حوادث منجر به جرح یا فوت کارگران، حدیث کهنهای در ایران است. از کارگرانی که در کارگاههای کوچک و شهرستانهای دورافتاده دور از اخبار و سروصدای رسانه جانشان را از دست میدهند، تا آنها که همچون کارگران معدن گلستان یورت، تبدیل به تیتر اول اخبار رسانهها میشوند. این گزارش، مروری دارد بر آنچه جان کارگران صنعت نفت را تحت تاثیر قرار میدهد؛ جانهایی که در سایه ناکارآمدی قوانین کار موجود در ایران از دست میرود.
***
روز ۷آذر۱۴۰۲، کانال تلگرامی شورای سازماندهی کارگران صنعت نفت، از جانباختن جوان ۳۳ ساله اهل اندیمشک، به نام «بابک بهاروند» خبر داد.
بابک بهاروند بهعنوان غواص شرکت پیمانکاری شرکت نفت فلات قاره مشغولبهکار بود و چنانچه گفته شده، در هنگام عملیات غواصی در منطقه عملیاتی سیری، بهدلیل فراهم نبودن شرایط ایمن در محل عملیات، جانباخته است.
یک شاهد عینی درباره حادثه رخ داده برای این کارگر جوان گفته است که او پس از اینکه مدتی از آغاز عملیات غواصی گذشت، به سطح آب آمده و گفته است که حال مساعدی ندارد. سایر تیم همکاری او را بلافاصله به داخل اتاق فشار انتقال دادهاند، اما یک ساعت بعد حال جسمی او رو به وخامت گذاشته و با شناور مستقر در محل، به مرکز درمانی جزیره سیری منتقل شده است؛ اما متاسفانه پیش از رسیدن به درمانگاه جان خود را از دست داده است.
آنچه بهعنوان علت این حادثه عنوان شده اما حیرتانگیز است: «اشتباه اداره تعمیرات در عدم تعریف شرح کار استاندارد برای فعالیت در عمق دریا.»
یکی از کارگران شاغل در یکی از مجموعههای نفتی ایران میگوید: «ایمنی محیط کار یکی از موضوعات مورد اعتراض ما کارگران نفت است که قربانی سودجوییهای سرمایهداران مفتخور هستیم. در همه اعتراضات صنفی ما، یکی از مطالبهها همین است که جلوی تکرار چنین جنایاتی را بگیریم و خواهان تامین فوری شرایط ایمن در محیط کارمان باشیم. ما عامل اصلی وقوع چنین جنایاتی را کارفرمایان و پیمانکاران میدانیم.»
او بابک بهاروند را «یکی از هزاران قربانی شرایط ناایمن در محیط کار» توصیف میکند و به «ایرانوایر» میگوید: «لباسهای غواصی کاربردی در این پروژهها، که عمدتا جهت انجام عملیات تعمیرات در زیر آب مورد استفاده قرار میگیرند، همچون سایر لباسهای کاربردی در پروژههای نفتی، مانند لباس نسوز، لباس ضدگوگرد، لباس ضداسید یا مواد قلیایی و لباس مخصوص شستوشوی تجهیزات با فشار بالا، میبایست از لحاظ کارایی و کیفیت دارای تاییدیه حوزه های تخصصی باشند و با سند معتبر یا Certificate شرکت تولیدکننده قبل از ورود به حوزههای کاری، بهخصوص در پروژههای نفتی توسط اداره کالا و بخش ایمنی محیط کار تایید و بعد سفارش داده شوند. این پروسه ضریب کارایی محصول و ایمنی محل کار را بالا میبرد. اتفاقی که هرگز در هیچ کارگاهی اعم از طرف قرارداد با شرکت نفت بهعنوان کارفرمای اصلی یا پیمانکاران بهعنوان کارفرمایان سطح دوم، رخ نمیدهد.»
نگاهی به قربانیان ایمنی در محیط کار شرکتهای نفتی
منبع آگاهی که با ایرانوایر گفتوگو کرده است، با مرور حوادث به مرگ شماری از کارگران حوزه نفت، گاز و پتروشیمی میگوید: «۲۶ تیر۱۴۰۱، محمد صادقی کارگر ۳۸ ساله پالایشگاه سوم پارس جنوبی در یک سانحه آتشسوزی در محل کارش دچار سوختگی شدید ۷۶ درصدی شد و جان خودش را از دست داد. محمد اهل لامرد استان فارس و پدر دو کودک خردسال بود.»
