” دولت سیزدهم از ظرفیتهای کشور خوب استفاده کرد و اگر دولت ادامه پیدا میکرد بسیاری از مشکلات اقتصادی حل میشد. “
برای ترجمان چرندیات این موجود، ناگزیر به بیان مختصر درباره چند اصطلاح و مفهوم مربوط به هم به شرح زیر میباشد.
۱. توسعه، فرآیندی است از تغییر و تحول فراگیر که طی آن جامعه توان و قدرت استفاده از ظرفیتهای تاریخی خود را به دست میآورد؛ و فرآیند توسعه از مراحل زیر عبور میکند:
۱-۱. فرو پاشی جامعه کهن
۲-۱. ایجاد دولت مدرن توسعه خواه
۳-۱. مدرن شدن فنون تولید
۴-۱. مدل فنی و تولید و مصرف انبوه اقتصادی
۲. توسعه اقتصادی، فرآیند تغییر و تحولی است که جامعه توان و قدرت استفاده از ظرفیت اقتصادی را به دست میآورد.
۳. ظرفیت اقتصادی هر کشور، تولید سرانهای است که از یک سو غیر متکی به فروش ثروت ملی است و از سوی دیگر قابل حصول در دنیای متکی بر مبادلات نسبتا آزاد بین المللی است و پایگاههای سازنده ظرفیت در دنیای مدرن را نیز باید در اندیشهها و بصیرتهای جدید یا دانش و دانایی ملی جستجو کرد؛ آن نیز بر سه رکن زیر استوار است:
الف. انسان باوری ب. علم باوری پ. آینده باوری
اینک میتوان نتیجه گرفت که خامنهای، یا معنی و مفهوم ظرفیت را مانند به اصطلاح متخصصان در خدمتش که ساخته شده در دانشگاه شبه آخوند سازی (دانشگاه امام صادق) بوده و مثل مور و ملخ در راس همه دانشگاهها و دستگاههای اجرایی کشور فرود آمدهاند، نمیدانند یا دروغ میگویند زیرا آمارهای اقتصادی از جمله تولید سرانهای که بانک مرکزی، مرکز آمار ایران، وزارت امور و اقتصادی و دارایی، و معاونت اقتصادی سازمان برنامه و بودجه و… آنهم به صورت متفاوت اعلام میکنند[۱] با احتساب منابع ناشی از واگذاری داراییهای سرمایهای که عمده ترین آنها منابع حاصل از فروش نفت و فرآوردههای نفتی و فروش اموال منقول و غیر منقول کشور است صورت گرفته و در حسابهای ملی انعکاس پیدا میکند. کجای این آمار بدون فروش ثروتهای ملی است تا استفاده از ظرفیتهای کشور تلقی شود؟
تا پیش از سال ۱۳۸۱ در طبقه بندی منابع بودجه کل کشور وجوه حاصل از فروش نفت و فرآوردههای مربوط به غلط درآمد تلقی میشد ولی با تغییر در نظام بودجه ریزی دولتی ایران از سال ۱۳۸۱ به بعد طبقه بندی منابع بودجه دولت با تاثیر پذیری و الهام از اصطلاحات و تعاریف مطرح در دانش حسابداری و استانداردهای مربوط، اصلاح و دگرگون گردید. در نتیجه بر اساس این تغییرات امروز منابع بودجه کل کشور از سه قسمت: درآمدها، واگذاری داراییهای سرمایهای و واگذاری داراییهای مالی تشکیل شده است و اگر در جداول کلان بودجههای سنواتی دولت دقیق شویم متوجه خواهیم شد که در این طبقه بندی درآمدها در برابر هزینههای جاری قرار میگیرد و هر سال هزینه ها فزونی قابل توجهی در برابر درآمدها پیدامی کند؛ در نتیجه کسری درآمدها در برابر هزینهها از محل تملک داراییهای سرمایهای یعنی واگذاری ثروتهای ملی تامین میگردد. از این رو کاسه خرجیها، ریخت و پاشها، حاتم بخشیها، دلهدزدیها و اختلاسهای ریز و درشت از محل فروش داراییهای کشور که بخشی از آنها هم به نسلهای آینده تعلق دارد صورت میگیرد. این به معنی در نظر نگرفتن حقوق بین نسلی تلقی میگردد. اگر روزگاری ملای روضه خوانی ۵ تومان آن روز، بابت روایت کشته شدن امام حسین دریافت میکرد، درآمد او تلقی میشد؛ ولی اگر امروز آخوند، نور مفیدی پلید، درختان جنگلهای گرگان را سر به نیست کرده و منابع کسب شده را به نفع خانواده و دار ودسته دزدان مصادره میکند دیگر درآمد تلقی نمیگردد. خامنهای از یک نظر درست گفته که دولت سیزدهم از ظرفیتها بهتر استفاده کرده است اما این ظرفیتها مربوط به ظرفیتهای اقتصادی نیست بلکه مربوط به موارد زیر است:
• به کارگیری حداکثری از ظرفیت نیروهای سرکوب برای کشتار، دستگیری، شکنجه، تجاوز و… بچههای این مرز و بوم.
