- نویسنده,فرج بالافکن
- بیبیسی
بسیاری از کشورها، جمعه، هشتم مارس، روز جهانی زن را با برنامههای ویژه، جشن میگیرند. روزی که زنان، تنها به خاطر دستاوردهایشان شناخته میشوند؛ زنانی که الهامبخش خود و دیگرانند. در نظام جمهوری اسلامی ایران اما نه تنها «روز جهانی زن» به رسمیت شناخته نشد، بلکه مقامها همواره با زنان برگزارکننده این مراسم مقابله کردند؛ زنانی که تنها حقوق خود را مطالبه میکنند.
سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۷ میلادی روز جهانی زن را به رسمیت شناخت، اگرچه در بسیاری از منابع هم «کنوانسیون سنکافالز»، اولین اجلاس حقوق زنان شمرده میشود که ۱۷۶ سال پیش، در نوزدهم و بیستم ژوئن سال ۱۸۴۸ میلادی، در کلیسای جامع دهکده سنکافالز نیویورک برگزار شد. فراخوانش را زنان محلی منتشر کردند و هدف از برگزاری آن را هم تبادل نظر دربارهٔ شرایط اجتماعی، مدنی و دینی ذکر کردند.
وقتی که طاهره ظاهر شد
فرزانه میلانی، پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی و مطالعات زنان در دانشگاه ویرجینیا، به بیبیسی فارسی گفت که یک هفته قبل از سنکافالز، در ایران اتفاقی افتاد که از دیدگاه او از نظر تاریخی، فرهنگی و آزادی زنان، اهمیت کمتری نداشت و آن حضور طاهره قرهالعین، «شیر زن ایرانی در بدشت، در نشستی که فقط مردانه بود و این زن که در ضمن یک شاعر هم هست، در آن نشست حاضر شد و از چهره و صدای خودش نقاب برداشت و بعد سخنانش را آغاز کرد.»
واقعهٔ بدشت گردهمایی بین پیروان علیمحمد باب بود که در اوایل تیر سال ۱۲۶۳ خورشیدی در روستای بدشت، در هفت کیلومتری شرق شاهرود، برگزار شد. طاهره تا پیش از این گردهمایی، با نام قرهالعین شناخته میشد اما بهاءالله پس از آن به او لقب طاهره داد به معنی پاک و پاکدامن.
به گفته ریچارد فولتس، ایرانشناس کانادایی، «این طاهره بود که در تهران به فکر تشکیل جلسهای با حضور همهٔ بابیهای سرشناس افتاد.» حضور بدون نقاب روبنده او، حاضران را شگفتزده کرد و طاهره با خواندن سروده تازهاش، ملغی شدن احکام اسلامی را برای نخستین بار اعلام کرد: ای عاشقان… ای عاشقان… شد آشکارا وجه حق… رفع حجاب گردید هان از قدرت رب الخلق… آمد زمان راستی… کژی شد اندر کاستی… آن شد که آن می خواستی… از عدل و قانون و نسق.
به گفته ریچارد فولتس، ایرانشناس کانادایی، «این طاهره بود که در تهران به فکر تشکیل جلسهای با حضور همهٔ بابیهای سرشناس افتاد.» حضور بدون نقاب روبنده او، حاضران را شگفتزده کرد و طاهره با خواندن سروده تازهاش، ملغی شدن احکام اسلامی را برای نخستین بار اعلام کرد: ای عاشقان… ای عاشقان… شد آشکارا وجه حق… رفع حجاب گردید هان از قدرت رب الخلق… آمد زمان راستی… کژی شد اندر کاستی… آن شد که آن می خواستی… از عدل و قانون و نسق.
«چهره به چهره» نام تصنیفی است با تار محمدرضا لطفی و صدای محمدرضا شجریان در دستگاه نوا که اول بار در جشن هنر سال ۱۳۵۶ در حافظیهٔ شیراز به صورت زنده اجرا شد؛ گر به تو افتدم نظر… چهره به چهره رو به رو… شرح دهم غم تو را، نکته به نکته، مو به مو…
شعر این تصنیف چهارپاره را فاطمه برغانی قزوینی، ملقب به زرینتاج، زکیّه، ام سلمه و مشهور به طاهره و قرهالعین، شاعر، خطیب، مجتهد، عارف، محدث ایرانی، از نخستین مریدان علیمحمد باب و از رهبران جنبش باب، سروده است.
زندگی او مقارن است با پادشاهی مطلقه ناصرالدین شاه قاجار و فرمان قتل بهائیها در ایران که او هم از آن جان سالم به در نبرد و سرانجام در اوایل دهه ۳۰ زندگی خود بر سر اعتقاداتش جان باخت.
بدون شک سروده طاهره را باید آغازگر جنبشهای زنان بعد او دانست، چه که همین معنا در اندیشههای تاجالسطنه دختر جنجالبرانگیز ناصرالدین شاه هم تجلی یافت.
