سخنی به اغراق نرفته اگر گفته شود که ایران در یکی از حساسترین مقاطع تاریخیاش بسر میبرد. خطر درگیری نظامی با اسرائیل وجود دارد. شخصاً مخالف چنین درگیری هستم. چون معتقدم که بجز مصیبت، حاصل دیگری برایمان ندارد. در نشستی بهاتفاق آقایان دکتر جلیل روشندل و احمد وخشیته، من در ابتدا به بررسی کسانی که در نقطۀ مقابل من، از چنین درگیری استقبال میکنند پرداختم. آنان را به دو گروه داخل و خارج از کشور تقسیم نمودم. اپوزیسیون برانداز خارج از کشور موافق چنین رویارویی هستند. امیدوارند که چنین برخوردی منجر به سقوط نظام شود. گروه بعدی شامل برخی سیاستمداران آمریکایی، همچون جان بولتون و جمهوریخواهان تندرو میشود، که همواره خواهان سرنگونی نظام اسلامی بودهاند. گروه سوم شامل تندروهای اسرائیلی میشوند که عملاً در بحران غزه گیر کردهاند. امیدوار هستند که درگیری با ایران، همچون بحران غزه، باعث بقای دولت تندرو فعلی شود. گروه چهارم، برخی کشورهای منطقه هستند که بههرحال از تضعیف ایران استقبال میکنند. روسیه را هم میبایستی به این فهرست اضافه کرد که تصور میکند چنانچه ابعاد بحران گسترده شود، باعث وابستگی بیشتر ایران به مسکو از یکسو، و از سوی دیگر کاهش فشار نظامی غرب در اوکراین میشود.
🔹️داخلیها را به دو گروه تقسیم نمودم. گروه نخست که شامل مخالفین برانداز میشود که همچون براندازان خارج از کشور امیدوارند که درگیری نظامی با اسرائیل و آمریکا باعث سرنگونی نظام شود. اما گروه دوم درست در نقطۀ مقابل گروه اول هستند. این گروه شامل جریانات و شخصیتهای تندرو انقلابی میشود که اولاً معتقد هستند که توان نظامی ایران را نمیبایستی دست کم گرفت و اتفاقاً ایران قادر است ضربات جدی، هم بر اسرائیل و هم بر آمریکا وارد نماید. از سوی دیگر، آنان درگیری با اسرائیل را بالأخص بعد از کشتار بیرحمانهای که آنها در نوار غزه براه انداختند، نوعی و وظیفه و رسالت دینی – انقلابی میدانند.
🔹️بعد از بررسی مواضع موافقین درگیری میان ایران و اسرائیل، من توضیح دادم که چرا با برخورد میان ایران و اسرائیل مخالفم. همان بحث همیشگیام را تکرار کردم که سیاست خارجی ما میبایستی در جهت منافع ملیمان باشد و نه در جهت ایدئولوژی انقلابی علیه آمریکا، اسرائیل و اروپا. ثانیاً، همان پرسش همیشگیام: رسالت نابودی اسرائیل را چه کسی بر عهدۀ جمهوری اسلامی گذارده؟
از: گویا