• استفاده حداکثری از مصرف و نابودی منابع آبی کشور در جهت منافع طبقه حاکم.
• استفاده حداکثری از ظرفیت فروش و حاتم بخشی ثروتهای ملی برای حفظ نظام جهنمی.
• استفاده حداکثری از ظرفیت زندانها، بازداشتگاهها و خانههای امن به منظور بازجویی، شکنجه، تجاوز و حبس درباره بهترین فرزندان این سرزمین.
• استفاده نهایی از ظرفیت بودجه کل کشور به نفع عوامل و وابستگان خود.
• استفاده از ظرفیت افراد پلید در مشارکت آنها در حیف و میل و بی عدالتی در حق مردم رنج دیده مانند ولایتی که بیش از هفده شغل مدیریتی با دستان باز دارد.
• استفاده کامل از ظرفیت ونها، خودروها، موتورسیکلتها و عملههای زور به منظور شکار و ربایش جوانان و نوجوانان.
• استفاده حداکثری از ظرفیت تهیه و توزیع مواد مخدر در سطح جهان.
• استفاده حداکثری از ظرفیت قاچاق دختران و پسران جوان.
• استفاده حداکثری از ظرفیت عوامل در اختیار و قراردادی برای ایجاد ترور و وحشت در سرتاسر گیتی.
• استفاده چندگانه از ظرفیت تن فروشان و فواحش خیابانی شهرهای بزرگ برای نمایش در پای صندوقهای رای گیری و تظاهرات فرمایشی- حکومتی در میدانها و خیابانها.
نتیجه این استفاده خوب از ظرفیتهای دولت سیزدهم عبارتند از:
۱. فقر و فاقه روز افزون مردم ایران و قرار گرفتن میلیونها ایرانی در زیر خط فقر خود ساخته نظام اسلامی.
۲. عزم جزم نظام اسلامی برای ساخت بمب اتمی و غنی سازی اورانیوم در حد بالا که فقط کاربرد نظامی دارد و مصرف منابع کشور در این زمینه به منظور توسعه و پیشبرد ایدئولوژی واپسگرای خود در سطح جهانی و مماشات قدرتهای بزرگ با این حکومت.
۳. تهدید، دستگیری، بازداشت، شکنجه، تجاوز و در پایان قتل و ناپدید سازی انسانها.
۴. مصرف منابع کشور به منظور توسعه نا امنی در گیتی و قتل حق طلبان و مخالفین سیاسی.
۵. واگذاری ثروتهای ملی به کشورهایی مانند چین و روسیه با تخفیفهای کلان برای حفظ نظام.
۶. ایجاد دشمنی با دنیای پیشرفته به علت تقابل با اندیشههای حقوق بشری و فراهم آوردن تحریم هایی که موجب کمبودهای ضروری برای ادامه حیات شهروندان گردیده است.
۷. تضییع حقوق زنان در حد اعلای ممکن، همچنین لگدمال کردن حقوق پیروان سایر ادیان حتی حقوق حقه اهل تسنن و به طور کلی زیر پا نهادن حقوق انسانی.
۸. نابودی آب و خاک و محیط زیست و هر آنچه که به آنها تعلق دارد.
۹. اخراج کارگران، کارشناسان، استادان و فرهیختگان و جایگزینی آنها با افراد کم دانش، بدون تخصص و تجربه و خبر چین و جاسوس مآب و وابسته.
۱۰. مجبور ساختن قشرهای مختلف و متخصصان کشور به مهاجرت خارج از کشور (فرار مغزها)
۱۱. دامن زدن به اعتیاد جوانان از طریق ایجاد دسترسی آسان و ارزان به مواد مخدر و در مسیر تن فروشی قرار دادن زنان و دختران جوان برای استفاده ابزاری از آنها.
۱۲. ادامه کاهش ارزش پول کشور از هر دلار برابر هفت تومان به هر دلار برابر شصت هزار تومان یعنی تضعیف ۸.۵۷۱ برابری ارزش پول ملی.
۱۳. گسترش دامنه تورم و کوچک سازی مستمر سفرههای مردم کشور.
در پایان توجه خوانندگان محترم را به این رویداد که از یک سو نشانهای از حقارت و از سوی دیگر رذالت و پلیدی این نظام است جلب میکنم.
حدود ساعت ده صبح روز پنجشنبه یعنی یک روز پیش از بالماسکه انتخابات ریاست جمهوری، بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری شاهد واریز سه میلیون تومان بابت علی الحساب سه ماهه همسان سازی حقوق بازنشستگان و موظفین با شاغلین، به حسابشان شدند. پس از بررسی معلوم شد تب و تاب انتخابات روز جمعه، نظام جهنمی را وادار به این پرداخت کرده است تا این افراد تشویق به شرکت در این انتصابات نمایشی شوند و عنصر پلیدی به نام داود منظور (رئیس سازمان برنامه و بودجه) افاضه فرمودند که:
بازنشستگان عزیز الوعده وفا. سال هاست که بازنشستگان درمانده هر هفته مقابل دستگاههای مرتبط با همسان سازی حقوق، تظاهرات برگزار کرده و خواستار حقوق حقهشان میباشند؛ ولی مرتبا پاسخی به آنها نداده و هر بار تعدادی را مورد ضرب و شتم و هتک حرمت قرار میداده و یا بازداشت کرده و پس از یکی دو روز با اخذ تعهد آزادشان کردهاند، حالا چطور شد یکباره آنهم علی الحساب یک میلیون تومانی ماهیانه که با آن یک کیلو گوشت قرمز هم نمیتوان خرید به وعدهشان عمل کردند؟ شرم بر آنها، لعنت خدا بر آنها. اگر یک جو شرف و خوی انسانی در وجودشان بود اینگونه مردم را تحقیر نکرده و آزار نمیدادند. این کار نشانگر به بن بست رسیدن این حکومت شیطانی است زیرا با این شیوه آنهم ظرف یک روز مانده به انتخابات میخواستند مردم را به صفوف انتخابات بکشانند. این کار برای مردم نوید بخش است که این نظام درمانده شده است و حالا نوبت مردم است که با ادامه مبارزات مدنی بی امان و حمایت بی دریغ از دلاور جوانان حاضر در خیابانها، حکومت اسلامی را به زانو درآورند. آن دسته ازخارج نشینان هم بدانندکه مراد خواستن ازدیوار ندبه بی ثمر بوده و از دم شیر علم، کادیز و مادیز کاری ساخته نیست و با این دکانها خود را سرگرم نگهدارند. پرتوان و عملگرا باشیم.
ش. بابکان
تهران
پانوشت:
[۱]. در آذر ماه ۱۴۰۲ مرکز آمار ایران رشد اقتصادی تابستان ۱۴۰۲ را ۱,۷ درصد اعلام کرده ولی بانک مرکزی رشد اقتصادی را برای همان تاریخ برابر ۶,۳ درصد منتشر کرده است. ضمنا مرکز آمار ایران تولید ناخالص داخلی را در همان تاریخ برابر ۴.۸۰۳هزار میلیارد تومان برآورد کرده در صورتی که بانک مرکزی برای همان مدت۳.۸۱۷ هزار میلیارد تومان یعنی ۸,۲۵ درصد کمتر از مرکز آمار ایران منتشر کرده است. یک بام و چند هوا؟ از فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق بیش از این نمیتوان انتظار داشت.
از: گویا