خودکشی پزشکان، به ویژه پزشکان زن، پرستاران و کادرهای بهداشتی و درمانی افزایش یافته است. پرسش این است که چه عواملی سبب میشوند تا کسانی که برای حفظ سلامت و جان بیمارانشان سوگند یاد کردهاند، جانِ خویش بگیرند؟ چرا نجات دهندۀ جان بسیارانی ازاقدام کنندگانِ به خودکشی، خود دست به خودکشی میزند؟. پاسخ روشن است: افزایش فشار مشکلات و نابسامانیهای شغلی، اقتصادی واجتماعی، تشدید وگسترش اختلالها و بیماریهای عصبی و روانی در جامعه.
خودکشی در تمامی گروههای اجتماعی وجود دارد، خودکشی همزاد و همراه بشر بوده است و هم امروز نیز مشکل جهانی ست. شرایط و عوامل اجتماعی ــ روانی انگیزههای خودکشی هستند، انگیزهها و علتهایی که در تئوریها، تعریفهای کلی از چرائیِ خودکشی و نگاههای پدیدارشناسانه و کند و کاوهای مفهومی از این پدیده مطرح شدهاند. علل بروز خودکشی اختلالها و بیماریهای روانی به ویژه افسردگی یا مشکلات و نابسامانیهای اجتماعی هستند. این دو رویکرد هر کدام تحلیلها و تبیینهای گونهگون برای خودکشی ارائه دادهاند، ترکیبی از این دو رویکرد، یعنی عامل فردی (روانشناسانه و روانکاوانه) و اجتماعی (جامعه شناسانه) بیشترین نقش را در بروز خودکشی داشتهاند.
افزایش میزان خودکشی در میان پزشکان و پرستاران و کادرهای بهداشتی و درمانی را نیز میباید در پیوند با تشدید و گسترش نابسامانیها و مشکلات شغلی، اقتصادی و اجتماعی، وافزایش اختلالها و بیماریهای روانی دید، عواملی که ناکارآمدی و بی لیاقتی و حماقت حکومت اسلامی در بروز وتشدید آنها نقش داشته و دارند.
“… بر اساس آخرین بررسیها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگرانکنندهای است. آمار دیگری نشان میدهد که خودکشی پزشکان در چند سال اخیر ۵ برابر شده است. ”
” مساله خودکشی در ۳۵۳ دستیار تخصصی در شهر تهران بررسی شده است. در این مطالعه عمده دستیاران وضعیت درآمدی نامطلوبی داشتند، ۲۵ درصد دستیاران از افسردگی شدید و بسیار شدید رنج میبردند و ۳۴ درصد افکار خودکشی داشتند که ۱۰درصد پرخطر تشخیص داده شدند. این میزان افکار خودکشی تقریبا ۱۰ برابر جمعیت عمومی است” و ” بیش از۳۰ درصد رزیدنتها به دلیل فشار کاری و اقتصادی دچار اضطراب و افسردگی هستند. ”
دلایل افزایش میزان خودکشی در میان پزشکان، به ویژه پزشکان زن، پرستاران و کادرهای بهداشتی و درمانی متعددند:
۱- پزشک و کادر بهداشتی و درمانی موقعیت و جایگاه ویژهای در جامعه داشته است، مقبولیت و وجاهت، موقعیت و جایگاهی که اهمیت کارِ این مجموعه تعریف کرده و پدید آورده است. نیاز انسان به سلامتی وعلاقهاش به زندگی و گریزش از دردهای جسمانی و روانی و مرگ عامل نزدیکی و اعتماد بیمار و اطرافیانش به پزشک وپرستار بوده است. متاسفانه در حیات حکومت اسلامی و بیماریِ جامعه این همدلی و اعتماد خدشه دار شده است. حکومت اسلامی جامعۀ ایران را به جامعهای عصبی و مبتلا به عدم تعادل روانی و رفتاری تبدیل کرده است. شکایت پزشکان و پرستاران از برخوردهای پرخاشگرانه و توهین آمیز بیماران و اطرافیان بیماران از عوامل رنجش و دلسردی و نومیدی پزشکان و پرستاران است. کسانی که برای کاهش و از میان بردن درد بیمار و درمان بیماری تا حد نجات جان وی فکرو تلاش میکنند، کسانی که دوران طولانی وسخت تحصیل و کارآموزی را گذراندهاند اگر از سوی بیماران و اطرافیان بیمار و جامعه مورد بی مهری، توهین، تحقیر و ضرب و شتم قرار بگیرند و حتی امنیت جانیشان به خطر بیفتد چگونه میتوانند با جسم و روانی سالم و سازنده به کار خود ادامه دهند؟
این نمونهای از رنجی ست که پزشکان، پرستاران و کادرهای بهداشتی و درمانی میکشند:
“… رفتار خانواده مریضها بعضا با پزشکان مناسب نیست. حتی با کادرهای درمانی برخوردهای ناشایستی میشود، برای نمونه راننده آمبولانسی را شهروندان به خاطر صدای آژیرآمبولانساش کتک زدند”، بسیارانی ازکارکنان بخشهای مختلف خدمات بهداشتی و درمانی از سوی بیمار و یا خانواده بیمار کتک خوردهاند. ” در مراکز درمانی این تصور جاافتاده که هر اتفاقی که برای بیمار بیفتد، مقصر پزشک، دستیار و پرستار هستند. برای همین از پیشداوریها وبرخوردهای نسنجیده بی بهره نمیمانیم، این فضای ملتهب در نهایت بر کار و زندگی پزشکان تاثیر منفی میگذارد. ”
۲- آیندۀ ناروشن و نومید کننده برای پزشکان جوان از عوامل بروز خودکشی در میان پزشکان است.
