سایت ملیون ایران

فرشاد دستمردی؛ شکنجه با تیرباران نمایشی، تونل چوب و انتشار خبر مرگ

ایران وایر

هشدار: این گزارش دارای محتوایی است که برای برخی از افراد آزاردهنده تلقی می‌شود

از سقف آویزان‌اش کردند تا به قتل چهار نفر کشته شده در اعتراضات اعتراف کند. چندین تیرباران نمایشی برای او ترتیب دادند، مثل تونل در دو طرف با چوب ایستاده و او را با چوب تا زمان بیهوشی زدند و با ریختن آب یخ دوباره به هوش آوردند. خانواده او می‌گویند فردی به نام قاضی «رئیسی» به او گفته که رسانه‌های فارسی‌زبان خبر مرگ تو را منتشر کرده‌اند؛ تو الان مرده‌ای. 

در شکنجه‌ها، مچ دست او را شکستند و دست چپ او از کتف دچار دررفتگی شد. 

این گزارش، روایت شکنجه‌های «فرشاد دستمردی»، معترض دهدشت است که به‌تازگی با تهدیدهای جدیدی مواجه شده است.

فرشاد دستمردی در اعتراضات  نیز با اصابت یک ساچمه به زانو، دو تیر ساچمه‌ای در باسن  و به‌دلیل اصابت تیرهای پلاستیکی به صورت، آسیب دیده است. 

***

فرشاد دستمردی، جوشکار و بوکسور ۳۲ ساله لُر، ساکن شهر دهدشت در استان کهگیلویه‌وبویراحمد است که دو بار توسط نیروهای امنیتی بازداشت و شکنجه شد. نخستین بار در جریان اعتراضات سراسری به‌اتهام لیدری اعتراضات در مهر۱۴۰۱ به‌مدت چهار ماه و ۱۰ روز  در بازداشت بود. در نهایت با وثیقه یک میلیارد و ۵۰۰میلیون تومان و چهار ضامن کارمند آزاد شد. 

برای بار دوم، در سالگرد کشته شدن «پدرام آذرنوش»، از معترضین کشته شده ، در مهر۱۴۰۲، به‌مدت شش ماه بازداشت و در محلی بدون اطلاع خانواده نگهداری شد. او این بار هم با وثیقه دو میلیارد تومانی آزاد شد. 

در بازداشت اول، به جرم لیدری و رهبری در اعتراضات حکم اعدام گرفت. به‌گفته یکی از نزدیکان او، دستمردی مدتی است که با تهدیدهای دوباره ماموران امنیتی روبه‌رو شده است. این فرد در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»، روایت شکنجه‌های روزهای بازداشت فرشاد دستمردی را مرور کرده است.

دستمردی به این فرد گفته که اگر کسی اتفاقاتی که برای خود او رخ داده را تعریف کند، باور نمی‌کند: «شبیه فیلم است، می‌پرسم چطور بعد این همه شکنجه این آدم نمرده است.»

او  به خانواده خود گفته زمانی که مدت‌طولانی از دستهایم آویزان بودم، می‌گفتم خدایا زودتر بمیرم چون این شکنجه‌ها تمام نمی‌شود. 

بازجوها و شکنجه‌گران مرتب به او می‌گفته‌اند اینجا روزشمار ندارد، روزشماری نکن، این شرایط تا روزی که بمیری یا به همه‌چیز که می‌خواهیم اعتراف کنی، ادامه دارد. 

دستگیری اول استقبال، با ماموران چوب به دست

در مهر۱۴۰۱ و در میانه اعتراضات، با یورش به خانه خواهرش او را دستگیر کردند. نزدیکان دستمردی می‌گویند از اطلاعات سپاه، اداره اطلاعات، کلانتری ۱۱ و ۱۲ دهدشت و یگان‌ویژه برای بازداشت فرشاد مراجعه کرده‌ بودند؛ گونی روی سر او کشیده و او را بردند. کوچه منتهی به خانه خواهر فرشاد پر از مامور و ماشین بود و اجازه عبورومرور ندادند.
در لحظه ورود به بازداشتگاه و در مسیر ورود، برای او یک تونل از ماموران چوب به دست تشکیل داده بودند. فرشاد به خانواده خود گفته است چوب‌هایی از قطع درختان جنگلی و کوتاه بود. دستان فرشاد دستمردی را با دستبند از عقب بسته بوده‌اند، با پابند او را از  دو ردیف مامور روبه‌روی هم رد کردند که فقط با چوب به سر و دست و پا و کمر و شکم او می‌زدند. در زمان ضرب‌وشتم، توهین و ناسزا و فحش‌های ناموسی به او دادند و او را تروریست خطاب کرده‌اند که ریختن خون او مباح است. وقتی بیهوش می‌شده، با ریختن آب سرد روی او و تکان دادن بدنش،او را به هوش آورده دوباره در تونل قرار می‌دادند و با چوب می‌زدند.  

تیرباران نمایشی، بخشی از شکنجه مداوم 

در تمام مدت شکنجه‌ها و بازجویی‌ها چشمان او بسته بوده است. در بخشی از شکنجه‌‌ها چندین مرد وارد سلول او می‌شدند و با نمایش اینکه می‌خواهند او را به رگبار ببندند، اسلحه خود را آماده می‌کردند؛ ولی هربار یکی از ماموران به دیگری می‌گفته‌است صبر کنید در مورد فلان موضوع هنوز از او سوال نپرسیدیم.  