به گفته این فرد آگاه، محمد صادقی، ریگر جرثقیل بود: «ریگر یعنی فرد متخصصی که باید دورههای آموزشی متعدد در حوزه معیارهای اصولی حمل بار گذرانده باشد و با بررسی وضعیت بار، سیم بکسل و زنجیر بدون خطرهای جانی و مالی، اجناس و محمولهها را از منطقهای بارگیری کرده و در مکان دیگری تخلیه کند. محمد کارش را بلد بود اما جرثقیل او در نزدیکی مخازن زیرزمینی چاهی بود که نشتی گاز داشت و محمد میبایست لباس ضدحریق پوشیده باشد، اما این اتفاق نیفتاد و محمد صادقی بعد از سه روز رنج جانکاه، در بیمارستان جان باخت.»
این فرد آگاه میگوید بهرغم پیگیریهای حقوقی از سوی خانواده آقای صادقی، پرونده این حادثه «با زدوبند کارفرما-پیمانکار و دخالت نهادهای امنیتی در مرجع قضایی عسلویه مختومه اعلام شده است.»
مهر۱۴۰۲، «حسین ربیعی»، یکی از کارگران جوان پالایشگاه بندرعباس بعد از وقوع انفجار در بخشی از واحد فرایندی این پالایشگاه، بهشدت دچار سوختگی شد.
در جریان این حادثه جمعا ۵ نفر مصدوم شدند، اما حسین ربیعی و یک کارگر دیگر به نام «مرتضی صفدری» بهدلیل شدت جراحات، جان خود را از دست دادند.
به گفته فرد آگاهی که با ایرانوایر گفتوگو کرده است، علت وقوع این آتشسوزی نیز «عدم بررسی شرایط کار ایمن توسط ایمنی پالایشگاه و صدور مجوز برای انجام عملیات در محل کار» اعلام شده است.
در حادثه دیگری که ۱۷شهریور۱۴۰۲ در یکی از کارگاههای پتروشیمی بوشهر اتفاق افتاد، «کاووس طهماسبی»، ۴۲ ساله، متاهل و دارای ۴ فرزند، قربانی ناایمن بودن شرایط محیط کار شد.
کاووس طهماسبی به گفته همکارانش کارگر «فورمن» شرکت پیمانکاری حوزه پتروشیمی بوشهر در منطقه پارس جنوبی بود و بهعلت «ماندن در زیر لولههای رها شده از تسمهبار جرثقیل در ارتفاع»، جان باخت.
براساس روایت شاهدان عینی، پیمانکار این پروژه تسمهبار مورد تایید و استاندارد برای جابهجایی لولهها تهیه نکرده و گروه ایمنی پتروشیمی بوشهر نیز با همین وضعیت، اجازه انجام کار را داده بودند.
اندکی پیش از این حادثه در ۳شهریور سال جاری، «کاظم میری»، مسوول اورهال واحد عملیاتی و «مصطفی سنجرانی»، کارگر خدماتی پالایشگاه سرخس، دوتن از پنج کارگری بودند براثر جراحات ناشی از انفجاری که در واحد عملیاتی و در زمان انجام اورهال رخ داد، جان خود را از دست دادند.
فرد آگاهی که با ایرانوایر گفتوگو کرده است، درباره عبارت اورهال چنین میگوید: «اُوِرهال عملیاتی است که حین انجام آن یک احیای همهجانبه و تماموکمال با هدف بهبود شرایط انجام میشود. حالا این عمل میتواند روی یک وسیله و ماشین انجام شود، یا روی یک واحد عملیاتی و دستگاههایی که در آن کار میکنند. میتواند بازسازی باشد یا تعویض قطعه؛ در هر حال، هدف از اجرای اورهال، در واقع بازیابی عملکرد بهینه تجهیز در عین تضمین قابلیت اطمینان آن است، اما در عملیاتی که آقای میری و سنجرانی در آن جان باختند، گروه ایمنی درحالی مجوز انجام عملیات را صادر کرده بود که پیشاز آن، از نبود مواد قابلاشتعال در محال موقع انجام عملیات اساسی اطمینان حاصل نکرده بود.»
