مسعود کاظمی: تندروها منافع ملی را قربانی میکنند
رئیس جمهور باید… رئیس جمهور نباید… کلید واژه این روزهای بخشی از حاکمیت بایدونبایدهای دستوری خطاب به رئیس جمهور و دولت است.
انتقاد از دولت و کشاندن حسن روحانی به مباحث چالش برانگیز و حاشیهای روند بسیار تندی در برخی محافل سیاسی گرفته است. افشاگری ، دور جدیدی از بگمبگمها و حتی تهدید به انتشار فیلم، بخشی از این سناریوی خطرناک تندروها در ایران است. به ظاهر آن مردی که بگم بگم، ورد زبانش بود و فیلم خصوصی منتشر میکرد رفته است اما بقایای تفکر او و همفکرانش همچنان باقی است و می خواهد حیات خود را با فشار بیشتر ادامه دهد. پرداختن رسانههای زنجیرهای به موضوع مهمانی همسر رئیس جمهور و مسائلی از این دست نه اتفاقی است و نه از سر دلسوزی. چرا که همین رسانهها و همین طیف سیاسی در دولت قبل و زمانی که رئیس دولت محبوبشان در سفر به سازمان ملل تعداد زیادی افراد غیر مسئول با خود به همراه میبرد و یا رئیس دفترش مهمانیهای عجیب و غریب و همراه با بریز وبپاش از کیسه بیتالمال برگزار میکرد، همه این دوستان خود را به ندیدن میزدند. پس هدف دیگری پشت این سناریوی پنهان است.
مخالفان دولت با نگاهی که به انتخابات مجلس آینده دارند انتقادات خود را تا فلج شدن دولت، پیش خواهند برد. مخالفان و تندروها میپندارند در صورتی که جامعه دچار سرخوردگی شود امید به تغییر را از دست خواهد داد و در نتیجه دوباره به این جریان رجوع خواهد کرد. در واقع این جریان به تفکر فتح پارلمان با استراتژی توقف ایدهها و برنامه های دولت است.
بازسازی بازی نخنمای فقیر و غنی از سوی مخالفان، تاکتیکی شکست خورده و ناکارآمد است. مخالفان دولت که چندین سال با شعارهای پوپولیستی و همین بازی مضحک دارا و ندار بر اسب قدرت سوار شدند، یک موضوع را نادیده میگیرند؛ مخالفان در نظر نمیگیرند که همگان در طول سالهای گذشته شاهد بودند دولت گذشته که ادعای ساده زیستی و پاکدستیاش گوش فلک را کر کرده بود اقتصاد کشور را به چنان سیاه چالهای برد که کشور تا سالهای سال باید تاوان آن را بپردازد. حجم فساد مالی در دولت ساده زیستان چنان بالا بود که مردم دعا میکردند ای کاش مسئولان اشرافی زندگی کنند اما از پول خود نه بیتالمال. مخالفان دولت روحانی چنان رفتار میکنند که این شائبه به وجود میآید که اینان نمونهای از اصحاب کهف بودهاند و تازه پس از ۸ سال از خواب بیدار شدهاند و با حجم عظیمی از نابسامانی روبهرو هستند.
سناریوی متشنج کردن فضای سیاسی ایران چندین هدف را دنبال میکند؛ تندروها از دولت روحانی بغض دارند. شکست آنان در ۲۴ خرداد سطحی و کوچک نیست که اگر بود تمام تلاش خود را معطوف به این نمیکردند تا بگویند پیروزی روحانی در انتخابات شکننده بوده است. آنها چندین سال و با بستن فضای سیاسی و در اختیار گرفتن نهادهای دولتی، به مونولوگ پرداختند و هر چه خواستند برای مردم گفتند. به شخصیتها و جریانهای ریشهدار انقلاب هجمه کردند و علیه هر نظر منتقد و مخالفی تبلیغ کردند. تریبونی در این کشور نبود که در اختیار این جماعت نباشد و حتی ثانیه ای به مخالفانشان حق دفاع ندادند. اما باتمام این بمباران رسانهای و فضای بسته سیاسی در ۲۴ خرداد هرچه کاشتند به باد رفت. دلیل دیگر این بغض و کینه تندروها، اوضاع آشفتهای است که کشور در اثر ۸ سال سکانداری آنان پیدا کرده است. از هر زاویهای که به شیوه مدیریتی آنان بنگریم چیزی غیر از خرابی و نابسامانی یافت نمیشود. از فساد مالی گرفته تا بدهیهای باورنکردنی دولت، سانسور کتاب و مطبوعات، زندانی کردن منتقدان و… واقعا جنبهای از مدیریت تفکر این طیف در مدت ۸ سال گذشته را شما نمی توانید پیدا کنید که منفی نبوده باشد.
حمله به دولت روحانی ، احضار وزرا به مجلس و صدور کارت زرد و تهدید، باعث متشنج شدن فضای سیاسی کشور میشود و تصور پدیدآورندگان بحران برای دولت این است که با این کار میتوانند از مطرح شدن کارنامه ۸ ساله دولت تحت حمایت تام و تمام خود جلوگیری کنند. موج بحران سازی برای دولت آن هم در آستانه دور نهایی مذاکرات هستهای بالا گرفتهاست. اتفاق و حواشی حادثهای که پنجشنبه هفته پیش رخ داد یکی از همین موارد است که تاثیرات آن تا مدتها ادامه خواهد داشت و حتی دولت را در مذاکرات پیش رو با چالش مواجه خواهد کرد. احتمال ایجاد بحرانهای واقعی و رسانهای در روزهای آتی بیش از پیش خواهد بود. نگرانکننده ترین بخش این سناریو عبور از منافع ملی به سود منافع مقطعی تندروهاست.
از: قانون