سایت ملیون ایران

اهالی فرهنگ: بساط ممیزی جمع شود

شماری از نویسندگان ایرانی با انتقاد از فرایند صدور مجوز کتاب از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی، سانسور را عامل بی‌اعتمادی خواننده به ناشران داخلی و گرم‌شدن بازار قاچاق کتاب دانستند. آنها تاکید کردند که تنها راه جلب اعتماد دوباره مردم به تولیدات رسمی، حذف کامل سانسور است.

روزنامه اعتماد در گزارشی خواسته‌های شماری از نویسندگان در ایران را جویا شد و از آنها در خصوص سانسور و محدودیت‌های موجود در زمینه انتشار کتاب پرسید.

این گزارش با اشاره به اینکه بسیاری از ناشران و نویسندگان از بی‌اعتمادی خواننده به کتاب‌هایی که با مجوز رسمی منتشر می‌شوند، ناخرسندند، این پرسش را طرح کرد که برای بازگرداندن اعتماد عمومی به کتاب‌های منتشرشده در داخل کشور چه باید کرد.

علیرضا بهنام، شاعر، در پاسخ به اعتماد سانسور را امری بی‌مورد دانست و تاکید کرد که این روند باعث بی‌اعتمادی مردم به کتاب‌های رسمی در کشور شده است.

بهنام با بیان اینکه بعید می‌داند با تغییر دولت، وضعیت سانسور در کشور تغییر کند، تاکید کرد که همچنان این بی‌اعتمادی ادامه خواهد داشت و تنها راه جلب اعتماد دوباره مردم به تولیدات رسمی حذف کامل سانسور خواهد بود.

سانسور کتاب در ایران قدمتی طولانی دارد و با روی کار آمدن جمهوری اسلامی ابعاد گسترده‌تری نیز به خود گرفته است.

سانسور (ممیزی) در ایران، از راه ایراد خطا و دستور تغییر و یا حذف از سوی نهادهای مربوطه از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای پروانه نمایش، مرکز هنرهای نمایشی و سازمان صدا و سیما صورت می‌گیرد.

آذردخت بهرامی، نویسنده، با تاکید بر اینکه باید این قیچی سانسور زنگ‌زده و کند شده را دور بیندازیم، به اعتماد گفت: «ممیزی (سانسور) خواننده ایرانی را نسبت به کتاب‌های تالیفی بی‌رغبت کرده. بیشترین صدمه را به کتاب و ناشر و نویسنده زده و تیراژ کتاب‌ها را بسیار پایین آورده. در مورد کتاب‌های خارجی هم به طرز مسخره‌ای باعث شده هر جا سه نقطه (…) می‌بینیم کهیر بزنیم.»

براساس آمار ثبت شده در پایگاه اطلاع‌رسانی خانه کتاب و ادبیات ایران، تا روز ۱۱ تیر ماه، شش هزار و ۳۵۱ عنوان کتاب در شمارگان پنج میلیون و ۱۹۰ هزار و ۴۱۴ نسخه چاپ شده است.

این اعداد در بازه زمانی مشابه در سال ۱۴۰۲ به ترتیب هفت هزار و ۷۳۷ و هفت میلیون و ۱۵۱ هزار و ۵۳۳ نسخه بود و نشان‌دهنده کاهشی چشم‌گیر در عنوان و شمارگان کتاب است.

مجتبی تقوی‌زاد، داستان‌نویس، وجود امر مجوز و سانسور را امری از بین رفته، مضمحل شده دانست و گفت: «با ضرس قاطع عرض می‌کنم اعتقادی به سانسور در حوزه فرهنگ ندارم و از آن بدتر چیزی که امروز اتفاق می‌افتد که بسیار مبهم، مخدوش و قایم به اراده و تشخیص نظر یک ممیز است، بدون وجود اسلوب‌های مشخص و شفاف. حتی امر سانسور شفاف نیست.»

کیهان خانجانی، داستان‌نویس هم درباره خواسته‌های خود در شرایط فعلی کشور گفت: «حرف ما این است که بنویسیم و چاپ شود، بدون این‌مقدار هزینه بروکراتیک و اداری سانسور بر دست بیت‌المال. بعد اگر شاکی داشت، یقه ما را بگیرند.»

خانجانی با بیان اینکه وزارت ارشاد به جای آنکه یقه نویسنده زبان‌دار را بگیرد، یقه کتاب بی‌زبان را می‌گیرد، در گفت‌وگو با اعتماد اضافه کرد: «مگر الان که من با شما مصاحبه می‌کنم، قبلش می‌فرستید اداره سانسور که مجوز بگیرد؟ خب چرا این شیوه در مورد کتاب‌ها اعمال نمی‌شود؟»

او با تاکید بر اینکه در هیچ دولتی از حقمان نمی‌توانیم بگذریم، گفت: «این ادارات و آدم‌ها و امکانات از کجا می‌آید؟ از پول نفتی که سال ۲۹ ملی شد. آنها با پول نفت ملی، کتاب ملی نویسنده ملی را سانسور می‌کنند.»

کاوه فولادی‌نسب، نویسنده هم با بیان اینکه معقول این است کتاب‌ها آزادانه منتشر شوند، گفت: «اگر بعد از انتشار کتابی، چه مدعی‌العموم، چه شاکی خصوصی اعتراضی داشت، آن را در دادگاه ویژه این امر مطرح کند و با حضور هیات منصفه موضوع بررسی شود.»

حسین آتش‌پرور، نویسنده با اشاره به اینکه در کشور ده‌ها مساله مهم و اساسی مثل معیشت، زنان، گرانی و تورم، جوانان، کار، آب، مسکن، محیط‌زیست، آلودگی هوا، تحریم‌ها، بازنشستگان و ترافیک وجود دارد، گفت کسی به فکر کتاب و فرهنگ نیست و برایش اولویت به حساب نمی‌آید و نمی‌توان در چشم‌انداز نزدیک به بهبود وضعیت خوشبین بود.

آتش‌پرور با بیان اینکه امروز شاهد تیراژ کتاب‌های داستان بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ نسخه با جمعیت ۸۸ میلیون نفر در مساحت یک میلیون و ۶۴۸ هزار کیلومتری ایران هستیم، گفت: «این شمای کلی از کتاب است که به کما رفته.»

این نویسنده با تاکید بر اینکه سانسور یکی از عواملی است که بی‌اعتمادی بین خواننده و نویسنده به وجود می‌آورد و باید حذف شود، گفت: «نظارت برای مجوز و بروکراسی اداری، خودش حکایت دیگری در این چرخه فرهنگی است. مساله دیگر شرایط اقتصادی است؛ وضعیت به‌شکلی است که من نویسنده قادر به خرید کتاب خودم نیستم.»

فرهاد گوران، داستان‌نویس نیز فرایند نوشتن را به صورت بنیادی علیه هر آن چیزی که ذیل فرهنگ رسمی تعریف می‌شود، دانست و گفت حتی کتاب‌های درسی به دلیل اینکه خط به خط «تهذیب» شده‌اند، دانش‌آموز را دلسرد و ملول می‌کنند و او که باید خواننده رمان من باشد از همان کودکی و نوجوانی بیزار از کلمه و ادبیات می‌شود.

این داستان‌نویس، بیزاری و دلسردی را دستاورد دستگاه سانسور دانست و تاکید کرد: «وقتی به عنوان شهروند، پیوسته دلهره و نگرانی اجاره‌خانه و هزینه‌های اولیه زندگی به قلبم چنگ می‌زند، از بیان دغدغه‌های فرهنگی چه حاصل؟ واقع‌بین هستم و همچنان امر ناممکن را می‌طلبم.»

محمد تقوی، نویسنده می‌گوید مساله اساسی برای نویسندگان آزادی بیان است و همه سانسورها، ممیزی‌ها، حذف‌ها یا هر اسم دیگری که رویش بگذارند نادرست و حتی کمی شرک‌آمیز است.

