مدرسه فمینیستی: مجموعه فهرست مفصل نام زنان شاعر، توسط آقای محمد ربوبی گردآوری و تنظیم شده است. افزون بر گردآوری فهرست نام شاعران زن و عنوان مجموعه شعرهایشان، آقای ربوبی مقدمه ای نیز بر این فهرست نگاشته اند که در زیر می خوانید، اما به واسطه حجم زیاد فهرست زنان شاعر، ناگزیر شدیم که آنرا به صورت فایل «پی. دی. اف» منتشر کنیم. بنابراین علاقمندان برای مطالعه این فهرست می توانند به لینک زیر مراجعه فرمایند:
http://www.feministschool.com/spip.php?article7095
مقدمه: تا قرن بیستم، جز معدود زنان و دختران دربار و خانوادههای «اهل علم و ادب»، زنان و دختران سواد خواندن و نوشتن نداشتند و از ورود به اجتماع و عرصه ادبیات محروم بودند. کشاورز صدر در اثری پژوهشی با عنوان » از رابعه تا پروین « که به شاعران زن پارسی زبان از قرن چهارم هجری تا قرن بیستم پرداخته، از میان صد و چهل و هفت شاعر، چهل و سه زن از درباریان و بقیه از طبقات مرفه بودند.
تولید و انتشار آثار ادبی به فضاهای مشخصی مانند دربارها، دیوانها، خانقاهها، و خرابات خانهها و مجالس مشاعره و محافل ادبی مردان محدود بود و زنان و دختران از شرکت در آنها محروم بودند. ادبا ، اغلب زنان و دختران را از فرا گرفتن خواندن و نوشتن منع میکردند. اوحدی مراغه ای گفته:
زن خود را قلم به دست مده / دست خود را قلم کنی آن به
زان که شوهر شود سیه جامه / تا که خاتون شود سیه نامه
و نظامی گنجوی نیز چنین سروده:
دختر چو گرفت خامه / ارسال کند جواب نامه
آن نامه نشان روسیاهی است / نامش چو نوشته شد گواهی است
در چنین محیطی، حجب و حیای زنانه و غیرت مردانه ایجاب میکرد زن و دختر در اندرون از چشم نا محرم پنهان بمانند و صداشان نشنیده بماند.
ز بیگانگان چشم زن کور باد / چو بیرون شد از خانه در گور باد
میرزا آقاخان کرمانی دربارهی این وضعیت ناگوار زنان ایرانی در سه مکتوب نوشته است: «زنان ایرانی نه تنها در نظرها خفیف و بی قرب و حقیر و ذلیل و مانند اسیرند بلکه از هر دانشی مهجور و از هر بینشی دور و از همه چیز عالم بیخبرند…»(۱)
در چنین فضای سنتی، جایگاه رفیع زن در خانه بود. قیود فرهنگی نیز مشوق غیبت او از عرصههای اجتماعی بود. شرم گوینده و حرمت گوش شنونده، آزرم زنانه و غیرت مردانه ایجاب میکرد برخی ممنوعیتها و محدودیتها رعایت شود. خلاقیت زنان را میتوان در هنرهای «خصوصی» از قبیل قصه گویی، گلدوزی، آشپزی، خیاطی و قالی بافی ـ یعنی هنرهایی که در حریم و فضای خاص دختران و زنان پدید میآمدند و نام و نشانی از هنرمند زن در عرصه عمومی به جای نمیگذاشتند، سراغ گرفت. صدا و جسم زن ـ این دو راویان فردیت او ـ در شبکهای از محدودیت ها گرفتار و به عرصهی خصوصی تبعید شده بودند.(۲)
از اواخر قرن نوزدهم، در نتیجهی گسترش روابط ایران با کشورهای اروپا، رفت وآمدهای اروپاییها به ایران، آشنایی ایرانیان با اروپا، رسوخ افکار مترقی که به انقلاب مشروطه انجامید، آموزش و ادبیات که در انحصار مردان بود پایان گرفت و زنان و دختران ایرانی به آموزش و نوشتن روی آوردند. تا بهار سال ۱۲۸۹ صد و پنجاه مدرسه دخترانه در تهران افتتاح و یک کنگرهی آموزش زنان برگزار شد. در تبریز، اصفهان و شیراز و مشهد نیز کلاسهای تدریس دختران گشوده شد. نوشتار مشغلهی دختران و زنان نیز شد.
اثر بی بی خانم استرآبادی با عنوان «معایب الرجال» که در سال ۱۳۰۰ منتشر شد به نثر نوشته شده. خاطرات تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه که آن هم به نثر نوشته شده سالها بعد منتشر شد.
در دههی دوم قرن بیستم، نخستین بار اشعار پروین اعتصامی ابتدا در مجلهی بهار و پس از مرگ او به شکل مجموعهای از اشعارش در هزار نسخه منتشر شد. از همان ابتدا، «جماعت اهل ادبیات» ـ جز تنی چون دهخدا و بهار و… ـ باورشان نمیشد که این اشعار سرودههای یک زن است. تردید، تهمت و تکذیب حتی پس از مرگ او ادامه یافت. عبدالحسین آیتی ادعا کرد سه چهارم اشعار پروین به مرد شاعری به نام رونق علی شاه تعلق دارد. فضل الله گرگانی مدعی شد که «مسلما پروین اعتصامی واقعی دهخداست. هیچ زنی، چه رسد به پروین که خجالتی، نازیبا و از لحاظ چشم راست احول بود، نمیتواند چنین اشعار زیبا و پرمغزی بسراید. اما هر کاری به کسی برازنده است . … استفاده از آیات قرآن در شعر و استعمال این همه لغات مشکل و دور از ذهن ـ آن هم در حد استادی و تخصص ـ غریب و غیر قابل هضم به نظر می آید.»(۳)
با وجود این، پروین محبوب ترین شاعر زن ایرانی شد. دیوان او چندین بار به چاپ رسیده و میرسد و هر بار با تیراژی بیش از پیش.
