالجه «میثم پیرفلک»، پدر کیان، بدون انجام تحقیقات اولیه از خانواده، پرونده را به دادگاه ارسال کردند. خانواده به‌خاطر درگیری بیماری میثم تا مدت‌ها حتی وکیل هم اختیار نکردند. به ‌گفته یکی از نزدیکان این خانواده که برای حفظ امنیت، نام مستعار «آرش» را برای او برگزیدیم، «به مجردی که حال میثم کمی بهبود یافت، ماه‌منیر و سجاد پیرفلک، عمو کیان، وکیل پرونده را انتخاب کردند و متوجه شدند که نهادهای امنیتی بدون هیچ‌گونه صحبتی با خانواده، به‌صورت خودسر پرونده قضایی برای این جنایت تشکیل داده و به دادگاه ارسال کرده‌اند.»

به گفته این فرد،‌ در برآورد و بررسی پرونده جنایی کیان، اصول اولیه دادرسی و امور جنایی تعمدا رعایت نشده است و پرونده قابلیت صدور رای و تصمیم را ندارد. 

براساس صحبت‌های آرش، ضابطین قضایی با استناد به فیلم‌های همین دوربین‌ها در شب جنایت کشته شدن کیان، چندین شهروند دیگر را مجرم معرفی کرده‌اند. این در‌حالی‌ست که برای مشخص شدن حقیقت پرونده قتل کیان، منکر دوربین و فیلم دوریبن‌ها شده‌اند.

در بلواری که خودرو خانواده پیرفلک و مولایی‌راد به رگبار بسته شده است، مغازه و کسب‌و‌کارهای بسیاری وجود دارد و بیشتر آن‌ها به دوربین مداربسته مجهز بوده‌اند، ولی ماموران امنیتی بلافاصله بعد از جنایت کشتار شب ۲۵آبان، تمام دوربین‌‌های مسلط بر محل وقوع قتل را جمع‌آوری کردند.

طبق تحقیقات خانواده و وکیل پرونده در ساعت وقوع قتل کیان، درگیری در آن محل نبوده و از یک ساعت قبل از وقوع قتل کیان، در بلوار تردد ممنوع بوده است. 

به گفته  آرش، بر‌اساس نظر خانواده و وکیل پرونده، او هیچ‌گونه تردیدی در مورد وقوع قتل کیان توسط ضابطین قضایی وجود ندارد. 

 

شب ۲۵آبان۱۴۰۱ چه گذشت؟ 

یکی از آشنایان خانواده پیرفلک و مولایی‌راد می‌گوید:‌ «آن شب میثم برای بازگشت از روستا به خانه خود، مسیرحاشیه‌های شهر را انتخاب کرده بود که نشان‌دهنده این است که خانواده پیرفلک قصد ورود به کانون اعتراضات را نداشتند. مسیری به دور از خیابان‌های اصلی، با قصد ورود مستقیم به منزل خود.» 

او در ادامه می‌گوید:‌ «این خانواده از خیابان‌های فرعی شهر به نام سلطان دیناور وارد شهر می‌شوند و با ورود به شهر، به چهارراه هلال‌احمر می‌رسند. این چهارراه یکی از نقاطی است که آن‌ها ناچار بودند با گذر از آن به خانه برسند، ولی با هدایت مامورین انتظامی مستقر در آن محل، به حافظ جنوبی تغییر مسیر می‌دهند. یعنی ادامه مسیر با هدایت و راهنمایی مامورین و ضابطین قضایی به طرف جنوب شهر و خیابان حافظ جنوبی بوده است. کمی که پیش می‌روند، گروه دیگری از ضابطین قضایی مستقر بوده‌اند، ولی در آن لحظه آنجا درگیری و تیراندازی نبوده و می‌بینند خبری هم نیست؛ این خانواده مجبور به تمکین می‌شوند. ضابطین قضایی به‌صورت عمومی شامل نیروی انتظامی، بسیج، سپاه، افراد لباس‌شخصی و ماموران می‌شود.» 

به گفته آرش، خانواده مجبور می‌شوند در همان مسیری که مربوط به رفت بوده است، برگردند؛ یعنی به‌شکل خلاف خیابان مسیر را ادامه می‌دهند. مقداری از مسیر را که طی می‌کنند، گروهی دیگر از ماموران  را می‌بینند. دو فرضیه وجود دارد، یا این افراد منتظر ماشینی بوده‌اند که به آن‌ها گزارش شده بوده است، یا به هرشکلی دچار اشتباه می‌شوند و به ماشین شلیک می‌کنند. در نهایت ماشین با فاصله بسیار نزدیک، مورد آماج گلوله قرار می‌گیرد.» 

فاصله نیروهایی که مبادرت با شلیک می‌کنند تا ماشین، کمتر از ۱۰ متر بوده است. 

 

یادآوری شب قتل از زبان ماه‌منیر 

به گفته آرش،‌ ماه‌منیر بارها در یادآوری این صحنه گفته است «وقتی خودرو مورد اصابت گلوله قرار گرفت، در ماشین را باز کردم، به‌حالتی که افتاده بودم ولی از ماشین خارج نشده بودم، فریاد کشیدم ما زن و بچه ‌هستیم شلیک نکنید. از مردم کمک خواستم. من فکر نمی‌کردم که بچه‌ها اصلا تیر خورده باشند، فکر می‌کردم کف ماشین هستند؛ منتهی کیان به‌واسطه اصابت گلوله‌ها به قسمت‌های مهم بدن، در دم جان داده بود.» 

 

ضاربین اهل ایذه نبودند؛ کیان و میثم را به دورترین بیمارستان منتقل کردند

با بررسی نقشه مسیر حرکت خودرو میثم پیرفلک، ساختمان‌هایی همچون جمعیت هلال‌احمر ایذه، ساختمان اورژانس ایذه و ساختمان پزشکان رازی، در نزدیکی به رگبار بسته شدن این خانواده دیده می‌شود. 

اشخاصی که به ماشین شلیک می‌کنند، اعضای مجروح خانواده را از ماشین خارج کرده و به  ساختمان هلال‌احمر می‌برند. کمی بعد، آن‌ها را به‌طرف بیمارستان مرکزی ایذه منتقل می‌کنند. 

به گفته آرش، سه تیر به پا،‌ کمر و باسن میثم پیرفلک اصابت کرده بود، به‌شدت آسیب دیده بود و در حالت نیمه هوشیاری بوده، اما  تشخیص داده بود کسانی که در حال حمل آن‌ها به مرکز اورژانس بودند، به زبان فارسی ولی با لهجه تند عربی صحبت می‌کردند: «این مساله بیانگر این است که ضابطین قضایی که مبادرت به تیراندازی کردند، مقیم و از نیروهای بومی شهرستان ایذه نبودند. نیروهای ویژه‌ای بودند که همیشه وقتی اعتراضی شکل می‌گیرد، از بیرون از ایذه به‌صورت گسترده انتقال داده شده و کنترل می‌کنند.»

بیمارستان مرکزی شهر ایذه در منتهی‌الیه غرب ایذه و جزو آخرین مناطق غربی این شهر است و در انتهای یک بلوار واقع شده است که بلوار به همان ساختمان ختم می‌شود و امتداد ندارد. خانواده پیرفلک به بیمارستان نزدیک محل حادثه واقع در بلوار مدرس، نزدیک حافظ جنوبی،‌ محل به رگبار بسته شدن خودرو میثم منتقل نمی‌شوند. 

 

انتقال کیان به اهواز و گزارش محرمانه کالبدشکافی 

آرش می‌گوید: «ماموران امنیتی می‌دانستند کیان دردَم جان‌باخته است. به همین دلیل مورد مراقبت پزشکی قرار نگرفته بود. خانواده خیلی فوری، بدون ابهام و تردید و سریع، تصمیم می‌گیرند کیان را به خانه منتقل کنند. آن‌ها قبل‌تر بارها در اخبار دیده بودند که در جریان اعتراضات وقتی کسی به این شکل کشته می‌شود، یکی از دغدغه‌های مهم خانواده، پیکر عزیز کشته شده است. با این آمادگی ذهنی و برای اینکه اجازه ندهند بدن کیان به مکان دیگری همچون سردخانه بیمارستان جهت انجام کالبد شکافی منتقل شود، با درایت ماه‌منیر و تصمیم به موقع او، کیان به خانه منتقل شد و با تکه‌های یخی که از همسایه‌ها گرفته شد، بدن او را نگه داشتند. ولی در نهایت نیروهای امنیتی و اطلاعاتی با وساطت و قول‌و‌قرارهایی که به خانواده دادند، بدن کیان را به اهواز منتقل کردند، هرکاری می‌خواستند با بدن کیان کردند و با گذشت دو روز به خانواده تحویل دادند و تشییع شد.»

