انتخاب راه

در ایران ما افراد، محافل، احزاب و گرایشات سیاسی اجتماعی در جستجوی انتخاب راهی هستند و در بین ایرانی ها شاید یکی از مهم ترین پرسش های ذهنی انتخاب یک راه برای گذر از استبداد دینی حاکم است. واقعیت این است که تعداد شکست های ما در این ۱۲۰ سال بسیار بیشتر از پیروزی های کوتاه مدت و ناپایدار بوده است.

هریک از ما با تجارب شخصی خود برخی راهای پیموده شده را که دیگران پیموده اند انتخاب می کنیم و به فکر راه های جدید نیستیم. این هم خوب است و هم می تواند بد باشد. خوب به این خاطر که این راه قبلا پیموده شده و آسان تر است که از آن عبور کنیم، بد است به این خاطر که ممکن است این کپی برداری مناسب جامعه ما نباشد. مسلما الگوها و نظم های اجتماعی وجود دارند که از قانونمندی های با ثباتی برخوردارند و انتخاب ما را آسان تر می سازند. اما آن چه همه ما را که در مسیر انتخاب راه بهتر ودرست تری هستیم باید هشیار نماید این است که انتخاب ما برای جامعه ای است که ویژگی های خود را دارد. گاندی در سال ۱۹۳۱ که به لندن سفر کرده بود در سخنان خود در جمع بزرگی از مردم لندن با حضور همه بزرگان فرهنگ، هنر و ادب زمان به شمول برتراند راسل و چارلی چاپلین گفت “ما نمی‌خواهیم یک نسخه کپی شده از نظام سیاسی بریتانیا داشته باشیم، بلکه می‌خواهیم اصول دموکراتیک شما را برای ایجاد یک جامعه بر اساس عدالت و برابری در هند استفاده کنیم.” این جمله به وضوح نشان می‌دهد که گاندی به ارزش‌های دموکراسی اعتقاد داشت و می‌خواست آن‌ها را با فرهنگ و نیازهای جامعه هند تطبیق دهد.”

گاندی همچنین دموکراسی را به عنوان راهی برای ایجاد جامعه‌ای عادلانه و برابر می‌دید که در آن همه افراد بتوانند در سرنوشت خود نقش داشته باشند. او به وضوح تمایل داشت که هند نیز از این نظام سیاسی بهره‌مند شود و به سوی جامعه‌ای بدون خشونت و برابری‌طلب حرکت کند. آن گفته های ۹۳ سال پیش گاندی را وقتی با امروز هند مقایسه می کنیم می بینیم که آن دید و عمل خردمندانه چه نتایج شکرفی برای بزرگ ترین دمکراسی جهان و مردمش ببار آورده است. بیاییم آن دید را با انتخاب ما ایرانی ها در این ۱۲۰ سال بویژه در سال ۱۳۵۷ که توسط خمینی و کلا همه آن هایی که ایجاد حکومت اسلامی را پیش گرفتند مقایسه کنیم می بینیم که یک انتخاب غیر پیموده شده تحت نام حکومت عدل علی، حکومت توحیدی و جامعه اسلامی چه ضرباتی به کشور ما زده است. انتخاب امروز ما هم آینده کشور ما را رقم خواهد زد و لذا می بایست از یک طرف راه های تجربه شده و شکست خورده را به کناری نهیم و از طرف دیگر از راه های پیموده صرفا کپی برداری نکنیم و به جای منافع شخصی و گروهی منافع کل ملت ایران به مانند ملت هند و آن کار سترگی که امثال گاندی ها و نهروها مشوق و رهبران آن بودند را در نظر داشته باشیم. ما همین امروز آینده را می‌سازیم. واقعیت امر این است که وظیفه ما ساختن آن فضایی است که مردم حق انتخاب داشته باشند و ما نباید به جای مردم تصمیم بگیریم.

انتخاب راه بر طبق تئوری ها عهد باستان تا امروز بسیار متفاوت بوده افلاطون می نویسد: “برترین و مهم ترین اصول این است که هیچ کس از زن و مرد نباید بدون رهبر باشد و نباید ذهن هیچ کسی بدین عادت کند که به او اجازه دهد که به ابتکار خویش دست به کاری زند…اما در جنگ و صلح باید چشم به رهبر خویش داشته باشد و وفادارانه از او پیروی کند، و حتی در حزبی ترین مسائل باید تحت لوای رهبر حرکت کند. مثلا وقتی به او گفته شده است برخیزد حرکت کند، شستو کند، یا غذا بخورد…در یک کلام باید به نفس خویش از طریق عادت طولانی بیاموزد که هر گز حتی خواب این را نبیند که خودسر عمل کند و به کلی از چنین چیزی ناتوان باشد “(فیلسوفان سیاسی قرن بیستم ص- ۲۷۹: مترجم خشایار دیهیمی)

بی دلیل نیست که پوپر به افلاطون لقب مهندس توتالیتر و کل گرا بدهد که بدنبال این بوده است که جامعه باز را در نطفه اش خفه کند. متاسفانه این تئوری تا امروز هم در تفکر و عمل ذوب شدگان در ولایت فقیه وجود دارد و در میان گرایشاتی از آپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز وجود دارد.

ایرانیان برای ایجاد دمکراسی و جامعه باز باید از چنین تئوری هایی فاصله جدی بگیرند و همگی اعلام نمایند انتخاب همه نهادها از پائین تا بالا بدست مردم است.

ما از جهان معاصر عقب مانده ایم اما اگر درست عمل کنیم و حق انتخاب را بدست مردم بدهیم حتمن شاهد رسیدن به آزادی و دمکراسی خواهیم بود.

مزدک لیماکشی

mazdaklimakeshi@ yahoo.se

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل