سایت ملیون ایران

کمپین آزادی رسول بداقی؛ زندان پاداش تلاش در مسیر مطالبه گری نیست

ایران وایر 
 
گروهی از معلمان، کارگران، فعالان صنفی و‌ مدنی ایران با راه‌اندازی کمپین و جمع‌آوری امضا در فضای مجازی خواهان آزادی «رسول بداقی» معلم و فعال صنفی معلمان ایران شدند.
گروهی از معلمان، کارگران، فعالان صنفی و‌ مدنی ایران با راه‌اندازی کمپین و جمع‌آوری امضا در فضای مجازی خواهان آزادی «رسول بداقی» معلم و فعال صنفی معلمان ایران شدند.

گروهی از معلمان، کارگران، فعالان صنفی و‌ مدنی ایران با راه‌اندازی کمپین و جمع‌آوری امضا در فضای مجازی خواهان آزادی «رسول بداقی» معلم و فعال صنفی معلمان ایران شدند.

نویسندگان درخواست با اعلام اینکه «انتقاد از وضعیت نا به سامان آموزش کشور جرم نیست» درباره آقای بداقی بر این باورند: «رسول بداقی، معلمی است که نامش با مطالبه‌گری شرافت‌مندانه و خستگی‌ناپذیر گره خورده است. بداقی، در دی‌ماه ۱۳۸۸بازداشت، زندانی و بلافاصله از کار اخراج شد. [او] در تمام مدت هفت سالی که زندانی بود، حتا در زندان هم از حقوق اولیه خود محروم شد. به طوری که برای خاک‌سپاری و مراسم سوگواری مادرش نیز، اجازه شرکت پیدا نکرد. چرا که در تمام مدت هفت سال، حتا یک ساعت هم به او مرخصی ندادند.»

در ادامه کمپین آزادی آقای بداقی با اشاره به ایام انفرادی او در بیانیه خود آورده‌اند: «او مدت زیادی را در انفرادی‌های مخوف گذراند. اما هیچ‌گاه از هدف متعالی خود که پیگیری حقوق معلمان و دانش‌آموزان و تلاش برای بهبود وضعیت نا به سامان آموزش کشور بود، دست نکشید. بداقی به محض آزادی، تلاش‌های بی وقفه خود را، فداکارانه و بی کمترین توقعی در عرصه کنش‌گری ادامه داد.»

کمپین آزادی رسول بداقی در ادامه نوشته است: «رسول بداقی، دهم اردیبهشت ۱۴۰۱ دوباره دستگیر و زندانی شد. بعد از این تاریخ، تنها ۴روز برای مراسم خواستگاری دخترش، به مرخصی آمد و بلافاصله به زندان بازگردانده شد. اکنون بیش از دوسال از حبس او می‌گذرد و باز از مرخصی محروم است.

تلاش وکلای او برای آزادی‌اش با رد اعاده دادرسی در دیوان عالی بی‌نتیجه مانده است. به تازگی هم تماس‌های تلفنی او را محدود کرده‌اند. با تمام مصائبی که بر رسول بداقی وارد کرده‌اند، هیچ‌گاه درباره ستم‌های رفته به خود شکایت نمی‌کند. اما، درباره تضییع حقوق معلمان و دانش‌آموزان، فقدان آموزش مدرن و اصولی در ایران و نابرابری‌های آموزشی، صدای‌اش از زندان بلندتر از همه فعالان این عرصه بوده است.»

کمپین آزادی رسول بداقی در پایان می‌نویسد: «ما جمعی از معلمان، کارگران، فعالان صنفی و‌ مدنی ایران و امضاکنندگان این متن، ضمن محکوم کردن ستم‌های روا شده بر رسول بداقی، خواهان توقف ظلم مضاعف و رنج‌های روا داشته به او و خانواده‌اش هستیم. رسول بداقی، یک نام نیست یک مسیر است. مسیر مطالبه‌گری صنفی و کنش‌گری شرافت‌مندانه… رسول معلمان ایران باید آزاد شود.»

یک مرخصی سه روزه

این فعال صنفی معلمان ایران، روز چهارشنبه ۲۴آبان۱۴۰۲با تودیع وثیقه، به یک مرخصی سه روزه اعزام شد؛ از ۱۰اردیبهشت۱۴۰۱ تاکنون در زندان اوین زندانی است. «رامین صفرنیا»، وکیل دادگستری، یکم آبان۱۴۰۱ با انتشار توییتی در تشریح حکم صادره برای آقای بداقی و دو فعال صنفی دیگر نوشت: «رسول بداقی بابت اتهام اجتماع و تبانی به چهار سال و شش ماه، و برای اتهام تبلبغ علیه نظام یک‌سال. جعفر ابراهیمی بابت اتهام اجتماع و تبانی چهار سال و برای اتهام تبلبغ علیه نظام یک‌سال. محمد حبیبی بابت اتهام اجتماع و تبانی سه سال و هفت ماه و برای اتهام تبلبغ علیه نظام یک‌سال» هر سه این معلمان بازداشتی جدا از محکومیت زندان به دوسال منع فعالیت و عضویت در گروه‌ها و ممنوعیت خروج از کشور هم محکوم شده‌اند.

ادعای وزارت اطلاعات: در تلاش برای براندازی نظام

هم‌زمان با بازداشت این معلمان، چند تن از فعالان صنفی کارگری از جمله: «رضا شهابی، کیوان مهتدی، آنیشا اسداللهی و ریحانه انصاری» هم در تهران بازداشت شدند. اتهام همه بازداشت‌شدگان، «همکاری و ارتباط با گروهی در جهت براندازی نظام» اعلام شد. آن‌ها تا مدتها در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات نگهداری شدند.

وزارت اطلاعات دولت سیزدهم در پی بازداشت این افراد مدعی شد: «این دو فعال کارگری با سسیل کولر، عضو فدراسیون آموزش و فرهنگ نیروی کار فرانسه و همسرش ژاک پاریس که با ویزای گردشگری به ایران وارد شده و در بازداشت این ارگان‌ امنیتی هستند، در ارتباط بوده و در تلاش برای براندازی نظام با یک‌دیگر همکاری ‌کرده‌اند.»

با همین اتهام، چند تن دیگر از فعالان صنفی معلمان ازجمله «اسکندر (سوران) لطفی»، «مسعود نیک‌خواه» و «شعبان محمدی»، سه عضو انجمن صنفی معلمان کردستان در مریوان هم بازداشت و به سلول انفرادی منتقل شدند. بر ‌اساس اعلام کانون صنفی معلمان، آن‌ها در مدت بازداشت تنها دو تماس کوتاه با خانواده‌ خود داشته‌ و برای پذیرش سناریوهای نهادهای امنیتی به‌دلیل دیدار با دو توریست فرانسوی تحت فشار قرار گرفتند. جدا از این سه‌ نفر، «رسول بداقی»، «جعفر ابراهیمی» و «محمد حبیبی» هم در تهران بازداشت شدند. بازداشتی  که یک شب پیش از تجمع ۱۱اسفند معلمان و با یورش به محل سکونت آنها انجام ‌شد.

هم‌بند شدن با ژاک پاریس

خردادماه ۱۴۰۱ رسول بداقی در تماسی تلفنی از هم‌بند شدن خود با «ژاک پاریس»، توریست فرانسوی که معلم ابتدایی در پاریس است و به‌اتهام جاسوسی بازداشت شده، خبر داد. آقای بداقی در این تماس گفته بود: «شو تلویزیونی صداوسیما را از زندان دیده و به محض آزادی، از صداوسیما به‌خاطر افترا و اتهامات بی‌‏اساس شکایت خواهد کرد.»

به گفته آقای بداقی، دیدار با دو معلم فرانسوی امری بسیار عادی و متعارف بوده است: «در دیدار مدعی شده از سوی آقایان، هیچ‌چیز خاصی جز گفت‌وگو در زمینه نظام آموزشی انجام نشده است. اساسا معلمان جز تبادل درباره مسائل آموزشی به هیچ امری سری دسترسی ندارند‌.» آقای بداقی در این تماس تاکید کرده بود: «زیر بار هیچ یک از بازجویی‌ها نرفته است.»

حق طرح شکایت

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران هم در خرداد سال ۱۴۰۱ با محکوم کردن دوباره اقدام غیرقانونی صداوسیما، در بیانیه‌ای تاکید کرده بود: «این رسانه بر خلاف اصل ۳۷ قانون اساسی در رابطه با معلمان بازداشتی عمل نموده است؛ اصل، برائت است. هیچ‌کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی‌‏شود، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت شود. مطابق این اصل، جرم صداوسیما محرز بوده و این حق برای معلمانی که اسم و تصویر آن‌ها پخش شده و بدون ارائه هیچ مدرکی اتهاماتی علیه آن‌ها مطرح شده، محفوظ است که از صداوسیما شکایت کنند.»