به گفته این فرد آگاه، این موارد نمونههای اندکی از اتفاقات هر روزه در کارگاههای صنایع نفت و گاز و پتروشیمی است: «به اینها اضافه کنید حوادث مرتبط با ریزش معدن، واژگونی یا تصادف سرویس حملونقل کارکنان، انفجار و آتشسوزی در محیط کار، سقوط کارگران از ارتفاع، مرگ یا آسیب دیدگی شدید ضمن کار با تجهیزات، که همگی نشان میدهد هر اندازه تولید و سودآوری سرمایه در جامعه وجود داشته باشد، وقتی اولویت سود صاحبان قدرت و سرمایه است، به همان نسبت حقوق اولیه انسانها و حق حیات و معیشت طبقه مولد جامعه از کمترین اهمیتی برخوردار است.»
این فعال کارگری بر این باور است که «کارگر ارزان و خاموش» حتی اگر بهصورت روزمره بخشی از تیتر خبرهای حوزه کارگری باشد، باز هم «شرایط رقابت و ایجاد سرمایه را به طبقه سرمایه دار ارزانی میکند، چراکه قانون موجود در کشور به قدر کافی برای جلوگیری از زد و بندهای میان مجریان و سرمایهگذاران کارآمد نیست.»
حقوق کارگران
«موسی برزین خلیفهلو»، حقوقدان و مشاور حقوقی ایرانوایر، در پاسخ به این پرسش که مسوولیت کیفری حوادث منجر به مرگ کارگران بر عهده چه کسی است، میگوید: «وقتی در حین کار حادثهای در کارگاه رخ میدهد، روابط کارگر و کارفرما در هر صورت شامل قانون کار و همینطور قانون تامین اجتماعی برای مواردی که منجر به از کارافتادگی میشود. لذا مسوولیت مستقیما بر عهده کارفرماست، اما در خصوص میزان قصور، باید بررسی شود.»
به گفته این حقوقدان، اختلافات میان کارگر و کارفرما در اداره تعاون وکار محلی که کارگاه وجود دارد رسیدگی میشود: «هیاتهای بررسی بدوی مستقر در اداره تعاون و کار ابتدا موضوع را بررسی و سپس به هیات تجدیدنظر ارجاع میدهند. این در خصوص حوادث کوچک، جزیی و خسارات مالی است.»
اگر حادثه رخ داده شده بزرگ و تلفات آن زیاد باشد، ماجرا بهشکل دیگری بررسی خواهد شد. موسی برزین در تشریح این موضوع میگوید: «ابتدا باید بازرسان و کارشناسان رسمی دادگستری حادثه را بررسی کرده و مقصر را شناسایی کنند. ماده ۹۵ قانون کار صراحتا مطرح کرده است که مسوولیت اجرای مقررات و ضوابط فنی و بهداشت کار برعهده کارفرما است. اگر کارشناسان تشخیص بدهند حادثه براثر عدم رعایت مقررات مذکور از سوی کارفرما یا مسوولین واحدها رخ داده، شخص کارفرما یا مسوول واحد مذکور ازنظر کیفری و حقوقی مسوول خواهد بود.»
به گفته این حقوقدان «در حوادث منجر به جرح، از کارافتادگی یا فوت که منجر به پرداخت دیه خواهد شد، فرد حادث دیده یا اولیایدم، باید برای طرح شکواییه و دادخواست به مراجع قضایی مراجعه کنند. این شکواییه توسط مقامات قضایی و انتظامی باید در اسرعوقت بررسی شود و سپس فرد حادثه دیده یا اولیایدم، جهت تشکیل پرونده به کلانتری مراجعه کنند. همچنین باید نظریه پزشکی قانونی و اداره کار و امور اجتماعی را هم دریافت کنند.»
این حقوقدان اضافه میکند که پس از تشکیل پرونده در کلانتری، نامهای به فرد حادثه دیده ارائه خواهد شد. «این نامه را باید به واحد بازرسی کار اداره کل کار و امور اجتماعی استان یا اداره شهرستان محل حادثه تحویل داده شود. این مرحله اظهارات شهود بههمراه نامه کلانتری و شرح صحنه حادثه در پرونده درج و بازرسان اداره کار اقدام به تهیه گزارش از حادثه رخ داده شده میکنند.»
از: ایران وایر