حمید فرخنده
اخیرا آقای علی کریمی در مورد کسانی که با شاهزاده رضا پهلوی مخالف هستند گفته است: «اینکه کسی از خاندان پهلوی و الان از شاهزاده رضا پهلوی انتقاد میکنه به هر نوعی دو تا مورد بیشتر نداره از نظر من، یا ذینفع جمهوری اسلامی هست یا باعث بوجود آمدن جمهوری اسلامی بوده. یعنی گزینه سومی واسه من نداره اینها. حالا اگر کسی فکر میکنه گزینه دیگری هم هست، بگه که ما هم در جریان قرار بگیریم، ولی در مجموع همین بوده چیزی دیگهای نیست اینا».
ظاهرا فوتبالیست سرشناس کشور ما که در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی به خاطر مخالفت آشکارش با سرکوب معترضان بهویژه زنان و دختران تظاهرکننده مجبور به ترک شد کشور شد، گروه بزرگی از نسل جوان یا میانسال کشور که نه ذینفع جمهوری اسلامی هستند و نه بهخاطر سن و سالشان اصولا میتوانستهاند در روی کار آمدن جمهوری اسلامی سهیم بوده باشند، را نمیبیند یا نمیخواهد ببیند.
از سوی دیگر هستند افرادی که میتوانستهاند در انقلاب ۵۷ شرکت نکرده باشند و اصولا مخالف آن انقلاب بوده باشند، ناراضی از وضع موجود و ضربه خورده از این نظام نیز باشند، اما اکنون با شاهزاده و راهحل سیاسی او برای کشور هم مخالف باشند. ترجیح آنها راه و روش سیاسی شاهزاده نیست نه به این علت که «ذینفع» مادی و معنوی جمهوری اسلامی هستند، بلکه راه شاهزاده را «ضرر» یا «ریسک» غیرقابل قبول برای مردم و کشور ارزیابی میکنند. اگر از این زاویه نگاه کنیم که به خاطر دفع ضرر یا ریسک نکردن از شاهزاده حمایت نمیکنند، البته از زاویه «ذینفع»ی حق با آقای علی کریمی است.
یک سیاستمدار بسته به مقام و قدرت سیاسیاش به یک سلبریتی تبدیل میشود، اما یک سلبریتی لزوما سیاستمدار نمیشود، هرچند فضای نمایشی سیاست در دنیای کنونی این کار را برایش آسان کرده باشد. آقای علی کریمی نیز با توییتها و اظهارات پرحاشیه خود که هر از چندی در رساناها و فضای مجازی منتشر میشود نشان داده است تاکنون از پختگی و دقت سیاسی لازم برای تبدیل شدن به یک سیاستمدار برخوردار نبوده است.
اصولا چون سلبریتیهای هنری و ورزشی نسبت به سیاستمداران از آغاز راهشان با ویژگیها، فرهنگ و ایدهآلهای خاصی رشد مییابند، همپوشانی این دو حرفه یا عرصه چندان آسان نیست. هرکدام الزامات خاص خود را دارند که لزوما در خدمت رشد محبوبیتشان در عرصه دیگر نیست.
سیاستمدارانی که منتقد و یا مخالف وضع موجود بویژه در کشورهایی مانند ایران هستند معمولا محاسبه پرداخت هزینه سیاسی و روبرو شدن با محرومیتها به خاطر راهی که انتخاب کردهاند، میکنند. ضمنا اغلب آنها از یک زندگی اقتصادی متوسط برخوردار هستند. سلبریتیها اما خود را برای پرتاپ شدن ازعرصه و پرداخت هزینه سیاسی آماده نکردهاند و از نظر درآمد اقتصادی نیز بهطور از متوسط سیاستمداران معترض یا مخالف در موقعیت بسیار بهتری قرار دارند. علی کریمی در یکی از صحبتهایش گفته که هرچه داشته را از دست داده است. این گفته و لحن او هنگام گفتن از شرایط جدید خویش، گویای شوکی است که از تغییر ناگهانی از موقعیت یک سلبریتی ثروتمند با جایگاه مشخص در داخل کشور به یک سلبریتی-سیاستمدار فقیر، یا با موقعیت اقتصادی بسیار پایینتر، با جایگاه غیرمشخص در خارج کشور به او وارد شده است.
در دموکراسیها ورود یک سلبریتی به عرصه سیاست با ریسک پرداخت هزینههای سیاسی روبرو نیست و همچنین این ورود میتواند به تدریج صورت بگیرد، در نظامهای غیردمکراتیک و بسته مانند ایران که اتفاقات و سرکوبهای سیاسی میتواند ناگهان بروز کند، سلبریتیهایی که وارد سیاست میشوند با چالش و ریسک زیر و رو شدن ناگهانی زندگیشان روبرو هستند.
مشکل دیگر سلبریتیها این است که همه آن هوادارانی که در میدانهای ورزشی، کنسرتها و یا در فضاهای مجازی به آنها ابراز علاقه میکنند، لزوما در زمینه سیاسی از آنها پیروی نمیکنند. بسیاری از هواداران این سلبریتیها متوجه متفاوت بودن این عرصهها و اینکه چه کاری از چه کسی برمیآید، هستند. پس، آنها میتوانند در موقعیتی قرار بگیرند که اظهارات سیاسی آنها نه همه هوادارانشان را جذب کند و نه چنگی به دل نخبگان سیاسی بزند.
در دموکراسیها به دلیل اینکه احزاب و شخصیتهای سیاسی آزاد هستند، هرکس جایگاه و فعالیت اصلی خود را دنبال میکند و سلبریتیها مجبور نیستند جای خالی سیاستمداران و احزاب را پر کنند. این چهرههای مشهور اغلب نقش حامی سیاستمدارانی که به آنها نزدیک هستند را بازی میکنند و یا در کنسرتها و تبلیغات انتخاباتی به آنها کمک میکنند.
مسئول سرنوشت و موقعیت ناگواری که آقای علی کریمی فوتبالیست مشهور کشور ما در آن قرار گرفته در درجه اول کسانی هستند که با سرکوب جنبش زن، زندگی، آزادی و حامیان این جنبش او را مجبور به ترک کشور کردند.
از: ایران امروز