یادداشت رسول بداقی از زندان اوین

رسول بداقی ۷دی‌ ۱۴۰۱ در یادداشتی، از شرایطی که در یکصد و بیست روز اول این دوره از بازداشت خود متحمل شده، پرده برداشت. او در این یادداشت خطاب به همکاران و هموطنان درباره این شرایط می‌نویسد: «من و همکارانم ۱۲۰ روز در چنان وضعیتی در بند ۲۰۹ و ۲۴۰ در زندان اوین به سر بردیم که شب و روز را به‌سختی از هم تشخیص می‌دادیم. پرسیدن ساعت از یک نگهبان، توهین استخوان‌سوزی را در پی داشت. دیدن یک لبخند از یک هم‌نوع، شنیدن صدای یک انسان، حتی یک پرنده برای ما رویایی شده بود. ۱۲۰روز نمی‌دانستیم در سلول کناری ما چه کسی به بند کشیده شده. گاه گریه‌های التماس‌آمیز مرد یا نوجوانی بی‌گناه، به قلب زخم خورده‌ ما نمک می‌پاشید.»

او درباره بازجویان و مراقبان و زندانبانان این‌گونه توضیح می‌دهد: «گاه صدای یک عربده‌کش به نام بازجو یا مراقبی و زندانبانی عقده‌ای، گاه صدای نرم اما بُرنده‌ یک مامور، همراه با تهدید زن و فرزند، مرگ را در پیش چشم ما زیباتر از شیرین‌ترین لحظه‌ها جلوه‌گر می‌ساخت. بی‌وجدانی آنان، هستی، زندگی و انسانیت را در پیش چشم کابوسی مزخرف می‌نمود. دروغ و فریب و جاه‌طلبی و ریا و نیرنگ و شیطان صفتی بازجوها و برخی زندانبان‌ها، آدمی را به تعظیم در برابر شیطان وا می‌داشت. گاه تهدید به مرگ در سلول‌های انفرادی، خاموش و بی‌همدم، افسوس آخرین وصیت‌نامه را برای خانواده در ذهن و جان ما به خاک می‌سپرد. گاه مانند پرنده‌ای بی‌پناه که بر شانه‌های شکارچی‌اش بنشیند، عواطف و محبت‌های انسانی خود را به پای دل ماموران گرگ صفت و خون‌خوار می‌ریختیم. آری خوانندگان شریف، از کدامین درد باید نالید؟»

بمباران توهین، تحقیر، تهمت، دروغ، اتهام و پرونده‌سازی

این فعال صنفی سرشناس درباره «بمباران توهین، تحقیر، تهمت، دروغ، اتهام و پرونده‌سازی، فحاشی، ارعاب و تهدید، تنهایی و بی‌خبری» می‌نویسد: «روح و روان ما را تبدیل به زباله‌دانی از پس مانده‌های ذهن مزدوران بیماری شده بود که گرگ صفت، شرف را قی کرده بودند. آنچه می‌گفتند برای ما فقط یک شوخی یا تهدید برای عقب‌نشینی از خواسته‌های به حق فرهنگیان و جامعه و دانش‌آموزان بیش نبود. غافل از اینکه در این ۱۲۰ روز آنان دنبال سناریوسازی بوده و برای بدبین کردن و تفرقه، از هیچ دروغی و از هیچ فریبی کوتاهی نکرده بودند. تصاویر گوناگون و بی‌ربط به هم بافته بودند، اتهامات سراسر دروغ بسته بودند.»

آنان لوله تفنگ تبلیغات فریبکارانه

رسول بداقی در پایان یادداشت خود، بازجویان خود را چنین تصویر کرده است: «آنان لوله تفنگ تبلیغات فریبکارانه را به سمت خود گرفته‌اند. زیرا ذهن مردم جامعه از این دروغ پردازی‌ها اشباع شده است. در این میان اتهام دروغین گرفتن پول از بیگانگان برای خریدن معترضین خیابانی و خرید سلاح جنگی، شرم‌آورترین توهینی بود که در صداوسیما اشغال شده، در حق ما، معلمان و مردم معترض روا داشتند. در پایان، همواره افتخار می‌کنم که ایرانی، معلم، پاکدل و پاکدست هستیم و بالاتر اینکه، هم‌وطنان و همکاران و همراهانی دارم که دروغ و فریب را از راستی و درستی، به‌روشنی آفتاب دلشان تمیز می‌دهند.»

 

خروج از نسخه موبایل