این فرد مطلع می‌گوید: «در وقوع چنین مرگ‌هایی، وکیل پرونده باید در جلسه تشریح جسد حضور داشته باشد، یا به‌طور کامل از همه جزییات اطلاع داشته باشد. جزییات قتل هرگز به خانواده توضیح داده نشد. مهم‌ترین موضوع در تشریح و کالبدشکافی کسانی که در اعتراضات با گلوله کشته شدند، نگهداری گلوله‌ خارج شده از بدن فرد کشته شده است تا در دسترس وکیل پرونده و کارشناس سلاح قرار بگیرد. باید نرمی گلوله تطبیق و تشخیص داده شود که از چه تفنگی و با چه کالیبری شلیک شده است. خانواده و وکیل کیان، هنوز در این خصوص هیچ اطلاعاتی ندارند و همه‌چیز مبهم و محرمانه است.» 

به گفته آرش، پیکر کیان به پزشکی قانونی مرکز استان در اهواز انتقال داده شد، تشریح و کالبدشکافی صورت گرفت و هرگلوله‌ای و هر آثاری که نشان‌دهنده نوع اسلحه بود که مشخص می‌کرد سلاح سازمانی است یا خیر، از بین رفت. 

او اضافه می‌کند که این احتمال وجود دارد برخی از گلوله‌ها، از کلت یک افسر مافوق شلیک شده باشد. او با نام بردن از سردار «محمد علیپور»، که شب وقوع قتل کیان فرمانده گروه میدانی بوده، می‌گوید: «یک روایت داریم مبنی‌بر اینکه علاوه‌بر شلیک سایر مامورین که با اسلحه کلاشینکف صورت گرفته است، این فرد با کلت هم به سمت خودرو میثم شلیک کرده است. متاسفانه این قسمت مهم برای خانواده و وکیل پرونده روشن نیست.» 

میثم پیرفلک، پدر کیان، در روزهای نخست بعد از اینکه از کما خارج شد، عنوان کرد که فردی به نام سردار محمد علیپور را، در زمان شلیک به ماشین شناسایی کرده است. 

به گفته این فرد مطلع، برخی از افراد آگاه از گوشه‌وکنار به این مورد اشاره کرده‌ و حرف‌های میثم را تایید کردند؛ البته اسامی دیگری هم گفته شد. 

آرش می‌گوید این در‌حالی‌ست که محمد علیپور هرگز نه به‌عنوان متهم و نه حتی به‌عنوان فرد مطلع احضار نشد و مورد خطاب هم قرار نگرفت. در‌حالی‌که او یکی از متهمین و مظنونین اصلی این جنایت است.»

به گفته آرش، نام شخصی به نام باقری و شخصی از شهرستان باغ ملک، نزدیک ایذه، به بیرون درز کرد، ضمن اینکه صحبت از اعزام عرب‌های خارج از محدوده ایذه هم بود که برای کنترل ایذه و امنیت شهر به ایذه فرستاده شده بودند. او اضافه می‌کند: «ولی، محمد علیپور فرماندهی میدانی آن شب را عهده‌دار بود و در محل کشته‌شدن کیان حضور داشته است. ضمن اینکه اهالی شهر هم او را بهتر می‌شناسند و او را شناسایی کرده‌اند؛ یکی از مظنونین اصلی قتل کیان است.»

عیدی (محمد) علیپور، با سمت‌هایی همچون مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان خوزستان،‌ مسوول راهیان نور جنوب کشور استان خوزستان و همچنین مسوول پیشکسوتان سپاه ولی‌عصر استان خوزستان، به‌عنوان ضابط قضایی فعالیت داشته است. 
او در‌حال‌حاضر نیروی بازنشسته است، ولی به‌عنوان شهروند ایذه در هر دوره اعتراضات، به‌عنوان فرمانده میدانی وارد عمل شده است. 

آرش می‌گوید: «شاهدان بسیاری به ما گفتند که محمد علیپور را در صحنه کشته‌شدن کیان دیده‌اند، ولی شاهدی نگفته است که شلیک مستقیم این فرد منتهی به قتل کیان شده است.» 

 

سرعت و تلاش باورنکردنی قوه‌قضاییه برای بستن پرونده کیان

به گفته این فرد مطلع، بعد از قتل کیان، تشکیلات قضایی برخلاف رویه معمول، با یک سرعت عجیب‌و‌غریبی با هماهنگی تشکیلات انتظامی پرونده‌ای تشکیل دادند: «از ابتدا سمت‌و‌سوی داستان این تحقیقات ناقص را تحت‌عنوان تحقیقات وقوع قتل، تعمدا به سمت شخصی به نام “مجاهد (عباس) کورکور” بردند. در زمانی که خانواده درگیر مسائل کفن و دفن و زنده ماندن میثم بود، نیروهای امنیتی تلاش داشتند این پرونده را به سرانجام برسانند. یک بدل از آن برای مجاهد کورکور از جنبه امنیتی پرونده یعنی محاربه و افساد‌فی‌الارض به دادگاه انقلاب برود و یک بدل از پرونده هم در خصوص جنبه عمومی قتل به دادگاه کیفری ۱ استان برود.»

به گفته آرش، مبدا ورود وکیل به پرونده قتل کیان زمانی شروع شد که به وکیل اعلام شد پرونده به دادگاه انقلاب اهواز و دادگاه کیفری یک اهواز، شعبه ۳ کیفری یک استان رفته است: «شعب کیفری استان، شعب ویژه‌ای هستند که در استان خوزستان، ۴ شعبه هستند که فقط  به موارد مهم همچون قتل رسیدگی می‌کنند. وقتی وکیل خانواده مراجعه کرد، متوجه شد که پرونده آماده تصمیم برای آقایان است.» 

 

ایرادات پرونده قتل کیان 

آرش می‌گوید: «نخستین ایراد وکیل پرونده این بود که جنبه عمومی جرم قتل، اولویت دوم است. چطور از دید تشکیلات قضایی، جنبه خصوصی قتل که جنبه حق‌الناس و مجازات آن قصاص و دارای اهمیت ویژه است، مغفول مانده است؟ چرا مورد تحقیقات بهتر قرار نگرفته است؟ چون هیچ موردی در این رابطه در پرونده نیست. حتی خانواده خبر نداشت پرونده کیان به دادگاه رفته است.»  

طبق توضیحات آرش، این ایرادها بر پرونده کیان اعلام شده است: «ایراد نخست اینکه چطور ممکن است دادگاه از جنبه عمومی جرم ملزم به رسیدگی و انجام تحقیقات در ایذه شده، ولی هیچ نشانی از اظهارات مهم اولیای دم مقتول از این حیث که خودشان در صحنه وقوع قتل حاضر بودند، وجود ندارد. 

ایراد دوم؛ چطور ممکن است نظریه کارشناس سلاح مورد استناد بازپرس در صدور کیفرخواست قرار بگیرد، ولی برخلاف قانون آیین دادرسی جاری و اصول دادرسی، این نظریه به وکیل پرونده و خانواده کیان ابلاغ نشود و حقوق طبیعی مانند اعتراض به نظریه کارشناس از آن‌ها دریغ شود. 

ایراد سوم؛ در محل به رگبار بسته شدن ماشین این خانواده دست‌کم ۵ دوربین بوده است، چرا در به‌اصلاح تحقیقات انجام شده و در پرونده موجود، هیچ اثری از تصاویر دوربین‌ها وجود ندارد. 

دوربین فروشگاه افق کوروش، فروشگاه بلوط، دوربین مستقر در بالای چراغ راهنمایی و رانندگی با زاویه روبه‌رو، دوربین مستقر در حدود ۵ متری و عمود بر محل وقوع قتل، یعنی به‌صورت کامل مسلط بوده است. همچنین دوربین دستگاه امنیتی دایره اطلاعاتی شهر و دوربین‌های شماره ۴ و ۵ مستقر در ساختمان هلال احمر، پوشش مستقیم و کامل و بر صحنه تسلط داشته‌اند. هیچ‌یک از تصایر این دوربین‌ها در پرونده و تحقیقات انجام شده وجود ندارد که موجب شبهه شده است. 

ایراد چهارم؛ هیچ فهرستی از اسامی مامورین حاضر در صحنه قتل کیان که در تشکیلات انتظامی وجود دارد، در پرونده کیان وجود ندارد. 

ایراد پنجم؛ با متهم پرونده هیچ‌گونه بازسازی صحنه‌ جرم یا مواجهه حضوری صورت نگرفته است. با دیگر متهمین پرونده‌های دیگر امنیتی که در آن محدوده دستگیر شده‌اند نیز چنین کاری نشده است. چنانچه فرض کنیم ‌مجاهد کورکور مبادرت به شلیک کرده است هیچ‌گونه بازسازی صحنه جرمی وجود ندارد. هیچ‌گونه شهادت شهود، مبنی‌بر حضور مجاهد کورکور در ساعت و محل وقوع قتل یا شلیک به خودرو پدر کیان وجود ندارد.» 

