از «من» شدن – سروده ی منتشر نشده از اسماعیل خویی

اخبار روز

ما را گمان کنی هدفی زآمدن نبود؟
بودـ ای عزیزِ جان ام! ـ و آن جُز شدن نبود.

با نقشه ی سرشت رسیدن به سرنوشت:
جُز این گمان کنم هدفی زآمدن نبود.

لذّت نداشت داشتنِ شُش برای ما:
گر در هوای پاکِ سحر دم زدن نبود.

چشمِ خِرَد نبود، اگر جان نداشتیم؛
وَ جان نداشتیم، اگر این بدن نبود.

گیتی، چو خشت، سازَدمان تا بَرَد به کار:
ما را بدن نبود، گر این خشت زن نبود.

آموختم ز «مادرِ گیتی» که، همچنو،
از« من» شدن مرا هدف آنسوی من نبود.

دوازدهم فروردین ۱۳۹۷،

بیدرکجای لندن

توسط -

سایت ملیون ایران در تاریخ

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل