احمد علوی: ناکارآمدی حکمرانی و اقتصاد انرژی ایران

احمد علوی

احمد علوی

در مقام تمثیل، انرژی نقش خون در شریان اقتصاد امروزی را بازی می کند. به همین دلیل از اهداف توسعه پایدار یکی هم دسترسی به انرژی تجدیدپذیر پاک و البته از منابع متنوع و رقابتی است. آنچه به‌طور روزمره در خصوص قطع مکرر و افسار گسیخته برق در ایران مشاهده می‌شود، اما محصول تلنبار شدن بیش از چهار دهه ناکارآمدی حکمرانی در اقتصاد انرژی یا به زبان دیگر، سوء مدیریت، رانت‌بری، فساد و اختصاص منابع به اموری است که با توسعه اقتصاد انرژی ایران رابطه‌ای نداشته است و در نتیجه اقتصاد ایران را از دسترسی به توسعه پایدار بخش انرژی محروم کرده است.

اقتصادهایی که به توسعه و تنوع منابع تجدیدپذیر پاک انرژی دست یافته‌اند، توانسته‌اند، مدارهای بالایی از توسعه پایدار را طی کنند. برای مثال کشورهای اسکاندیناوی – و در راس آنها سوئد و دانمارک – توانسته‌اند با به‌کار گیری منابع متنوع انرژی تجدیدپذیر و پاک به شکل کارآمدی ریسک‌های بازار انرژی خود را مدیریت نموده و از وابستگی خود نسبت به انرژی‌های فسیلی بکاهند. همین امر موجب شده پایداری و ثبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بیشتری را نسبت به برخی از کشورهایی که اقتصادشان وابسته به انرژی فسیلی است، به نمایش بگذارند.

اقتصاد بخش انرژی به دلیل تأثیر گسترده‌ای که بر سایر بخش‌های اقتصادی دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است. دسترسی به منابع متنوع و گسترده انرژی تصمیمات مرتبط با انرژی می‌توانند نتایج عمیقی در زمینه‌های رشد اقتصادی، محیط زیست، امنیت ملی، استاندارد زندگی و رفاه اجتماعی داشته باشند.

حکمرانی ناکارآمد در عرصه اقتصاد انرژی
حاکمیت ولایی در چهاردهه گذشته همواره با چالش‌های متعددی در عرصه اقتصاد انرژی مواجه بوده که موجب شکست سیاست های انرژی آن شده است. دلایل این ناکامی را می‌توان به عوامل گوناگونی و در سطوح مختلف نسبت داد.

یکی از اصول کلیدی حاکمیت ولایی، ایدئولوژی ضد تجدد است که تأثیرات گسترده‌ای بر سیاست‌های داخلی و خارجی داشته است. این ایدئولوژی باعث شده که ایران در روابط بین‌المللی خود، به ویژه در زمینه توسعه منابع تولید انرژی تجدیدپذیر، با محدودیت‌ها و تحریم‌های شدیدی مواجه شود. این رویکرد، امکان دسترسی به فناوری‌های پیشرفته و همکاری‌های بین‌المللی در عرصه تولید، توزیع و مصرف انرژی را محدود نموده است.

در بسیاری از موارد، تصمیمات اقتصادی و به ویژه تصمیمات مرتبط با انرژی، تحت تأثیر ملاحظات فرقه‌ای نظام حاکم قرار گرفته‌اند. برای مثال، اصرار بر خودکفایی در تولید برخی از کالاهای انرژی‌بر، حتی زمانی که از نظر اقتصادی توجیه‌پذیر نیست، منجر به هدررفت منابع و کاهش بهره‌وری شده است. اختصاص منابع اقتصادی به مصارف رانتی و غیر اقتصادی نیز از دلایل عدم پیشرفت بخش انرژی تجدیدپذیر و پاک بوده است.

یکی از ویژگی‌های بارز حاکمیت ولایی، تمرکز شدید قدرت در نهادهای تحت مدیریت ولی فقیه و نبود شفافیت در فرآیندهای تصمیم‌گیری به‌خصوص در امور اقتصادی است. این تمرکز قدرت و فقدان مکانیسم‌های نظارتی کارآمد، موجب شده است که تصمیمات راهبردی در عرصه انرژی اغلب ناکارآمد و به جای تأمین منافع ملی در بلندمدت، بر اساس منافع گروه‌های قدرت و نهادهای ولایی اتخاذ شود. همچنین، وجود نهادهای موازی و تضاد منافع میان آن‌ها، مانند سپاه پاسداران و دولت، به ناهماهنگی و گاه تضاد در سیاست‌گذاری‌ها انجامیده است. فقدان بخش خصوصی گسترده و فعال در عرصه انرژی بطور کلی و انرژی های تجدید پذیر هم مزید بر علت بوده است.

تحریم‌های بین‌المللی، به ویژه تحریم‌های مرتبط با صنایع نفت و گاز، دسترسی ایران به بازارهای جهانی، فناوری‌های پیشرفته، و سرمایه‌گذاری‌های خارجی را محدود کرده است. این مسئله توانایی کشور را برای بهره‌برداری کامل از منابع انرژی و جذب سرمایه‌های لازم برای توسعه زیرساخت‌های انرژی محدود کرده است.

مدیریت ناکارآمد و فساد
در بسیاری از موارد، مدیریت ناکارآمد، قراردادهای ناعادلانه، تخصیص منابع به پروژه‌های غیرمولد، فساد در بخش‌های دولتی و خصولتی منجر به هدررفت منابع و کاهش بهره‌وری در بخش انرژی در خصوص تولید، توزیع و مصرف شده است. عدم شفافیت و سوء مدیریت باعث شده تا پروژه‌های کلان انرژی با هزینه‌های گزاف و زمان‌بندی‌های طولانی مواجه شوند.

ناکارآمدی در شبکه توزیع و مصرف انرژی نیز از دیگر معضلات اقتصاد انرژی ایران به شمار می‌آید. همچنین تغییرات مکرر در سطوح مدیریتی و سیاست‌گذاری‌های مرتبط با انرژی، باعث شده که یک استراتژی پایدار و منسجم در این بخش شکل نگیرد. این ناپایداری نه تنها سرمایه‌گذاری‌ها را کاهش داده، بلکه اجرای پروژه‌های کلان را نیز با تأخیر مواجه کرده است.

وابستگی شدید به درآمدهای نفتی
اقتصاد برونگرا و درونزای ایران به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است، که این وابستگی باعث آسیب‌پذیری در برابر نوسانات قیمت نفت و تحریم‌های بین‌المللی شده است. عدم تنوع اقتصادی و عدم توانایی در توسعه سایر منابع درآمدی، این وابستگی را تقویت کرده است.

ناکارآمدی سیاست‌گذاری بلندمدت
سیاست‌های انرژی در ایران غالبا ناپایدارند و با تغییرات مکرر مواجه بوده‌اند. ناکارآمدی سیاست‌گذاری و در نتیجه نبود یک برنامه‌ریزی بلندمدت و جامع برای مدیریت منابع انرژی و توسعه پایدار این بخش، از موانع اصلی موفقیت در اقتصاد انرژی بوده است. مدیریت جهادی و برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت و غیرمنسجم، به جای برنامه‌های بلندمدت و هماهنگ، موجب شده تا بسیاری از پروژه‌های کلان انرژی ناکام بمانند یا با هزینه‌های بالاتری مواجه شوند. حتی زمانی که سیاست‌ها و برنامه‌های مناسبی در حوزه توسعه منابع انرژی تدوین شده‌اند، مشکلات اجرایی و ناهماهنگی بین نهادهای مختلف باعث شده که این سیاست‌ها به درستی اجرا نشوند.

عدم سرمایه‌گذاری کافی در انرژی‌های تجدیدپذیر
با وجود منابع غنی از انرژی‌های تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی و بادی، ایران نتوانسته است سرمایه‌گذاری‌های لازم را در این بخش‌ها جذب کند. عدم توجه کافی به توسعه این منابع در کنار تکیه بر منابع فسیلی، یکی از دلایل شکست حاکمیت در تحقق جلوگیری از بحران اقتصادی و زیست‌محیطی بوده است.

محدودیت‌های فناورانه و تکنولوژیکی
بخش‌های بزرگی از زیرساخت‌های انرژی در ایران، به‌ویژه در عرصه صنعت نفت و گاز، قدیمی و فرسوده هستند. این زیرساخت‌ها به دلیل عدم دسترسی به فناوری‌های نوین و نوسازی کافی، با کارایی پایینی فعالیت می‌کنند. به دلیل تنش‌های منطقه‌ای و در نتیجه تحریم‌ها و عدم دسترسی به فناوری‌های پیشرفته، ایران در زمینه‌های استخراج، تولید و توزیع انرژی با چالش‌های فناورانه مواجه بوده است. این موضوع بهره‌وری را کاهش و هزینه‌های تولید انرژی را افزایش داده است.

سیاست‌های داخلی و چالش‌های سیاسی
تصمیمات سیاسی داخلی و تضاد منافع بین نهادهای مختلف حاکمیت، غالبا باعث عدم هم‌افزایی و همکاری موثر در عرصه اقتصاد انرژی شده است. همچنین، برخی سیاست‌های داخلی، از جمله یارانه‌های گسترده به صنایع رانتی داخلی و ادارات دولتی انرژی، موجب افزایش مصرف بی‌رویه و کاهش بهره‌وری مصرف شده است.

سخن پایانی
مجموعه‌ای از دلایل سیاسی، اقتصادی و مدیریتی دست به دست هم داده‌اند تا حاکمیت ولایی در زمینه اقتصاد انرژی شکستی را تجربه نماید که به شکل مستقیم حیات اقتصادی و اجتماعی شهروندان را تحت تاثیر قرار داده است. جلوه های بارز این شکست همانا قطع مکرر و بدون برنامه برق است که بوسیله شهروان به شکل روزمره تجربه می‌شود.

برای مقابله با ابر چالش ناترازی اقتصاد انرژی در ایران، نیاز به اصلاحات عمیق در نظام حکمرانی، شفافیت، مدیریت کارآمدتر و برنامه‌ریزی موثر، سرمایه‌گذاری‌های گسترده و تعامل مؤثر با جامعه جهانی در بخش انرژی است. بدون این اصلاحات، بحران انرژی در کشور همچنان ادامه خواهد داشت و آثار منفی آن بر زندگی روزمره مردم و اقتصاد کشور شدیدتر خواهد شد.

از: ایران امروز 

توسط -

سایت ملیون ایران در تاریخ

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل