«رژیم جمهوری اسلامی ایران نیز که اواخر سال گذشته تصمیم گرفت قواعد درگیری در فلسطین را تغییر دهد و مانع پیشرفت گزینههای صلح شد، در نابودی غزه و ساکنان آن بسیار نقشآفرینی کرد.»
مراسم تشییع اسماعیل هنیه، رهبر پیشین حماس، تهران، ۱۲ مرداد ۱۴۰۳ــ عکس از AFP
روش ترور اسماعیل هنیه، رئیس پیشین دفتر سیاسی حماس، و انتخاب زمان و مکان این اقدام تحولی است که همه را به خود مشغول کرده است. وضعیت منطقه پس از ترور هنیه مانند قبل نخواهد بود. فارغ از اینکه جمهوری اسلامی خود به این حمله پاسخ دهد یا گروههای شبهنظامی وابسته به آن اسرائیل را هدف بگیرند، منطقه در آستانه ورود به مرحلهای است که باب میل نتانیاهو است.
در مقالهای از دیوید ایگناتیوس، روزنامهنگار معروف آمریکایی، که در واشینگتنپست منتشر شد، چنین آمده است: «ایالات متحده بهعنوان کشوری ابرقدرت، در طول ۹ ماه گذشته برای میانجیگری میان اسرائیل و حماس تلاش بسیاری انجام داد، با این حال نتوانست دو طرف را به توقف جنگ و برقراری آتشبس متقاعد کند. اکنون پس از ترور اسماعیل هنیه، رهبر حماس، بهنظر میرسد خصومت شدید و خونینی که بین دو طرف جریان داشت، در حال تشدید و عمیقتر شدن است و این امر صلحطلبان آمریکایی را در حاشیه قرار میدهد.»
آنچه در بالا ذکر شد، نه اظهارنظر رهبران فلسطینی است و نه دیدگاه من، بلکه بخشی از مقدمه مقاله دیوید ایگناتیوس است که در روزنامه واشنگتنپست منتشر شد و این چیزی است که من یک هفته پیش در مقالهای با عنوان «حالا منتظر اقدامهای نتانیاهو باشید» منتشر کردم.
خلاصه مقاله قبلی من این است که نتانیاهو پس از سفر اخیر به واشینگتن و کنارهگیری بایدن از انتخابات ریاستجمهوری، دیگر به هیچکس، حتی دولت آمریکا اهمیتی نمیدهد و تا زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در پنجم نوامبر آینده، هرطور دلش بخواهد، عمل میکند.
نتانیاهو متوجه شد که عقبنشینی بایدن از رقابتهای انتخاباتی تعادل را در واشینگتن به هم زد و راه را برای رسیدن او به اهدافش هموار کرد. بنابراین تصمیم گرفت موضعش را بهعنوان رهبر اسرائیل در داخل کشور تثبیت کند و یک نقشهراه برای رئیسجمهوری آینده آمریکا ترسیم یا به تعبیر دیگر تحمیل کند که مبتنی بر خواستهها و اهداف خودش باشد. در نتیجه، اگر کامالا هریس در انتخابات ریاستجمهوری آینده پیروز شود، خود را با موقعیتی مواجه خواهد دید که جز پذیرش آن، چارهای ندارد.
اگر هم ترامپ به کاخ سفید برگردد، نتانیاهو برنامه عملیاتی برای او آماده کرده است تا آن را اجرا کند. واضح است که نتانیاهو از طرز تفکر ترامپ، بهویژه ترور قاسم سلیمانی، چیزهای زیادی آموخته و سیاست او را در ترور چهرههای غیرمنتظرهای که به اعتقاد او خط قرمز محسوب میشدند، دنبال کرده است. ترور اسماعیل هنیه در تهران نیز در همین چارچوب انجام شد.
هرچند جمهوری اسلامی ایران یا گروههای شبهنظامی وابسته به آن به ترور اسماعیل هنیه واکنش نشان خواهند داد، نتانیاهو به این امر اهمیتی نمیدهد؛ بهویژه اینکه وضعیت منطقه به سمتی که به سود نتانیاهو است، در حرکت است و با توجه به اینکه در حال حاضر هدف مهم نتانیاهو ضربه زدن به بازوهای اختاپوس است، بنابراین، تشدید تنش در منطقه تحولی است که نتانیاهو آن را به نفع خود میداند.
به هرحال، ترور هنیه جمهوری اسلامی را به سمت ادامه «صبر راهبردی»، پاسخ نمایشی یا رویارویی نظامی با واشینگتن خواهد کشاند و این چیزی است که نتانیاهو بیصبرانه منتظر آن است. به همین دلیل، تلآویو با ترور هنیه در تهران از قابلیتهای اطلاعاتی ویژهای که در گذشته حاضر نبود آنها را به مخاطره بیندازد، پرده برداشت.
پرسش دیگری که مطرح میشود، این است که ترور هنیه بر حماس چه تاثیری خواهد داشت. به نظر من، این موضوع را استاد عبدالرحمن الراشد در مقالهای با عنوان «هنیه قربانی ماجراجوییهای سنوار» با دقت خلاصه کرده، در حالی که این موضوع در رسانهها بازتاب نیافته است. الراشد در این مقاله نوشته است: «نتانیاهو و سنوار آینده حماس را نابود کردند و باعث شدند این گروه هم با نوار غزه و ساکنان آن، قربانی محاسبات افراطگرایان شود. رژیم جمهوری اسلامی ایران نیز که اواخر سال گذشته تصمیم گرفت قواعد درگیری در فلسطین را تغییر دهد و مانع پیشرفت گزینههای صلح شد، در نابودی غزه و ساکنان آن بسیار نقشآفرینی کرد.»
این واقعیتی است مسلم و دقیقا همان چیزی است که نتانیاهو قصد دارد تا پنجم نوامبر انجام دهد. بنابراین، خاورمیانه در مرحله پس از ترور اسماعیل هنیه تحولاتی را شاهد خواهد بود که در گذشته هرگز تجربه نکرده است.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط
از: ایندیپندنت