سایت ملیون ایران

نقش روایت در مسیر دادخواهی؛ گفت‌وگو با رویا برومند

ایران وایر 

«رویا برومند»، فارغ‌التحصیل دکتری تاریخ از دانشگاه سوربن فرانسه است. زمانی که در دانشگاه رشته تحصیل تاریخ را انتخاب کرد، احتمالا خبر نداشت که قرار است نگارنده چه تاریخ پر رنجی باشد. رویا برومند و خواهرش «لادن برومند»، «بنیاد عبدالرحمن برومند» را در سال ۱۳۸۰ به یاد پدرشان دکتر «عبدالرحمن برومند»، وکیل و فعال حقوق‌بشر که در سال ۱۳۷۰ در پاریس توسط عوامل جمهوری اسلامی به قتل رسید، تاسیس کردند. 

آن‌ها در کنار همکارانشان در بنیاد برومند، سال‌های زیادی است را صرف مستند‌سازی نقض حقوق‌بشر در ایران کرده‌اند. وقتی طرف‌حساب جمهوری اسلامی باشد، طبیعتا کار تمامی ندارد.

به پاس همین تلاش‌ها و آنچه که انجمن حقوق بین‌الملل آمریکا از آن به‌عنوان «‌ترویج حقوق‌بشر و دموکراسی از طریق تهیه گزارش‌های دقیق و بی‌طرفانه نقض حقوق‌بشر در ایران» یاد می‌کند، به‌تازگی مدال «تی‌بوچر» به رویا برومند، به‌عنوان مدیر اجرایی بنیاد برومند اهدا شد

خانم برومند می‌گوید این جایزه در حقیقت متعلق تمام کسانی است که در طول این ۲۲ سال در عملی شدن پروژه مستندسازی کمک کردند و مخصوصا به خانواد‌‌ها و بازماندگانی که با شجاعت از رنج‌هایی گفتند که بازگو کردن آن‌ها ساده نیست.

به‌بهانه جایزه «تی‌بوچر»، با رویا برومند درباره دادخواهی و نقش روایت در مسیر دادخواهی گفت‌وگو کرده‌ایم. 

***

https://youtube.com/watch?v=yPcdKCOWpCE%3Fwmode%3Dopaque

رویا برومند و همکارانش مدام در حال تلاش برای مستندسازی نقض حقوق‌بشر هستند. خودش می‌گوید: «وقت نیست، هیچ‌وقت، نیست. آن‌قدر که تعداد افرادی که آسیب‌دیده یا کشته شدن زیاد است. تعداد افرادی که به ما شهادت دادند و ما هنوز نتوانستیم روی آن‌ها کار کنیم آن‌قدر زیادند که من خودم به‌عنوان یک قربانی، همیشه عذاب ‌وجدان دارم. این عذاب‌وجدان نمی‌گذارد من تعطیلی بگیرم یا استراحت کنم؛ البته تصمیم خود این است. این احساس گناه همیشه وجود دارد که عده‌ای منتظرند تا شهادتشان و نام عزیزانشان در “یادبود امید” قرار بگیرد.»

«یادبود امید»، یکی از بزرگترین پروژه‌های بنیاد برومند است. آرشیوی از سرگذشت «قربانیان جبر و ستم که از حالا از یاد و خاطره حیاتی دیگر یافته‌اند.» 

تاکنون نام ۲۶۳۶۹ قربانی خشونت دولتی در این آرشیو ثبت شده و پرونده‌ها و سرگذشت‌های آنان درحال تکمیل شدن است. علاوه‌بر ارزش تاریخی این پژوهش‌ها، بانک اطلاعاتی و مدارک نقض حقوق‌بشر جمع‌آوری شده توسط آن‌ها، تاکنون بارها در مجامع بین‌المللی به‌عنوان اسناد جنایت علیه بشریت در محکومیت جمهوری اسلامی مورد استناد قرار گرفته است که برخی از اسناد محکومیت «حمید نوری» به مشارکت در اعدام‌های دسته‌جمعی زندانیان عقیدتی سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷ نیز، ازجمله آن است.

