گفت‌و‌گوی اکبر کرمی برنامه پشت عینک دیگران با کورش پارسا: پرویز ثابتی

ساواک از پشت عینک پرویز ثابتی #اکبرکرمی #پشت_عینک_دیگران #کورش_پارسا #Akbar_karami #ساواک#محمدرضاشاه

پرویز ثابتی پشت عینک دیگران

«پرویز ثابتی» فیلم مستندگونه‌ای از زنده‌گی حرفه‌ای پرویز ثابتی، یکی از بلندپایه‌گان ساواک در رژیم پادشاهی پیشین‌ است. فیلم‌ گزارش پرویز ثابتی از یک بازه از تاریخ پرهیاهو ی ایران است؛ در فیلم هم کارگردان و سازنده‌گان آن، و هم حتا گوینده‌ (که بیش‌تر از صدای خود در فیلم ظاهر نمی‌شود)، تا حد بسیاری آماج خود را پنهان کرده‌اند؛ و با این ترفند دردسر ارزیابی و پرسش‌ها ی پی‌گیرانه، کنجکاوانه و بی‌طرفانه را از جلو ی پای برنامه‌سازان برداشته‌اند. گزارش ثابتی بسیار ساده و گاهی سطحی است. گزارش‌گر مرکز همه ی داستان‌ها و عقل‌کل همه ی رخ‌دادها است. (یعنی بقیه همه اگر خل‌وچل نیستند، نادان و احمق هستند.) با این همه بسیار صمیمانه هم از هنرها و هم از بی‌هنری‌ها ی خود و رژیم دل‌خواه خود پوست‌گیری می‌کند. و این برجسته‌ترین برچسب این فیلم است که در تیتراژ نیامده است، اما فیلم را فراتر از آماج پنهان آن به گواهی برای دریافت بهینه‌تر تاریخ ایران دگرمی‌سازد. یعنی اگر این‌ گزارش را بپذیریم، هم ساواک، و هم ساختار سیاسی و سلطنتی و همه ی مردان بزرگ و کوچک حکومت بسیار توسعه‌نایافته و پردش‌واره می‌نمایند. شاه بسیار نادان و ناتوان است؛ و حتا گاهی که دل‌اش می‌خواهد تن به مناسبات جهان جدید (انتخابات آزاد و احزاب گوناگون) بدهد، نه مناسبات جدید را به درستی می‌شناسد، و‌ نه راه‌برد و برنامه‌ای ویژه و مطالعه‌شده برای گسترش حکومت و پایداریدن آن دارد. اگر خودستایی‌ها ی ثابتی را کنار بگذاریم در گزارش او با حکومتی بسیار شخصی، مناسباتی بسیار شکننده و ارباب رعیتی، بی‌قانونی گسترده، سرکوب و ترس (حتا در نوشتن گزارش‌ها ی امنیتی در ساواک) و دعواها ی خاله‌زنکی، گلایه‌ها ی عمومردکی و روزمره‌گی‌ها ی سیاسی و امنیتی همه ی آن‌ چیزی است که در این فیلم آمده است. در فیلم پرویز ثابتی مخالفان و منتقدان همه نادان‌، نمک‌نشناس، بی‌گانه‌پرست، خیانت‌کار، خراب‌کار و از نظر فکری گم‌راه هستند. هیچ تکاپویی نیست که نشان دهد، دش‌واری ی بنیادین آن دوران دست‌کم در قلب امنیت کشور شناخته و بررسیده شده است. اگر فیلم پرویز ثابتی و گزارش پرویز ثابتی از دوران محمدرضا شاه را بپذیریم، توسعه‌نایافته‌گی و استبداد دش‌واری ی بنیادین ایران آن روز بوده است؛ که انگار عامدانه همه ی دست‌اندرکارانه فیلم در حال پنهانیدن آن از مردم هستند، تا ذهن مخاطبی که قرار است ایران فردا را بسازد، از پرسش اصلی دور بماند. به تعبیری که تونی (کول انتونی) موریسن برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات در آمریکا (و در مورد نژادپرستی) گفته‌ است، انگار بنیاد استبداد هم گم‌راهیدن افکار عمومی از دش‌واری ی بنیادین است. ناکامی در سامانیدن قدرت در ایران و گسترش حاکمیت ملی دش‌واری بنیادین ایران است که در هیچ گفت‌وگویی به آن و کسانی که در برابر آن ایستادن هیچ اشاره نمی‌شود. و این درست جایی است که جمهوری اسلامی و نظام سلطنتی پیشین را در ادامه ی هم قرار می‌دهد. هر دو از ملی کردن قدرت، قانون، داوری و‌ جست‌وجوی خوش‌بختی سرباز زده‌اند و به جای پاسخ‌گویی در برابر این خیانت ملی و بزرگ، می‌خواهند قربانی را جا ی متهم بگذارند و از کشیدن بار ناکامی‌ها و‌ شکست‌ها شانه‌خالی کنند. آسیب‌شناسی انقلاب ۵۷ در ایران در نبود توضیح مناسب از فرآیندی که با تعطیلی قانون مشروطیت در دوران رضاشاه آغاز شد، و با کودتا ی ۲۸ مرداد در دوران محمدرضاشاه به اوج خود رسید، آسیب‌شناسی نیست. آسیب‌پوشی و آدرس نادرست دادن است. این همه به خاطر آن است که حق خطا کردن از ملت گرفته شود؛ از متهمان یک قربانی ساخته شود؛ و دردها و بنیادها ی درمان ناگفته بماند.

توسط -

سایت ملیون ایران در تاریخ

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل