با سلطنتطلبی در ایران چه باید کرد؟ سلطنتطلبی یک جریان سیاسی است؛ هرچه کارنامه ی جمهوری اسلامی تباههر و سیاهتر میشود، موج سلطنتطلبی هم برجستهتر و بزرگتر میشود. با این سلطنتطلبها چه باید کرد؟ آیا آنچنان که خود آنها ادعا میکنند، ریخت حکومت چندان مهم نیست و باید به رای مردم گذاشته شود؟ یا سلطنت ریختی از توزیع امتیاز و ممتازیت است و با بنیادها ی دمکراسی و حقوق بشر ناسازگار میباشد؟ اگر جمهوری اسلامی یا جمهوری خلق را نمیتوان و نباید به رای مردم گذاشت، چرا باید حکومت سلطنتی و سامانه ی پادشاهی را به رای مردم گذاشت؟ جمهوریخواهان چهگونه باید با این ادعاها و داوها روبهرو شوند؟ با جمهوریخواهان خجل، شرمنده و دودل چه باید کرد؟ آماج سیاسی یک جمهوریخواه چنانچه گفتمان آنها در پهنه ی سیاسی چیره گردد، چه باید باشد؟ و در صورت چیرهگی جریانها ی همآورد همانند سلطنتطلب، با آنها چهگونه همسازی و همجوشی کنند؟ جنبشها ی درون کشور در این باره چه میگویند؟ و به کجا میروند؟ اهمیت رضا پهلوی در چنین فرآیندهایی چیست؟ و چهگونه وی میتواند در گذار از این گردنه ی دشوار به مردمان ایران کمک و راه گذار دمکراتیک را در ایران پس از جمهوری هموار کند؟ این همه و بیشتر را با حمید آصفی عزیز روزنامهنگار و سیاستمدار جمهوریخواه، ساکن در ایران و خواهان رعایت مناسبات دمکراتیک و استانداردها ی حقوق بشر در میان گذاشتهام و پاسخها ی او را پالیدهام.