اساسا تعلق جوایز حقوق‌بشری به فعالان ایرانی، نشان از دیده شدن نقض حقوق و رنج ملت ایران از سوی جامعه مدنی بین‌الملل است.

دستاورد مشخص این رویت‌پذیری برای مردم داخل کشور و همچنین در مسیر پیش روی بنیاد چیست؟ خانم برومند در پاسخ به این سوال می‌گوید این جوایز دستاوردهای متعددی، هم در کوتاه‌مدت و بلندمدت با خود دارد که یکی از آن‌ها، «التیام و آرامش افراد آسیب دیده است.» به اعتقاد او، شاید امروز برای مردم داخل کشور دروغ‌های حکومت روشن باشد و روایت حکومت مانند سابق بر مردم تاثیرگذار نباشد، اما این موضوع هنوز برای دولت‌ها و جامعه مدنی خارجی این‌طور نیست. به‌زعم او، اعتبار این جایزه کمک خواهد کرد که در گفت‌وگو با دولت‌ها و جوامع مدنی خارج از ایران، حرف‌ها اعتبار بیشتری پیدا کند. 

هویت و کرامت انسانی: فراتر از سیاست و ایدئولوژی

خانواده برومند نمونه بارزی از بازمانده‌هایی هستند که توانستند زخم‌های خود را به عاملی برای دادخواهی فراگیر تبدیل کنند. با آغاز دادخواهی‌ای حقوقی که به طیف خاصی از قربانیان مانند مخالفان سیاسی و عقیدتی محدود نشد، تا صدای تمام کسانی را که تحت ستم قرار گرفته‌اند، منعکس‌کند.

یکی از انگیزه‌های اصلی بنیاد برومند برای مستندسازی جنایات جمهوری اسلامی، نجات حافظه قربانیان فراموش‌شده بود. قربانیانی که نه‌فقط به‌دلیل فعالیت‌های سیاسی، بلکه به جرم‌هایی مانند روسپی‌گری، اعتیاد، مصرف مواد‌مخدر یا حتی نوشیدن مشروبات الکلی، اعدام شده بودند.

 او می‌گوید: «آن ابتدا عمدتا هر گروهی فقط به ثبت مواردی از کسانی که برای خودش عزیز و محترم بود می‌پرداخت» و «یکی از دلایلی که ما این کار شروع کردیم این بود که ما نمی‌خواستیم کسی فراموش شود، آدمایی که برای فحشا یا موادمخدر یا مشروب خوردن و…، اعدام شدند» خانم برومند با لحنی قاطع می‌گوید: «تعداد این افراد کم نیست و نباید آن‌ها را فراموش کرد.»

برومند با تاکید بر اینکه مستندسازی جنایات، نه‌فقط برای احقاق حقوق قربانیان سیاسی، بلکه برای حفظ هویت و کرامت تمام انسان‌هایی که مورد ظلم قرار گرفته‌اند اهمیت دارد، می‌گوید حتی اگر دادخواهی به نتیجه نهایی مورد نظر نرسد، روایت داستان قربانیان برای جامعه و همچنین برای جهانیان، به «التیام زخم‌ها» و بازگرداندن بخشی از «هویت و حیثیت» از دست رفته‌شان کمک می‌کند.

 مدیر بنیاد برومند معتقد است «توجه ما به‌جای اینکه بر این باشد که قربانی‌ها چه کسی هستند، باید بر ساختاری باشد که قربانی می‌گیرد.»

او سیستم قضایی و نظام حقوقی را عامل اصلی می‌داند و به همین دلیل تلاش می‌کند که داستان قربانی‌ها را براساس اینکه «چه حقوقی از آن‌ها سلب شده است» روایت کند. 

او می‌گوید: «اولین قربانی جمهوری اسلامی قانون بود. وکلا از همان اول انقلاب سرکوب و تصفیه شدند. کانون وکلا بیش از ده سال بسته شد، زیرا در حکومت خدا روی زمین، حقی برای دفاع برای شهروندان وجود ندارد.» به‌زعم او،‌ مستندسازی برای این است که «این رویه‌ها عادی نشود»، «اینکه رییس‌قوه قضاییه بتواند دیوان عالی را دور بزند» و یا حجت دانستن «علم قاضی عادی نشود.»

 بازماندگان فعال، نقطه شروع مستندسازی

نقش خانواده‌ها در دوره‌های خفقان و در نبود سازمان‌های حقوق‌بشری برای مستند کردن نقض حقوق‌بشر چگونه بود؟ رویا بروند به تفاوت واکنش خانواده‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید «در دو سال اول انقلاب، افراد زیادی آسیب دیدند؛ اما متاسفانه از آن کمتر سخن گفته شد و دستیابی به حقایق آن سخت‌تر شد. در مورد اعدام‌های اول انقلاب نیز بخشی از اطلاعات از سفر گزارشگر عفو بین‌الملل به دست آمد که برای تحقیق روی موارد نقض حقوق‌بشر در زمان رژیم به ایران رفت، اما با گزارشی از دادگاه‌های انقلاب و لیست چهارصد نفره از کسانی که درماه‌های اول انقلاب اعدام شده بودند برگشت.» به گفته خانم برومند، فعالیت‌های برخی از خانواده‌هایی که در دهه شصت عزیزانشان را از دست داده بودند، بسیار ارزشمند بود.

او با اشاره به «فعالیت‌هایی مثل خاطره‌نویسی خانم برادران»، یا تلاش‌های «آقای اصلانی» و یا بعدها « با کمک آقای مصداقی که با اعتباری که بین زندانیان داشتند»، باعث انجام مصاحبه با تعداد زیادی از زندانیانی سال ۱۳۶۷ شد و اطلاعات زیادی به دست آمد.

برومند می‌گوید اگر «این خاطرات زندان نبود، ما نقطه‌ای برای شروع نداشتیم؛ زیرا برای مستندسازی باید از یک جایی بالاخره شروع کرد.» او افزود: «حتی نامه‌هایی که خانواده‌ها آن زمان به عزیزانشان نوشته بودند اهمیت پیدا کرد و به‌عنوان مدرک دفاعیه در دادگاه حمید نوری استفاده شد و یا مقاومت مادران خاوران در برابر بولدوزر انداختن توی گورستان خاوران و نگرانی ما از بین رفتن اسناد و شاهدان، باعث شد که گزارش اعدام‌های ۱۳۶۷ آغاز کنیم. گزارشی که در محکومیت حمید نوری هم موثر شد.»

از انکار تا توجیه؛  سیر تغییر لحن جمهوری اسلامی در نهادهای بین‌المللی 

همین هفته گذشته بود که ماموریت کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل در مورد ایران، با رای نسبتا بالایی تمدید شد. این تمدید، گامی مهم در جهت بررسی نقض گسترده حقوق‌بشر در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ به شمار می‌رود. بنیاد برومند نیز در راستای جمع‌آوری و ارائه شواهد و مدارک، به این کمیته نقشی فعال ایفا کرد. 

باتوجه به لحن همیشگی جمهوری اسلامی در زیر سوال بردن و بی‌تاثیر دانستن واکنش های نهاد‌های بین‌المللی، آیا می‌توان با دنبال کردن این فعالیت‌ها، انتظار محدود شدن شدت سرکوب در ایران را داشت؟

رویا برومند در پاسخ به این سوال با مقایسه بین نحوه اعدام‌ها و دادگاه در طول سال‌های انقلاب می‌گوید: «جمهوری اسلامی اول انقلاب می‌گفت حالا ما بچه‌ سیزده ساله نکشتیم، ولی اگه کشتیم هم خوب کردیم. ولی الان خیلی متفاوت است. عده‌ زیادی یک شبه و بدون وکیل اعدام می‌شدند، الان ما وضعیت دیگری داریم.» او معتقد است جمع‌آوری این همه اسناد و مدارک، حداقل جمهوری اسلامی را وادار کرده که لحن و روایت خود را در مقابل مجامع بین‌المللی دست‌کم «از انکار به توجیه» تغییر دهد.

او در زمینه متقاعد کردن افکار عمومی و نمایندگان کشورهای مختلف نیز معتقد است باید با ارائه شواهد و مدارک مستند با آن‌ها گفت‌وگو کرد: «وقتی با نماینده‌ یک کشوری صحبت می‌کنیم برای رای مثبت یا منفی، آن‌ها گاهی می‌گویند این مسائل فرهنگی است و مسائل فرهنگ نیاز به زمان دارد و باید به آن وقت داد. ما آن موقع آمار موارد شلاق را ارائه می‌کنیم و می‌توانیم بگوییم این چه فرهنگی است که به زور شلاق استوار است.»

  روایت قربانی، بازدارنده تکرار فاجعه

 وقتی دموکراسی حاکم نیست، دادخواهی یک عمل نیست، یک فرایند است، یک مسیر که از شناخت قربانی شروع می‌شود تا ترمیم بازمانده و بازداری جامعه از تکرار فاجعه. 

گزارش‌های بنیاد برومند با تکیه بر شناخت حقوق قربانی، نه مبتنی‌بر آمار و عدد، بلکه مبتنی‌بر روایت است. رویا برومند در مورد تجربه‌ خود از اهمیت روایتگری رنج در بلندمدت می‌گوید: «روایت قربانیان نقش خیلی مهمی در تغییرات در دوران گذار می‌تواند داشته باشد، زیرا برای جامعه روشن می‌شود کجای این سیستم درست کار نمی‌کند و چه تغییرات اساسی باید انجام شود.» 

به عقیده او، تلاش برای ثبت حقیقت و ایجاد یادبود سبب می‌شود که «حداقل افرادی که ناقض حقوق‌بشر هستند، به‌راحتی رهبرهای آینده نشوند.» او در مورد ایران با نام بردن از «آیت‌الله هاشمی رفسنجانی» می‌گوید: «دیدیم که جنایات آقای رفسنجانی کم نبود، ولی در آخر توانست بود بعدها با تکیه بر بخش هاشمی اسمش، مثل اینکه یک هویت جدیدی برای خودش بسازد و حمایت تعدادی از شهروندان را کسب کند، در‌حالی‌که در جنایتکار بودن آقای رفسنجانی هیچ شکی نیست.»

رویا برومند پس از تجربه تلخ قتل پدرش توسط جمهوری اسلامی، حالا بیش از ۲۲ سال است که گوش شنوای روایت‌های رنج سایر قربانیان شده است. «‌شنیدن و بازگو این همه رنج شما را قوی‌تر می کند یا حساس‌تر؟»

برومند با تایید اینکه این کار او را قوی‌تر کرده، در مورد تجربه‌اش به‌عنوان یک بازمانده می‌گوید: «تصور اینکه هیچ عدالتی نیست، یک احساسی فلج‌کننده و داغون‌کننده است.» به‌زعم او، در چنین شرایطی گوش دادن به افراد و دادن حس اهمیت به آن‌ها مثل آن است که «با گفتن اینکه چه سرگذشتی داشتند، که بودند، چه دوست داشتند، آدمایی که حکومت می‌خواست که آن‌ها نباشند را به یک صورت دیگر زنده می‌کنیم.» او در‌این‌باره مثال می‌زند: «یکی از بازماندگان می‌گوید قربانی نون‌خامه‌ای دوست داشت. من این را هم داخل پروفایل او می‌آورم که یادآوری کنم هرکدام از این افراد کسی بودند و علاقه‌ای داشتند تا یادمان نرود که این‌ها فقط یک اسم در لیست نیستند.»
برومند این کار را نوعی «انتقام» و مقابله با اراده‌ای می‌داند که می‌خواست آن شخص و خاطره او را حذف کند.

آسیب‌دیدگان چشمی؛ قربانیان فعال، سربازان حقیقت گویی

در جلسات ارائه گزارش کمیته حقیقت‌یاب، حضور برخی از آسیب‌دیدگان چشمی به‌عنوان شاهد زنده نقض حقوق مردم ایران توجه زیادی را به خود جلب کرد. این کمیسیون به‌عنوان یک نهاد مستقل، به‌صراحت شلیک به چشم‌ها را هدفمند و سیستماتیک توصیف کرد. 

رویا برومند حضور این افراد در سازمان ملل و شهادت آن‌ها را با وجود تمام سختی‌ها و خطراتی که برای خانواده‌هایشان در داخل کشور داشت، نشان از قدرت بالای آن‌ها دانست که به این سرعت خود را مسیر دادخواهی قرار دادند. او می‌گوید: «ما سال‌ها بعد از کشته شدن پدرمان شروع کردیم، یعنی یک مدتی لازم است برای اینکه به این فاجعه اصلا عادت کرد. اما اینکه این افراد سرباز حقیقت‌گویی شده‌ بودند، برای من احساس خیلی خوبی بود و فکر می‌کنم برای آن‌ها هم مثبت بود؛ زیرا حالا فقط قربانی نیستند و اینکه فعالانه برای عدالت و حقیقت تلاش می‌کنند.»

او به‌عنوان یک زن فعال حقوق‌بشر، در مورد پیوند شخصی خودش در درک آنچه در جنبش «زن،‌ زندگی، آزادی» در ایران می‌گذرد می‌گوید «به‌دلیل اینکه هیچ‌وقت پس از اجباری شدن حجاب در ایران نبوده»، شاید مثل بسیاری از معترضین داخل که در علت پیوستنشان به اعتراضات گفتند «می توانست خواهر من باشد، می‌توانست من باشم»، این موضوع را تجربه نکرده باشد؛ اما خاطره‌ای تاثیر‌گذاری را نقل می‌کند: «یک بار همراه یکی از فامیل‌هایی که بعد از حجاب اجباری از ایران به پاریس آمده بود از خانه بیرون رفتیم که ناگهان آن شخص بی اینکه متوجه باشد که در ایران نیست، با وحشت گفت ای‌وای جوراب ندارم.» 

او با یادآوری آن خاطر می‌گوید: «آن شکل نگرانی و ترس واقعا حق هیچ‌کس نیست»، او اضافه می‌کند با اینکه خودم تجربه نکردم، اما این بی‌صبری و خستگی از ترسی که این سیستم بیخودی ایجاد می‌کند، قابل فهم است.

فراموش نمی کنم و آمرین را نمی بخشم

رویا برومند در پاسخ به این پرسش که با‌وجود تجربه تلخ شخصی و تمام روایاتی که از قربانیان این سال‌ها شنیدید، «آیا می‌بخشید، ولی فراموش نمی‌کنید یا نه می‌بخشید و نه فراموش می‌کنید»،‌می‌گوید: «فراموش که نمی‌کنم، زیرا تمام فلسفه‌ این کار این است که نه خودم فراموش کنم و نه جامعه؛ اما بخشیدن بستگی دارد. یعنی فکر می‌کنم که به‌هر‌حال تعداد کسانی که با حکومت همکاری کردند و در کشتن و شکنجه افراد سعی و نقش داشتند خیلی زیادند، نهایتا باید عاقلانه رفتار کرد؛ همه را نمی‌شود تنبیه کرد. به این معنی که همه‌ هزاران یا ده‌ها هزار نفر را نباید در یک سطح گذاشت، ولی آن کسانی که تصمیم‌گیرنده هستند و دستور داده‌اند، نه! فکر نمی‌کنم آن‌ها را ببخشم. البته مرگ آن‌ها را نمی‌خواهم، ولی زندان حتما.»

خروج از نسخه موبایل