فرشاد دستمردی گفته است در یکی از روزهای اعتراضات، وقتی ماموران به‌سمت معترضین شلیک می‌کرده‌اند، یکی از خودروهای آن‌ها در تعقیب‌و‌گریز مردم واژگون شده است. در اداره اطلاعات دهدشت با ضرب‌و‌شتم برگه‌ای برای انگشت زدن روبه‌روی او گذاشته و گفته‌اند اعتراف کن که تو مسبب واژگونی خودرو نیروی انتظامی و زخمی شدن افراد داخل آن هستی. فرشاد دستمردی زیربار نرفته است. پس‌از آن به اطلاعات سپاه منتقل شده است. دستمردی به ماموران گفته او را اشتباه دستگیر کرده‌اند، در این بازجویی او را برای ساعت‌ها از دست‌ها آویزان کردند و کتف چپ او از جا رفته است.

در بازداشتگاه، او را به فضای بیرون منتقل کرده و در سرما روی او آب یخ می‌ریخته‌اند. ماموران اطلاعاتی از  ۱۱۰ نفر از بازداشت‌شدگان که اکثرا دانش‌آموز و نوجوانان کم‌و‌سن‌سال بوده‌اند، علیه دستمردی اعتراف گرفته‌اند، مبنی‌بر اینکه او با مراجعه به منزل آن‌ها با وعده اینکه برای شرکت در اعتراضات پول پرداخت می‌کند، آن‌ها را فریب داده است. 

سوال تکراری بازجوها، معرفی شخصی بوده که فرشاد دستمردی از او دستور کار و پول می‌گرفته است. 

در بازداشت اول، ماموران به خانواده‌اش گفتند فرشاد به‌طور حتم حکم اعدام می‌گیرد. گفته بودند او به قتل چهار نفر در چهار نقطه از شهر اعتراف کرده است. گفته بودند ولی یک صدم درصد برای زنده ماندن او شانس دارید و اگر تنها یک رسانه فارسی‌زبان خارج از ایران نامی از او بیاورد، به‌طور حتم فرشاد را اعدام می‌کنیم. به همین دلیل، خانواده در مورد او اطلاع‌رسانی نکردند. نزدیکان او می‌گویند همین باعث شده با خیال راحت او را مورد بدترین شکنجه‌ها قرار بدهند و به دروغ به او بگویند خبر مرگ او منتشر شده است و کسی سراغ او نخواهد آمد. 

لیدری، هدایت، سردستگی گروه مجرمانه، اخلال در امنیت و شرکت در اغتشاشات، اقدام علیه امنیت ملی و همکاری با دولت متخاصم، ازجمله اتهامات او به‌دلیل حضور در اعتراضات  جنبش «زن، زندگی، آزادی» است. در این پرونده همچنین ذکر کرده‌اند که فرشاد دستمردی ۱۵ میلیارد تومان پول برای خرابکاری دریافت کرده است. 

فردی به نام قاضی رئیسی در روز حضور فرشاد دستمردی در دادگاه مربوط به بازداشت نخست او گفته بود «بی‌بی‌سی» و ایران وایر (رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور) نوشته‌اند تو مرده‌ای، خودت را مرده حساب کن. می‌خواهیم پوست‌ات را بکنیم و به (کشور) چین صادر کنیم. 

این در ‌حالی‌ست که چنین خبری در هیچ‌یک از رسانه‌های فارسی‌زبان منتشر نشده است. 

به گفته افراد نزدیک به این معترض، وقتی او را پیش قاضی برده‌اند، قاضی رو به ماموران کرده و گفته است کی گفت این را بگیرید؟ مگر نگفتم کارش را تمام کنید؟ 

بازداشت دوم و بی خبری خانواده

پیش از سالگرد «مهسا (ژینا) امینی»، به او اخطاریه داده بودند که خودش را معرفی کند، ولی ممانعت کرد. مدت‌ها در روستاهای اطراف دهدشت در منزل دوستان خود مخفی بود. او مهر۱۴۰۲ در «دمهد» بازداشت شد. فرد نزدیک به او می‌گوید بعد از مدت‌ها یک سیم‌کارت در گوشی تلفن خود گذاشته بود و به محض روشن کردن گوشی، محل او شناسایی شد. این بار به مدت شش ماه در بازداشت بود. دو ماه در یک سلول انفرادی، ولی در مکانی شبیه خانه نگهداری شد. به دستمردی گفته بودند این خانه در شهر اصفهان است. 

به گفته فرد نزدیک به این زندانی سیاسی، بعد حدود دو ماه، او را در خودرویی که به‌نظر می‌رسد ون باشد، با چشمان بسته به مکان دیگری منتقل کردند و به او گفتند در شیراز است و به همین منوال مدتی بعد او را به مکانی سومی منتقل کرده‌اند و به او گفته‌اند در یاسوج است. او در نهایت در زندان مرکزی یاسوج مستقر می‌شود. در این مدت خانواده از زنده بودن او بی‌اطلاع بودند. در بازداشت دوم، اتهاماتی چون «اغوا یا تحریک مردم به جنگ و کشتار با یکدیگر به قصد بر هم زدن امنیت کشور «انتشار تحقیقات مراجع قضایی اطلاعاتی» به او ابلاغ شده است.  

در ماه‌های گذشته، تهدید‌های گاه‌و‌بیگاه، خانواده فرشاد دستمردی را ترسانده و هر لحظه نگران ربوده شدن او هستند. 

 

 

 

خروج از نسخه موبایل