اعتماد در گزارش خود با بیان اینکه تعداد داستان‌نویسان، مترجمان و شاعرانی که در حال و هوایی تهی از امید، حرفی برای گفتن نداشتند کم نبود، نوشت: «نمونه‌اش حافظ خیاوی، داستان‌نویس که گفت من از این دولت انتظاری ندارم برای کتاب کاری بکند. کتاب در جامعه ما، یا بهتر است بگویم در نظر سیاست‌گذاران ما چیز بسیار ترسناک و مخربی شده است.»

شهرام اقبال‌زاده، مترجم و نویسنده نیز به اعتماد گفت: «کوتاه. کلا بساط سانسور جمع شود.»

مجید برزگر: سینما مدیر لجباز کنترل‌گر امنیتی نمی‌خواهد

مجید برزگر، فیلمساز در گفت‌وگویی با اعتماد، بنیان تصمیمات گرفته شده در دولت سیزدهم در حوزه فرهنگ و هنر را در خالص‌سازی، خودی و غیر خودی کردن و نگاه امنیتی مبتنی بر تسلط و نظارت گسترده دانست و گفت که هرقدر شعارهای مسوولان با این نگاه متفاوت بود اما در عمل شاهد چنین رویکرد و برخوردی در سینمای ایران بودیم.

او این رویکرد را گواهی بر این دانست که حجم زیادی از سانسور در زمینه‌های تئاتر، نشر، سینما، حذف استادان دانشگاه‌ها، نگاه نظارتی شدید در حوزه‌های تجسمی، نمایش و سینما وجود دارد.

برزگر در شهریورماه ۱۴۰۱ به دلیل امضای بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» به یکی از نهادهای امنیتی احضار و مدتی بعد از سوی دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.

او اکنون با اشاره به اینکه از سال ۱۴۰۱ و وقایعی که در بطن جامعه شاهدش بودیم، دیگر ممکن نیست به قبل از آن برگشت، تاکید کرد که این اتفاق تاثیرش بر تمام بخش‌های جامعه بود و سینماگران و هنرمندان هم از این موضوع جدا نبودند.

برزگر با بیان اینکه روند تولید زیرزمینی فیلم‌های کوتاه، مستند و سینمایی روز به روز در حال گسترش است، گفت در حال حاضر بخشی از سینمای ایران که برنامه‌هایی برای تولید فیلم دارد، اصلا دریافت پروانه ساخت وزارت ارشاد را به رسمیت نمی‌شناسد.

او در پایان با تاکید بر اینکه مخالف هرگونه کنترل و سلطه‌گری است، گفت وقتی فیلم‌سازی هفت سال نمی‌تواند حرف بزند در اولین ساخت فیلمش بعد از ممنوعیت فقط فریاد می‌زند. شعار می‌دهد، اجازه دهیم همه در شرایط مساوی کار کنند.

ابراز نگرانی خانه سینما از آیین‌نامه ضوابط صدور پروانه فیلم

خانه سینما در نامه‌ای خطاب به محمد مخبر، سرپرست ریاست جمهوری با ابراز نگرانی در مورد آیین­‌نامه ضوابط صدور پروانه فیلمسازی و نمایش فیلم، نگاه صغارت و محجوریت دولتمردان به سینماگران را نگاهی واپس‌گرایانه و غیر اخلاقی خواند.

در این نامه با اشاره تصویری از این آیین­‌نامه که در شبکه‌های اجتماعی با سربرگ دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی منتشر شده، تاکید شده این نامه موجب نگرانی عمیق فیلمسازان و سینماگران شده است.

این تشکل صنفی در نامه خود، که رونوشتی از آن به مسعود پزشکیان ارسال شده، تصویب و تنظیم قانون و آیین‌نامه، خارج از حیطه صلاحیت‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی دانسته شده است.

ایران اینترنشنال 

خروج از نسخه موبایل