در کنار فضای سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه، در کنار بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، کاهش درآمد بخش بزرگی از جامعه پزشکی، کاهش سطح رفاه پزشکان، نداشتن امنیت شغلی در افزایش میزان نارضایتی و در ادامه اقدام به خودکشی پزشکان جوان، نقش دارند.
۳ – محیط پادگانی و امنیتی و” مذهبی” بیمارستانها و مراکز آموزشی پزشکی فشار براین گروه اجتماعی را که بخش اعظم آنان را زنان تشکیل میدهند، افزایش داده است. فشار پادگانی و حزب الهی بر رزیدنتی که گاهی به طور یکنواخت سه شبانه روز کاری سخت و پرمسئولیت انجام میدهد، همراه با بی خوابی و تهدیدها و تحقیرهای حکومتی، سلسله مراتب بازی در بیمارستانها و فشار بیمار و اطرافیان بیمار پیامدی جز خستگی مفرط، اضطراب، عصبانیت و در نهایت افسردگی نخواهد داشت. فضای امنیتی و پلیسی در بیمارستانها سبب شده حتی از مشکلات جامعه پزشکی سخن گفتن ممنوعه شود و سانسور و خود سانسوری به عرصههای پزشکی و آموزشی کشیده شود.
۴- کیفیت آموزشی نامناسب در دانشکدههای پزشکی و بسیاری از بیمارستانها، تاخیر در پرداخت حقوق از دیگر عوامل افزایش نارضایتی پزشکان است “عادلانه نیست خدمتی که امروز ارائه میشود حقالزحمهاش را سال بعد پرداخت کنند. باید وضعیت نامناسب اقتصادی و معیشتی پزشکان متخصص طرحی را، که در سختترین شرایط رفاهی مشغول فعالیت هستند، همواره در نظر گرفت… “. حکومت هر اندازه که برای پزشکی مدرن و امروزین و دست اندرکارانش مشکل و نابسامانی بوجود آورده است به همان اندازه برای طب اسلامی واپس مانده و مرگ آفرین و دست اندکاران معمم و مُکلایش تسهیلات و امکانات مالی و تبلیغی فراهم کرده است.
و اینگونه است که چنین فجایع جانکاه و تکاندهنده و تلخ تکرار میشوند:
“پزشک جوان دیگری خود را کشت و بار دیگر نگاهها را به سمت جامعه پزشکی ایران گرداند. این مرگ درحالی رقم خورد که فقط یک ماه از خودکشی پرستو بخشی، پزشک متخصص قلب و عروق در لرستان گذشته است. سمیرا آلسعیدی، جوان بود و فوقتخصص روماتولوژی. او در بیمارستان شریعتی مشغول به کار بود و معاون بینالمللی بیمارستان امیراعلم بود. سمیرا سالهای زیادی را به درسخواندن گذرانده بود تا به جایگاه کنونیاش برسد، اما اردیبهشت امسال دیگر تاب نیاورد و با وجود یک فرزند به زندگیاش خاتمه داد. ”
” پایگاه خبری تابناک و کانال تلگرامی قلعه پزشکان خبر داد زهرا ملکی قربانی، پزشکی که مشغول گذراندن طرح خود در استان هرمزگان بود، به دلیل فشار ناشی از شرایط کار و زندگی، به حیات خود پایان داد. ” و….
و این سیاهه ادامه خواهد یافت تا هنگامی که حکومت جهل و جنون و جنایت برقرار باشد و “جامعۀ بیمار” نیز به ارزشهای والای پزشکان، پرستاران و کادرهای بهداشتی و درمانی که همدم و همدل و درمان کننده و کاهنده درد و رنج مردماند، ارج نگذارند.
مسعود نقرهکار
از: گویا