سایت ملیون ایران

ترور هنیه در قلب تهران؛ جمهوری اسلامی چه خواهد کرد؟

دیدار اسماعیل هنیه با رهبر جمهوری اسلامی در بهمن ماه سال ۹۰ در تهران

مجتبی دهقانی نویسنده ارشد – حوزه سیاسی

خنجری که اسرائیل در بامداد ۱۰ مرداد‌ماه در تهران به پیکر هنیه وارد کرد را مقام‌های جمهوری اسلامی به تلخی و در قلب خود احساس می‌کنند

دیدار هنیه و خامنه‌ای- ۲۸ دی ۱۳۹۶- وبسایت علی خامنه‌ای

اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس بامداد چهارشنبه ۱۰ مرداد در اقامتگاهی در شمال تهران هدف قرار گرفت و کشته شد. او برای مراسم تحلیف مسعود پزشکیان به تهران آمده بود و روز سه‌شنبه استقبال گرمی از او شد. دیدار با رئیس‌ مجلس، رئیس‌جمهوری و رهبر جمهوری اسلامی بخشی از ملاقات‌های روز آخر زندگی او بود.

چرا مهم است؟

پس از ترور محسن فخری‌زاده، پدر برنامه هسته‌ای ایران در جاده آبسرد دماوند در روز ۷ آذر ۱۳۹۹، به رغم افزایش شدید تنش میان اسرائیل و ایران، هیچ گزارش رسمی مبنی بر اجرای یک برنامه ترور سطح عالی اسرائیلی در ایران منتشر نشده است. سطح ترورهای اسرائیل در ایران در دو دهه گذشته محدود به چهره‌های علمی یا فنی برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی بوده و به مقام‌های سیاسی و حتی نظامیان ارشد جمهوری اسلامی هم تسری نیافته است. حتی در برنامه ترور قاسم سلیمانی در بغداد هم به روایت دونالد ترامپ، اسرائیل پیش از ساعت صفر، پای خود را از معرکه بیرون کشید.

حال در امنیتی‌ترین اقامتگاه‌های اختصاصی جمهوری اسلامی در پایتخت ایران، رهبر حماس که مهمان نظام بود به شکلی دقیق و با استفاده از موشک هدایت‌شونده یا ریزپرنده‌ای با دقت بالا به شکلی ترور می‌شود که می‌تواندکابوسی برای همه مقام‌های جمهوری اسلامی باشد.

رئیسی هم ترور شد؟

نحوه ترور اسماعیل هنیه در تهران احتمالا در ساعات و روزهای آینده این موضوع را هم برجسته خواهد کرد که آیا کشته شدن ابراهیم رئیسی و سقوط هلی‌کوپتر او هم بخشی از عملیات انتقام اسرائیل در پاسخ به حمله موشکی «وعده صادق» بود یا نه. هنوز ابهامات زیادی در مورد دلیل سقوط هلی‌کوپتر ابراهیم رئیسی وجود دارد. مقام‌های رسمی جمهوری اسلامی به روایت نقص فنی متکی هستند ولی حتی برای همین روایت هم نتوانسته‌اند توضیح قانع‌کننده‌ای به مخاطبانشان بدهند.

حمله موشکی در پاسخ به ترور دقیق؟

جمهوری اسلامی تاکنون به ترور چهره‌های مهمش پاسخ موشکی داده است. ترور قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در فرودگاه بغداد با حمله موشکی به پایگاه عین‌الاسد و شلیک مستقیم به هواپیمای مسافربری اوکراینی در بامداد ۱۸ دی‌ماه ۱۳۹۸ پاسخ داده شد. در پایگاه آمریکایی عین‌الاسد کسی کشته نشد و تنها قربانیان این عملیات سپاه پاسداران، مسافران و خدمه پروازی بودند صبح ۱۸ دی‌ماه راهی کی‌یف می‌شدند و در هیچ کجای معادله تنش قرار نداشتند.

ترور مهم‌ترین چهره‌های سپاه پاسداران در جبهه سوریه و لبنان هم که در فروردین ماه امسال و در حمله اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق رخ داد، پاسخ موشکی داشت. عملیاتی که جمهوری اسلامی آن را «وعده صادق» می‌نامد در نیمه شب ۲۵ فروردین رخ داد و صدها موشک و پهپاد از ایران به سمت اسرائیل شلیک شد. کسی در این عملیات کشته نشد.

ترور دانشمندان هسته‌ای جمهوری اسلامی و ترور محسن فخری‌زاده در چند کیلومتری تهران هم به شکلی انجام شد که جمهوری اسلامی نتوانست به آن پاسخ بدهد. پس از آغاز موج ترورهای موساد در قلب ایران در دو دهه پیش، گزارش‌های متعددی در مورد برنامه‌های ترور شهروندان یا مقام‌های اطلاعاتی سطح پایین اسرائیل در کشورهای جنوب‌شرق آسیا (تایلند)، تلاش برای ترور سفیر اسرائیل در هند، تشکیل هسته‌های ترور در قبرس یا یونان یا برنامه‌ریزی برای انجام برنامه‌های ترور اسرائیلی‌ها در کشورهای آمریکای لاتین منتشر شد. همه این برنامه‌ریزی‌ها پیش از آنکه به نتیجه‌ای برسد توسط سرویس‌های اطلاعاتی شناسایی شدند.

آنچه در گذشته رخ داده است نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی تا به حال توان پاسخ هم‌سنگ یا متوازن به ترورها را نداشته است. منزوی بودن دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی و امکانات محدود تیم‌های عملیاتی‌شان سبب شده است که ضربه‌های ترور هدفمند را یا پاسخ ندهد یا در سطح اعدام افرادی در داخل ایران به اتهامات عموما بی‌پایه «همکاری با دشمن» و یا حمله موشکی باشد.

دشواری وضعیت جمهوری اسلامی آن است که یک «عملیات موشکی عموما غیردقیق» که می‌تواند تبعات کنترل‌نشده‌ای داشته باشد را نمی‌توان به عنوان پاسخ به یک «ترور دقیق» تبلیغ کند. ضمنا جز دو مورد کشته شدن فرمانده سپاه قدس در بغداد و فرماندهان میدانی همین نیرو در دمشق، پاسخ موشکی به ترورها هم داده نشده است. حملات نیروهای نیابتی به پایگاه‌های آمریکا یا بنادر اسرائیل هم در سطحی کنترل‌شده رخ داده است و جمهوری اسلامی کوشیده خود را بی‌خبر از آن نشان دهد یا از نیابتی‌هایش بخواهد که این حملات «تا جای ممکن» به کشته شدن نیروهای آمریکایی یا اسرائیلی منجر نشود.

چه پیش خواهد آمد؟

پاسخ به این سوال بسیار دشوار است. اینکه یک مقام خارجی که مهمان مهم‌ترین مراسم رسمی جمهوری اسلامی بوده است در اقامتگاه فوق‌حفاظتی سران نظام به شکلی دقیق ترور شود، اتفاقی جدید است. برای جمهوری اسلامی و دستگاه‌های اطلاعاتی‌اش یک شکست بزرگ رخ داده است. شکستی بی‌سابقه و نمایشی از عجز.

حتما این سوال در بین مقام‌های جمهوری اسلامی مطرح شده است که چنین برنامه تروری در اماکن حفاظت‌شده دیگر مانند محل سکونت یا تفرج‌ رهبر جمهوری اسلامی هم می‌تواند رخ دهد. فرماندهان سپاه قدس و مقام‌های سیاسی دیگر هم که سطح حفاظتی لایه دوم جمهوری اسلامی برای آن‌ها اعمال می‌شود خود را در معرض ترور می‌بینند.

خنجری که اسرائیل در بامداد ۱۰ مرداد‌ماه در تهران به پیکر هنیه وارد کرد را مقام‌های جمهوری اسلامی به تلخی و در قلب خود احساس می‌کنند. این وضعیتی پیچیده و جدید است و تبعات آن می‌تواند پیچیده باشد.

حال که مقام‌های جمهوری اسلامی سایه مرگ را در یک‌قدمی خود احساس کرده‌اند و توان رویارویی با آن را هم ندارند چند گزینه در برابرشان است: یا تسلیم «مجمع عقلا» می‌شوند و به سمت روندهای کنترل تنش با آمریکا و اسرائیل حرکت می‌کنند یا دست به انتحار و عملیات‌های کور با نتایج غیرقابل کنترل خواهند زد. راه سوم، سکوت و انتظار خواهد بود. هر سه پاسخ احتمالی جمهوری اسلامی وضعیت آتی را پیچیده خواهد کرد.

از: ایندیپندنت

خروج از نسخه موبایل