پروین پس از گذشت این سالها، در جمهوری اسلامی هم طرفدارانی پیدا کرده که از لون دیگری است. کریم عسگری تورزنی در کتابی با عنوان «پروین اعتصامی ، بزرگترین شاعره پارسی زبانان» درباره پروین و دیوان او چنین نوشته است:
«این شاعره آزاد و مبارز و ضد ظلم و ستم مملکت انقلابی اسلامی ایران در چنین عصر تاریک و آکنده از ظلم و ستم و در اجتماعی دور از فرهنگ و آلوده به انواع کثافات میزید… دست به انقلاب فرهنگی در بعد خودش می زند… و این دیوان را بر جامعه اسلامی انقلابی و ضد استبداد و ظلم و ستم ایران عرضه می کند.»
اما این آقا، شعر معروف پروین را با عنوان «زن در ایران» که به مناسبت چادربرداری سروده بود، نمی تواند نادیده بگیرد و مینویسد:
« انتقادی بر پروین رحمت الله علیها وارد است و آن این است که قطعه ای دارد با عنوان «زن ایرانی» که در این قطعه از رفع حجاب بانوان سخن رانده و اشتباهی کرده که ناشی از تحت تاثیر قرارگرفتن او بوده است و در کل دیوان فقط این قطعه است که از مسایل الهی جداست… انشاء الله خداوند بخشاینده این اشتباه او را به دیده بخشش بنگرد.» (۴)
و استاد علی اکبر خوشدل «صاحب دیوان گرانسنگ خوشدل تهرانی» در تقریظی که بر کتاب مستطاب عسگری تورزنی نوشته، پای «فروغ فرخ زادها» را هم به میان کشیده و خواسته با یک تیر چند نشان بزند:
«از آن جا که مدتی است بیمار قلبی و بستری هستم قادر به مطالعه کامل کتاب نبوده ولی از یک مطالعه اجمالی ذوق و سلیقه ایشان را ستوده و باید گفت کاری مفید را به ویژه در جو اسلامی ما انجام می دهند و در حفظ صاحب حقی [پروین] کوشیده اند. خوب بیاد دارم در سالهای قبل از انقلاب هر چه توانستند در ترویج مکتب فروغ فزخزادها پرداختند و فکر عالی و اسلامی پروین را تخطئه کردند. آنان طرفدار شعر روسبی بودند و افکار عالیه اسلامی پروین را نمی پسندیدند… »(۵)
شاید فروغ فرخزاد که در طول عمر کوتاهش چماق تکفیر بسیاری بر او فرود آمد، این شعر را برای این جماعت نیز سروده است:
– ز جمع آشنایان میگریزم
– به کنجی میخزم آرام و خاموش
– نگاهم غوطه ور در تیرگیها
– به بیمار دل خود میدهم گوش
– گریزانم از این مردم که با من
– به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
– ولی در باطن از فرط حقارت
– به دامانم دو صد پیرایه بستند.
( اسیر، چاپ هفتم، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۱ )
در دههای اخیر گرایش زنان به سرودن شعر پیوسته بیشتر شده. شاید انگیزه شان این است که با زبان شعر بهتر میتوان دید و احساس، اندیشه و نیازهای عاطفی را بدون ترفندهای روایی بیان کرد. و شاید شعر با خصوصیات ویژهاش: ایجاز و اختصار، پیچیدگی، ابهـام و استعارات، هنوز هم زبان مناسب ادبی و رسانهی بی بدیل فرهنگی و اجتماعی جامعهی ایران است.
تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد، فهرست کاملی از مجموعههای شعر زنان که تاکنون منتشر شده وجود ندارد. چندی پیش پروین شکیبا، جلد سوم اثری با عنوان «زنان سراینده معاصر» را در ۷۱۶ صفحه منتشر کرده که از چند و چون آن اطلاعی ندارم.(۶)
فهرستی که پیش روی شماست، گامی است در این راه، به این امید که علاقمندان در داخل و خارج کشور آن را تکمیل کنند. از خوانندگان درخواست میشود آنچه را که در این فهرست نادرست و ناقص به نظرشان میرسد و نیز نام و نشان مجموعههایی را که در این فهرست وجود ندارند به نشانی مدرسه فمینیستی و یا به نشانی گردآورندهی این فهرست اطلاع دهند.
Robubi@t-online.de
پانوشت ها:
(۱) به نقل از ویدا بهنام: زن ، خانواده و تجدد. در ایران نامه، سال یازدهم ، شماره ۲، ۱۳۷۲
(۲) فرزانه میلانی، نوآوری در شعر فارسی ، ایران نامه، سال پانزدهم، شماره ۳، تابستان ۱۳۷۴
(۳) حشمت مؤید، به یاد هشتادمین سالگرد تولد پروین اعتصامی ، ایران نامه، سال ششم ، شماره ۱، پاییز ۱۳۶۶۳
(۴) همانجا
(۵) همانجا.
( ۶) بررسی کتاب ، شماره ۶۶ تابستان ۱۳۹۰.