سایت ملیون ایران

باید کاری کرد، باز گو کردن مصیبت ها بس است!

این که آخوندها پست، مردم کُش و دروغ گو هستند، این که خمینی خدعه کرد، جنگ راه انداخت و سدها هزار جوان ایرانی را در جنگ به کشتن دادند، این که همه ی دارایی ها و کانی های ایران از نفت و طلا و هر چه هست به غارت برده می شود، این که دزدی ها و جنایت های بیشرمانه در همه ی دستگاه های حکومتی هر روز، هر شب و هر آن، انجام  می شود و … این ها را کودکان دبستانی و روستاییان دور دست هم می دانند. آنچه حکومت اسلامی به نام حماس ساخته است، بیش از چهل و چند سال است که در ایران با سنگدلی مردمان میهن ما از کودک، زن و مرد را همچنان می کشد و “…کُشتن ها و کُشتن ها و کُشتن ها و گزمه ها و گَشتی ها…” و بسیجی ها و سپاهی ها … این داستان های تلخ را همه ی ایرانیان و جهانیان می دانند و گوش همه از این مصیبت خوانی ها پر شده است.

نزدیک به نود میلیون ایرانی در زندانی به بزرگی۱٬۶۴۸٬۰۰۰کیلومتر مربع زندانی هستند و  روز و شب شکنجه و کشته می شوند و بیش از هشت میلیون از بهترین مغزهای ایرانی از ایران گریخته و در سراسر جهان پراکنده شده اند و برای کشورهای بیگانه کار می کنند. پرسش من این است که چرا ؟

چرا ما مردمان ایران مرگ تدریجی در زیر نعلین آخوند ها را بر خود هموار می کنیم؟

چرا گرانی سرسام آور را می پذیریم؟

چرا غارت کشور خود را ندیده می گیریم؟

چرا کُشتار هم میهنانمان را تحمل می کنیم؟

چرا…؟ این بدبختی ها از کجا و از کی آغاز شده است؟

یک سر تومار این نگون بختی از اسلام و از یورش تازیان به ایران آغاز شده است. دفتر دوم را استعمارگران گشوده اند. نه، نگویید گناه از خودمان هم هست! ما دست پرورده ی یک ساختار استعماری هستیم. آن پیر زن و یا پیر مرد روستایی که پدر در پدرش از خواندن و نوشتن و کمترین دستمایه های زندگی و بهداشت بی بهره مانده اند و دارایی های کشورشان به یغما می رود چه گناهی دارند؟ این که هر یک از ما ده ها سال در کشورمان از هر سو که رفتیم سرمان به سنگ خورده و بسیاری از دوستان فدا کار، فرهیخته و میهن دوستمان را کشته اند و یا از کشورمان فراری داده اند، با این همه بدبختی چه می توانستیم بکنیم. ما و مادران ما و پدران ما، پشت در پشت، در زیر سرنیزه ی نوکران بیگانگان در یک کشور استعمار زده، کر و کور و گنگ بار آمده ایم. من هنوز به یاد دارم هنگامی که نوجوان بودم زنده یاد کارو دِردِریان، برادر ویگن خواننده، درباره ی کشورمان ایران نوشته بود:

« اینجا سرزمین استعدادهای مکتب ندیده ی زندانی است». این به آن معنا نیست که ما دست روی دست بگذاریم و برای رهایی مردمان میهن خود کاری نکنیم.

همیشه برای رهایی از بدبختی ها چاره هست. یک مادر و یا پدر برای خوشبختی فرزندانشان چاره اندیشی می کنند. ایران خانه ی ماست، زن و فرزند و کسان ما به آسایش و آرامش و رفاه نیاز دارند. برای همه ایرانیان باید کاری کرد، درباره ی زندگی و خوشبختی همه باید اندیشید، برای رهایی و خوشبختی همه باید کاری کرد. هشت میلیون ایرانیِ چاره اندیش که مدیران بزرگی در میان آن ها هست، در سراسر جهان برای خوشبختی همنوعان خود کار و چاره جویی می کنند اما خانواده های خودشان در ایران در حال نابودی هستند. میلیون ها اندیشمند ایرانی جدا جدا از هم در ایران می کوشند تا در درون دستگاه و با کمک به دستگاه های ویرانگر حکومت اسلامی برای هم میهنان خود سودمند باشند و همه جا و همیشه به بن بست بر می خورند. ایرانیان مؤمن و مسلمان از آغاز حکومت آخوندها به لباس و سخنان پوچ و دروغ های خمینی دل بستند و به دنبال توشه ی آخرت رفتند. سال ها است که دروغ ها و خدعه ها آشکار و رسوا شده است. مشت بسته ی آخوندها باز شده و تشت رسوایی آنان از بام افتاده و بسیاری از هم میهنانمان به دروغ های آن ها پی برده اند.

