سایت ملیون ایران

بدیع یونس: جمهوری اسلامی؛ قدرت منطقه‌ای یا ببر کاغذی؟

ساختمان منهدم‌شده در مجاورت سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق‌ــ عکس از AFP

اگر پاسخ جمهوری اسلامی ایران به حمله به ساختمان کنسولگری آن در دمشق، رهبران ارتش اسرائیل را هدف قرار ندهد، «پاسخی مناسب» تلقی نخواهد شد و اگر حمله تلافی‌جویانه و انتقام تهران از تل‌آویو نتواند ضربه سنگینی بر پیکر اسرائیل وارد کند، نمی‌توان آن را «انتقام» نامید.

پس از وقوع هر حمله، پاسخ رژیم ایران به هیاهوی تبلیغاتی و تهدید لفظی محدود می‌شود، در حالی که این تهدید لفظی نمی‌تواند اسرائیل را از حمله به شخصیت‌های برجسته رژیم ایران و شبه‌نظامیان وابسته به آن در منطقه بازدارد اما جمهوری اسلامی که هنوز به ترور قاسم سلیمانی هم پاسخ مناسب و درستی نداده، چگونه می‌تواند قول دهد که به حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق «پاسخ سختی» خواهد داد؟

در پی وقوع هر حمله، جهان منتظر واکنش و حمله متقابل است، اما پاسخ جمهوری اسلامی از محدوده شعار «پاسخ در زمان و مکان مناسب» که هیچ سودی ندارد، فراتر نمی‌رود. افزون بر توسل به این شعار، جمهوری اسلامی برای نشان دادن گزینه‌های پاسخ، هر بار به استفاده از نام‌های جدیدی همچون «جبهه حمایت از غزه»، «جنگ فرسایشی» و «صبر راهبردی» روی می‌آورد.

روزها گذشته اما هنوز برخی بر این باورند که رژیم ایران به حمله به کنسولگری ایران در دمشق پاسخ کوبنده‌ای می‌دهد، در حالی که جمهوری اسلامی به‌ جای آمادگی برای عملیات نظامی تلافی‌جویانه، به شعار دادن و تهدید لفظی ادامه می‌دهد. خامنه‌ای با نشر پیامی در رسانه‌های اجتماعی، اسرائیل را به «مجازات» تهدید کرد و گفت: «اسرائیل به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد، آن‌ها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد و این حمله بی‌پاسخ نخواهد ماند.»

اگرچه خامنه‌ای درباره چگونگی حمله‌تلافی‌جویانه صحبتی به میان نیاورد، به‌ نظر می‌رسد پاسخ جمهوری اسلامی ایران به حمله به کنسولگری آن در دمشق، به شلیک چند موشک از طرف یکی از گروه‌های نیابتی‌اش در منطقه به اهدافی که اهمیت راهبردی ندارند، محدود شود.

اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه در «محور مقاومت» عناصر زیادی وجود دارند که پاسخ بدهند، گفت: «در صورت لزوم، جمهوری اسلامی خودش پاسخ خواهد داد.»

اکنون این پرسش مطرح می‌شود که اگر حمله به کنسولگری هم به پاسخ مستقیم تهران منجر نشود، دیگر چه چیز رژیم ایران را به واکنش نشان دادن و پاسخگویی وادار خواهد کرد؟

از سوی دیگر، رویترز به نقل از مقام‌هایی آمریکایی نوشت: «رژیم ایران در مسئله پاسخ به اسرائیل با چالش شدیدی روبرو است، زیرا در حالی که تهران به دنبال اجتناب از ورود به جنگ فراگیر با اسرائیل است، می‌ترسد که پاسخ ندادن به اسرائیل از ماهیت واقعی قدرت جمهوری اسلامی پرده بردارد و آشکار شود که این رژیم چیزی بیش از یک ببر کاغذی نیست.»