به گفته آرش، دادگاه کیفری ۱، تمام این موارد را پذیرفت. او اضافه می‌کند:‌ «این دادگاه تحقیقات بازپرس پرونده در مقابل ایرادات خانواده و وکیل پرونده را کاملا مخدوش دانست و رد کرد. طی یک رای، قرار رفع نقص تمام این موارد به دادسرای ایذه تعیین تکلیف شد. چطور ممکن است فرزند پدر و مادری در ماشین شخصی‌شان کشته شود، ولی اظهارات آن‌ها مکتوب نشود، در‌حالی‌که این موارد قدم‌های اولیه و الفبای کار کیفری و جنایی هستند که در این پرونده رعایت نشده بود.»

براساس اظهارات این فرد نزدیک به خانواده پیرفلک، وکیل پرونده پیشنهاد داد نیروی انتظامی بیانیه بدهد و تحت‌عنوان اشتباه نیروی انتظامی، شلیک به خودرو خانواده پیرفلک را تقبل کند. این مساله از سوی مراجع مختلف نیز پیشنهاد شد، ولی مورد موافقت نیروی انتظامی قرار نگرفت و حاضر به چنین اقدامی نشدند. 

در نهایت، پرونده کیان در دادگاه کیفری ۱ نقض شد و به دادسرای ایذه بازگشت. به گفته نزدیکان خانواده پیرفلک، این اتفاق به نوع خود مهم و مثبت بود، اما در‌عین‌حال هم‌زمان فشارها بر خانواده پیرفلک و مولایی‌راد و وکیل آن‌ها بیشتر از گذشته شد. از این زمان به بعد، فشارهایی همچون تماس‌های تهدیدآمیز و فرستادن اشخاص مختلف امنیتی به خانه ماه‌منیر و میثم برای تهدید آغاز شد. 

پس از آن هم یک پرونده کیفری علیه وکیل خانواده تحت‌عنوان تشویق اذهان عمومی، نشر اکاذیب و تبلیغ علیه نظام تشکیل دادند. پرونده کیان در نهایت جهت رسیدگی به نقایص در دادگاه کیفری ۱ منتهی به صدور رای تصویب نشد و تحت‌عنوان رفع نقص و غیرقابل رسیدگی در آن مرجع، به ایذه برگشت خورد. 

در کمال تاسف، یک روز قبل از تاریخ مشخص شده برای رسیدگی به پرونده کیان، «پویا مولایی‌راد»، پسرعمو ماه‌منیر، توسط نیروهای انتظامی کشته شد و پرونده کیان را معطل نگه داشتند. 

 

پیش‌بینی پرونده کیان 

به گفته پویا، هرچند باید از دادگاه بالادستی که نقایص پرونده را پذیرفته تبعیت شود، ولی خانواده و وکیل پرونده پیش‌بینی می‌کنند تصاویر دوربین‌ها خلاف پافشاری خانواده و وکیل پرونده، به‌طور کامل به خانواده و وکیل پرونده و حتی به شعبه دادگاه هم ارائه نخواهد شد.البته احتمال می‌دهند که گزارش کارشناسی سلاح به خانواده ابلاغ شود.  

او توضیح می‌دهد: «خانواده می‌گویند تصاویر دوربین موجود است، چون براساس تصاویر همان دوریبن‌ها علیه متهمین دیگر در ساعت‌های دیگر و در پرونده‌ها استناد شده است. خصوصا در پرونده ۱۰ جلدی دادگاه انقلاب که سر سلسله متهمین آن پرونده، مجاهد کور‌کور است. ۸ نفر متهم دیگر هم در آن پرونده هستند. مطالعه آن پرونده به گفته وکیل خانواده پیرفلک، یک هفته وقت از او گرفته بود. وکیل گفت در کیفرخواست صادره علیه افراد، استناد به تصاویر دوریبن‌های مستقر صورت گرفته است. پس ما نتیجه گرفتیم دوربین و تصاویر موجود هستند. آن تصاویر در کشف حقیقت و انتصاب و اتهام این به ضابطین قضایی بسیار موثر و بلاتردید است؛ ولی می‌دانیم ارائه نمی‌دهند.» 

خروج از نسخه موبایل