یک یک ما ایرانیان چه در درون کشور و چه در بیرون از کشور باید بدنبال چاره باشیم. بنا بر پیشنهاد جبهه ملی ایران، یکی از چاره ها برپایی کنگره ی ملی است. با کمک همه ی سازمان ها و تشکل های مستقل از حکومت می توان کنگره ی ملی را  بر روی شبکه ی جهانی اینترنت برپا کرد. هنگام آن رسیده است که نمایندگان جبهه ملی ایران با همکاری و همراهی ۲۰ تشکل صنفی و مدنی داخل ایران که منشور مطالبات حداقلی را امضاء کرده اند، همراه با دیگر سازمان ها و انجمن ها در درون کشور و با پشتیبانی ایرانیان خارج از کشور، کنگره ملی ایران را سازمان دهی کنند. روشن است که کنگره ی ملی از فداکارترین داوطلبان گروه ها و سازمان های گوناگون بر پا می شود. ما شب و روز باید به این بیندیشیم که چگونه بساط این آخوندهای خائن و مردمکُش را درهم بپیچیم و به زباله دان تاریخ بیندازیم. ما برای چاره اندیشی در هر کجا که هستیم باید با یکدیگر مشورت و رایزنی کنیم. هر بار که سرمایه داران جهانی و نوکرانشان در گوشه و کنار جهان نمایش سیاسی یا جنگی راه می اندازند فعالان سیاسی، نویسندگان و اندیشمندان ما ساعت ها و روزها وقت می گذارند و به تفسیر این گونه حوادث می پردازند. ما باید در هر ثانیه از زندگی مان در این اندیشه باشیم که چگونه می توانم میلیون ها هم میهن خود و تمدن و تاریخ میهن خود را از خطر نابودی نجات دهیم. مشکل حماس و اسرائیل کاری نیست که ما وقت و انرژی روی آن بگذاریم. کشتار کودکان بی گناه اسرائیلی و عرب یک بازی جنایتکارانه است و تفسیر  و تحلیل آن به اسرائیلی ها و عرب ها مربوط می شود. ما وظیفه داریم درباره ی رهایی هم میهنان و خویشاوندان خود از شر آخوندها بیندیشیم.

من بارها نوشته ام باز هم می نویسم؛ به گمان من اگر ما همه به دنبال راه چاره باشیم، راه رهایی را می توانیم پیدا کنیم. بارها مردمان میهن ما مانند، بهمن ۵۷، دی ماه ۹۶، آبان  ۹۸، انقلاب زن، زندگی، آزادی در پائیز ۱۴۰۱ در خیابان ها گرد آمده اند، اگر انبوه مردمان در خیابان ها بمانند و به خانه های خود نروند، در همان خیابان ها با رهبری کنگره ی ملی، انتخابات انجام دهند و با رأی میلیونی خود در خیابان ها حکومت تعیین کنند.  هیچ نیرویی در جهان نمی تواند جلو میلیون ها ایرانی در سراسر ایران ایستادگی کند. من بر این باورم که در چنین انقلابی سراسری کمتر از ده روز همه ی آخوندها و سردارهای فربه و ترسوی سپاه و همچنین خود علی خامنه ای، از ایران خواهند گریخت. ماندن در خیابان ها تا فرار آخوندها چاره و راه رهایی ملت ایران است.

منوچهر تقوی بیات

نوزدهم آذر ماه  ۱۴۰۲ خورشیدی برابر با دهم دسامبر ۲۰۲۳ میلادی

 

 

خروج از نسخه موبایل