شبکه‌های خبری الحدث و العربیه هم به نقل از منابع رسمی امنیتی آمریکایی گزارش داده‌اند که در پی حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق، واشینگتن و تهران بر سر جلوگیری از تشدید تنش در منطقه توافق کرده‌اند و در مورد خودداری از تشدید تنش و محدود کردن درگیری در غزه موضع مشترکی دارند.

هرچند اسرائیل در حال حاضر در جنوب غزه، لبنان و سوریه می‌جنگد، این جنگ به دلیل محدود بودن آن به حملات هوایی و موشکی، با جنگ‌های متعارف تفاوت بسیاری دارد. با این حال، جنگ «نامتعارف» کنونی افزون بر ترور فرماندهان نظامی و شخصیت‌های برجسته دشمن، سکوهای پرتاب موشک و پهپاد، انبارهای تسلیحات و مواضع حزب‌الله و فرماندهان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در لبنان و سوریه را نیز هدف قرار می‌دهد.

این جنگ ادامه خواهد داشت و شدیدتر خواهد شد، به‌ویژه اینکه اسرائیل از حالت دفاعی که در پی حمله هفتم اکتبر در شمال این کشور داشت، وارد مرحله تهاجمی و حمله به مواضع رژیم ایران و گروه‌های تحت حمایت آن شده است.

اگرچه شعار معروف خمینی این بود که انقلاب اسلامی در ایران، انقلابی است کربلایی و حسینی که همواره به جهاد و مبارزه ادامه می‌دهد، خامنه‌ای برخلاف این شعار تصمیم دارد برای مقابله با اقدام‌های اسرائیل از تاکتیک «صبر راهبردی» استفاده کند.

شکی نیست که توسل به صبر راهبردی بیانگر ناتوانی رژیم ایران است، به‌ویژه اینکه تهران به‌خوبی می‌داند که رویارویی مستقیم با اسرائیل نه‌تنها فراتر از توان جمهوری اسلامی است، بلکه موجودیت و تداوم آن را تهدید می‌کند؛ در حالی که اولویت اساسی جمهوری اسلامی تلاش برای بقای رژیم کنونی و گسترش نفوذ سپاه پاسداران در منطقه است.

جمهوری اسلامی این را هم می‌داند که اسرائیل به دنبال برچیدن بساط همه گروه‌های شبه‌نظامی است که قاسم سلیمانی ایجاد کرده است.

از سوی دیگر، حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق، نه‌تنها نقض آشکار کنوانسیون ۱۹۶۱ وین ناظر بر روابط دیپلماتیک و کنوانسیون ۱۹۶۳ وین ناظر بر روابط کنسولی محسوب می‌شود که توهینی مستقیم به توانایی‌های نظامی رژیم ایران و متحدان آن در منطقه است؛ با این حال به‌ نظر می‌رسد جمهوری اسلامی تصمیم گرفته است از دادن پاسخ مناسب خودداری کند.

دلیل اصلی اتخاذ این تصمیم این است که رژیم ایران می‌داند که قادر نیست رهبران اسرائیل را ترور کند، علاوه بر این، هرگونه ماجراجویی با اسرائیل به کشانده شدن جنگ به قلمرو ایران می‌انجامد و به تهدیدی جدی برای رژیم جمهوری اسلامی تبدیل می‌شود.

بنابراین رژیم ایران ترجیح می‌دهد برای خروج از این بن‌بست، به ایجاد هیاهو و سردادن شعارهای تهدیدآمیز ادامه دهد و با اجتناب از قرار گرفتن در یک رویارویی مستقیم، تنها به اهدافی که اهمیت نظامی و راهبردی ندارند، موشکی شلیک کند.

مردم لبنان و سوریه که پیوسته در معرض حملات هوایی ویرانگر قرار دارند، همچنان منتظر فاجعه و روزهای سخت باقی خواهند ماند، اما جمهوری اسلامی ایران هیچ پاسخ مناسبی نخواهد داد؛ افزون بر اینکه ناتوانی رژیم ایران باعث می‌شود تل‌آویو دامنه عملیات نظامی‌اش را گسترش بدهد.

از: ایندیپندنت

خروج از نسخه موبایل