شاهزادهای که بر علیه نظام پادشاهی ساز مخالف کوک کرد
چندان از کشتهشدن طاهره قرهالعین به فرمان ناصرالدین شاه نگذشته بود که تاجالسلطنه، دختر او، پس از ترور پدرش علیه سلطنت مطلقه، مظفرالدین شاه قاجار، برادر تاجدارش شورید.
در روزگار شکلگیری جنبش مشروطه، نشستهای مخفیانه زیادی در ایران و بهویژه در تهران، پایتخت تشکیل شد و زنان پای ثابت این جلسات بودند. تاجالسلطنه از سرشناسترین اعضای انجمن حریت نسوان یا انجمن آزادی زنان بود که در سال ۱۲۸۶ خورشیدی با حضور عدهای از روشنفکران زن و مرد تشکیل شد.
او به همراه دیگر اعضا تلاش میکردند که زنان را با آداب دوران معروف به روشنگری و تجددگرایی آشنا کنند و اعتمادبهنفس آنان را در جامعه بالا ببرند. در این میان اما تاجالسلطنه، از یک طرف متاثر از مطالعات سیاسی، فلسفه و تاریخ بهویژه خواندن مقالات و رمانهای ادبی به زبان فرانسه بود، از جانب دیگر در همسویی با جنبش مشروطهخواهی، به منتقد و معترض سیاسی برجسته تبدیل شد.
میگفت: «مخالف تاج و تخت نیستم ولی در مردان آنچنان کفایتی نمیبینم که کیان ملک و ملت را به او بسپارند. مثلا این برادر تاجدار عزیزم، {مظفرالدین شاه} بالاخره بعد از این که میلیونها به مصرف رسید، خیلی به طور احمقانه {از سفر اروپا} مراجعت کردند و از تمام این مسافرت حاصل و نتیجهای که برای ایرانیان به دست آمد، مبالغ گزافی قرض بود.»
او علاوه برعضویت در انجمن نسوان، که نقشی بهسزا در شکلگیری آن داشت؛ نقاش، نوازنده، ترانهسرا و طراح بود. تاجالسلطنه تار و سهتار را از میرزا عبدالله آموخت، در پیانو شاگرد مفخمالممالک شد و سلیمانخان سپهبدی، آموزش نقاشی و طراحی به او را برعهده داشت.
دوستی و مراوده با میرزاده عشقی و عارف قزوینی هم در زمره بهترین خاطرات اوست، خاصه آن که ماجراهای عاشقانه تاجالسلطنه با عارف زبانزد عام و خاص بود.
عارف در دیوان خود یکی از ترانههایش را به او هدیه کرد و در مقابل تاجالسلطنه شعر «نادیده رخت» را برای او سرود که ملودیاش از علیاکبر شیداست. این ترانه در دستگاه همایون، آواز اصفهان ساخته شد و خوانندگان مطرحی از جمله پریسا آن را در دوران معاصر بازخوانی کردند و با همین شعر میتوان او را از جمله ترانهسرایان نوین دانست.
نادیده رخت، در غم هجرت شده مشکل… ترسم که بمیرم نشود مشکل من حل… تو نازنین یار منی… تو یار و غمخوار منی… من که میمیرم خدا… من که میسوزم چرا دور از منی.
زندگی سراسر رنج تاجالسلطنه و مقاومتش در برابر ناملایمات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، الهامبخش بسیاری از زنان و مردان انقلابی دوران مشروطه بود.
آنگاه که قمر حجاب از سر برداشت
قمرخانم سید حسینخان، مشهور به قمرالملوک وزیری، نخستین خوانندهای است که در ۱۹ سالگی در گراندهتل خیابان لالهزار تهران به هنگام اجرا حجاب از سر برداشت و به پیغامهای تهدیدآمیز «زنهار که به حکم شرع میکشیم تورا» بیم به دل راه نداد، آن هم در زمانی که هنوز یک دهه به اعلام رسمی کشف حجاب در ایران مانده بود.
او در سال ۱۳۰۳ در زمان سلطنت احمدشاه قاجار، پیش از آنکه در اولین کنسرت جنجالبرانگیزش در گراند هتل به روی صحنه برود، به عکاسخانه محمدجعفر خادم در حوالی میدان حسنآباد تهران رفت تا اگر تهدیدها عملی شد، دستکم تصویرش بماند؛ تصویری که جاودانه شد.
شب اول کنسرت برگزار شد اما روز بعد به نظمیه تعهد داد که بیحجاب کنسرت ندهد. اما همان یک شب موجب شد که ترس زنان از ورود به خوانندگی ریخته شود و چهرههای برجسته موسیقی ایران مثل ملوک ضرابی و روحانگیز راهی صحنههای هنر شوند.
زن در جامعه باشد گرامی… نیست زن در خور بیاحترامی… زن این نوگل گلزار هستی… بین چون میگذراند به پستی.
عدهای این شعر را، که با صدای قمر بر روی صفحه ضبط شد، به محمدتقی بهار نسبت میدهند و برخی دیگر آن را به سرودههای محمدعلی امیر جاهد. اما بهواقع ترانهسرای آن معلوم نیست. همین قدر میدانیم که قمر آن را با تار مرتضی نیداوود و ویلون موسی معروفی اجرا کرده است.
قمر در زمانی که موضوع برپایی جمهوری در ایران مطرح شد، با اجرای «مارش جمهوری»، ساخته عارف قزوینی، تحسین همگان را برانگیخت. «مرغ سحر»، سروده ملکالشعرای بهار در «ملک ایران» با شعر محمدعلی امیر جاهد، آهنگ علیاکبرخان شهنازی و تار امیرارسلان درگاهی از جمله آثاری است که الهامبخش خیل بیشماری از زنان و مردان بعد از قمر شد. چه قمر از خود الهام میگرفت و به دیگران الهام میبخشید.
به واسطه از دست دادن مادر و پدرش وظیفه تربیت قمر در کودکی با مادربزرگش بود که از روضهخوانهای اندرونی ناصرالدین شاه بود. نقل است از او که میگفت: «مدیون تربیت اولیهٔ خودم هستم، چراکه همان پامنبری کردنها به من جرئت خوانندگی داد.»
سرود برابری زن؛ همان شعار اصلی روز جهانی زن
پس از قمرالملوک وزیری و همزمان با تغییرات ساختاری در نظام کشورداری ایران، زنان بسیاری وارد عرصه هنر موسیقی شدند که نوشتن نام آنها تنها فهرستی طویل خواهد بود. در دهه ۵۰ خورشیدی، که به دوران طلایی موسیقی ایران مشهور است، این بانوان در همه انواع موسیقی، اعم از ایرانی و جهانی، فعالیت میکردند.
پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران فعالیتهای موسیقی ممنوع اعلام شد. سه دهه بعد در شهریور ۱۳۸۵، شماری از فعالان حقوق زنان در ایران کارزاری به راه انداختند که «کمپین یک میلیون امضاء» نامیده شد. هدف از این کارزار جمعاوری دستکم یک میلیون امضاء در حمایت از رفع تبعیض جنسیتی علیه زنان بود. این کارزار تا هفت سال بعدش فعال بود اما بهتدریج با برخوردهای خشن حکومت از فعالیت بازماند.
پنجم شهریور و همزمان با دومین سالگرد آغاز به کار کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز، سرود جدیدی بر روی سایت «تغییر برای برابری» قرار گرفت. «سرود برابری» بیش از چند سرود دیگر که از سوی فعالان جنبش زنان تهیه و در سایتها قرار گرفته بود با استقبال روبهرو شد .شعرش را مازیار سمیعی سرود، آهنگش را روی پیانو ثمین عابدی تنظیم و اجرا کرد و شیرین اردلان و آزاده فرامرزی خوانندگانش بودند.
همان زمان مازیار سمیعی در گفتوگو با سایت «تغییر برای برابری» کفت: «در دانشگاه همیشه یکی از ناراحتیها این بود که باز باید «یار دبستانی» و «ای ایران، «سر اومد زمستون» و یا «زده شعله در چمن» را بخوانیم. همه این سرودها دست کم آن موقع برای سی سال پیش و البته هنوز برای ما خیلی منبع الهام بود.»
جوانه میزنم… به رویِ زخم بر تنم… فقط به حکم بودنم… که من زنم، زنم، زنم… چو هم صدا شویم و… پابهپای هم رویم و… دست به دست هم دهیم و… از ستم رها شویم
از آن به بعد این سرود، هر بار در روز جهانی زن به شکلی بازآفرینی شده است، از جمله به صورت خودجوش در هشتم مارس ۱۳۹۸، ویدیویی از سه دختر در متروی تهران منتشر شد که با لب خندان و بدون روسری این سرود را میخوانند.
جنبش زن، زندگی، آزادی و هشت مارس
پاییز سال ۱۴۰۱ و در پی کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد، جنبشی به راه افتاد که «زن، زندگی، آزادی» نام گرفت. جنبشی که به گمان بسیاری، سرآمد خواستگاه زنان در تمامی ادوار جنبشهای آزادیخواهی و بزرگداشت روز جهانی زن بود.
در این دوره بسیاری از سرودههای پارتیزانی و سرودههای وطنی برای زنان الهامبخش و توسط آنها منتشر شد. فرزانه میلانی، پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی و مطالعات زنان در دانشگاه ویرجینیا به بیبیسی فارسی گفت: «این ۴۵ سال اخیر به گمان من هیچ گروهی، هیچ حزبی، چه در داخل و چه در خارج از ایران نتوانسته است مثل زنها جلوی این رژیم بایستد.»