سایت ملیون ایران

مریم دهکردی: سکس، روابط عاطفی و نسل زد؛ شاهدی بر یک تحول اجتماعی در ایران

مریم دهکردی

 
نسل زد در ایران به متولدان نیمه دهه هفتاد شمسی تا ابتدای دهه نود اطلاق می‌شود؛ نسلی که در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، نقشی پررنگ در بیان مطالبات خود و اعتراض به ساختارهای موجود در اداره جامعه داشتند
نسل زد در ایران به متولدان نیمه دهه هفتاد شمسی تا ابتدای دهه نود اطلاق می‌شود؛ نسلی که در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، نقشی پررنگ در بیان مطالبات خود و اعتراض به ساختارهای موجود در اداره جامعه داشتند

«ایران‌وایر» در یک گزارش تحقیقی، به تحولات اجتماعی در ایران در زمینه سکس و روابط جنسی و اثرگذاری نسل زد در این تحولات پرداخته است.

 حرف زدن از جزییات پشت پرده احساسی و جنسی در زمینه طلاق، اهمیت دادن به روح دو آدم بیشتر از مسایل دیگر در زندگی زناشویی و نزدیک شدن به روابط انسانی که پیش‌از آن حتی نشان دادن آن در بسیاری از آثار خانوادگی ممنوع و تابو بود، موجب شد که سریال «در انتهای شب» به کارگردانی «آیدا پناهنده»، موجی از واکنش‌های ستایش‌برانگیز را به‌دنبال داشته باشد. 

بسیاری از ایرانیان در داخل و خارج از ایران با دیدن این سریال بر این باور بودند که بخش‌هایی از خود را در این سریال یافته‌اند، بخش‌های به حاشیه رانده شده و سرکوب شده خود را.

هرچند «در انتهای شب» مانند هر اثر نمایش دیگری بدون ضعف و خطا نبود، اما نزدیک شدن آن به زندگی معمولی آدم‌های  قشر متوسط که آهسته‌آهسته در حال حذف شدن است و همچنین تلاش کارگردان برای پرهیز از شعارزدگی، این سریال را به اثری قابل قبول در میان آثاری بدل کرد که با شوخی‌های جنسیت زده و سخیف تلاش می‌کنند مورد توجه قرار بگیرند. جوان‌ترها و نسلی که از آن‌ها با عنوان نسل زد یاد می‌کنیم اما، در برابر واکنش‌های ستایش‌برانگیز دیگران اندکی متعجب بودند؛ گویی هیچ‌کدام از این اما و اگرها را درک نمی‌کردند.  

در این گزارش تحقیقی، به‌دنبال این پرسش هستیم که زیر پوست جامعه چه تحولی رخ داده است؟ نسل «زد» یا «نت» که نامشان را زیاد می‌شنویم، چه تغییری در شیوه مواجهه با تابوها در میان سایر نسل‌ها ایجاد کرده‌اند و آیا اینکه احساس می‌شود شیوه برخورد آن‌ها با تابوها نگاه نسل‌های قبلی را هم تحت تاثیر قرار داده، درست است یا خیر؟

***

نسل زد چه کسانی هستند؟

نسل زد یا نسل نت، متولدین بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ هستند. نسلی که در زمانه پیشرفت تکنولوژی، فراگیر شدن اینترنت و تنوع شبکه‌های اجتماعی چشم به جهان گشودند و فرزندان ابزارهای هوشمند در جهان به شمار می‌آیند.

این نسل به‌واسطه دسترسی به امکانات و منابعی که به‌هیچ‌وجه در اختیار نسل‌های پیشین نبود، فارغ از اینکه در چه جغرافیایی به دنیا آمده‌اند، فرصت و اقبال رویارویی با فرهنگ‌های دیگر، سبک زندگی هم‌نسلان‌شان در شهرها و کشورهای دیگر را با فشردن چند دکمه به دست آورده‌اند.

نسل زد در ایران به متولدان نیمه دهه هفتاد شمسی تا ابتدای دهه نود اطلاق می‌شود. نسلی که در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، نقشی پررنگ در بیان مطالبات خود و اعتراض به ساختارهای موجود در اداره جامعه داشتند. با این‌همه، نگرانی‌هایی از سوی کنشگران مدنی در خصوص تاثیرپذیری آن‌ها از ادبیات جنسیت‌زده و مروج خشونت مطرح می‌شود و گاه بی‌اعتنایی آن‌ها به هنجارها، مورد نقد قرار می‌گیرد.

«سعید پیوندی»، جامعه‌شناس ساکن فرانسه، در تحلیل رفتار نسل زد تاکید می‌کند که ما برای نخستین بار با نسلی مواجهیم که برخلاف سنت‌های تاکنون، بر نسل‌های پیش از خود اثر می‌گذارد: «ارتباط بین نسل‌ها و فضاهایی که برای گفت‌وگو و تبادل نظر بین نسل‌های مختلف وجود دارد در‌حال‌حاضر تقریبا در تمامی جوامع دچار بحرانند. یک دلیلش هم این است که اغلب جوانان نسل زد یک زندگی شبکه‌ای دارند و به‌واسطه امکان دسترسی ساده‌تر به منابع و اطلاعات، رابطه متفاوتی با دانش و علم و آگاهی روز در جهان برقرار می‌کنند. این اتفاق موجب شده یک فردیت جدیدی به وجود بیاید که آن را همین نسل تازه نمایندگی می‌کنند. به همین دلیل هم این نسل قادر است بر نسل‌های پیش از خود تاثیر بگذارد. این اولین بار است که نسل جوان، چیزهایی برای گفتن به نسل‌های گذشته دارد. در همه نسل‌ها و دهه‌های گذشته این نسل‌های گذشته بودند که چیزهایی به‌عنوان تجربه و دانش در اختیار نسل تازه می‌گذاشتند.»

به باور آقای پیوندی، حوزه‌های تابو به همین سبب در نسل جوان بسیار آزادانه‌تر دیده و شناخته می‌شوند. عبور از خط قرمزها توسط نسل زد، ساده‌تر انجام می‌شود: «این نسل از خودمختاری بیشتری برخوردار است و شهامت بیشتری برای هنجارشکنی دارد، به همین سبب هم تنها نسلی است که در تاریخ انسان صاحب دانش است. این همان اتفاقی است که نسل دهه شصت میلادی در اروپا رقم زد. نسلی که به‌واسطه روحیه شورشی خود توانستند تاثیر زیادی بر نسل‌های قبل از خود و شرایط جامعه بگذارند.»

نسل زد؛ بی‎پروا یا بی‌اعتنا؟

مشاهدات میدانی افرادی که با جوانان نسل زد در تعامل هستند، ویژگی‌های جالبی را درباره آن‌ها آشکار می‌کند. یکی از معلمانی که ساعات متمادی با نوجوانان زیر هجده سال و محصل می‌گذراند، به ایران‌وایر می‌گوید: «این بچه‌ها به‌شکل قابل توجه و درخور مطالعه‌ای بی‌اعتنا هستند به قوانینی که اغلب وقت‌ها به‌درستی غیرمنصفانه بودنش را تشخیص می‌دهند. نسل ما اغلب در مواجهه با چنین چیزی خشمگین می‌شد، اما در نهایت گردن می‌نهاد به این قوانین غیرمنصفانه؛ این‌ها اما به‌شکل زیبایی بی‌اعتنایی می‌کنند. این بی‌خیالی، من معلم را سر بی‌توجهی به درس و کلاس، والدین را سر شکستن چارچوب‌ها عصبانی ‌می‌کند، اما نمی‌شود ارزشمندی آن را در روند کلی زندگی نادیده گرفت.»

به گفته این معلم، شکل ارتباط میان دانش‌آموزان این نسل با معلمانشان هم فاصله قابل توجهی با ارتباط نسل قبل با آموزگاران و اساتیدش دارد: «من به دانش‌آموزانم اجازه می‌دهم که هر وقت بخواهند از کلاس بیرون بروند برای آب خوردن غذا خوردن. یک بار یکی از بچه‌ها بیرون رفت و وقتی برگشت با خوشحالی بی‌توجه به اینکه من هم می‌شنوم به دوستانش گفت آخ جون پریود شدم. این جمله کوتاه هم بیانش به‌شکل عمومی در کلاس درس برای نسل قبل ممنوعه بود، هم بک گراندی که نشان می‌دهد خب احتمالا رابطه جنسی کاملی وجود دارد که او احتمالا از بابت دیر شدن پریودش، نگران عواقب آن بوده است.»

در انتهای شب، زیر پوست جامعه و نمایش فعل حرام

در ایران، بیش از چهل سال است به‌جای رقص، از واژه «فعل حرام» استفاده می‌شود. 

 علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی بر این باور است که «رقص به‌طور کلی اگر به‌گونه‏ای باشد که شهوت را تحریک کند و یا مستلزم کار حرام و یا ترتّب مفسده‏ای باشد، حرام است.» او در  فتوای دیگری گفته است «رقص زن در برابر بیگانگان مطلقا حرام است.»

خامنه ای در فتوایی باورنکردنی، حتی «رقص زن برای شوهرش یا برعکس» را فقط در شرایطی مجاز می‌داند که  «همراه ارتکاب حرامی نباشد.» اما توضیحی برای «ارتکاب حرام» بین زن و شوهر نداده است.

همین نگاه سخت‌گیرانه پس از انقلاب، رقص را از فرهنگ ایران برچیده است. زنان به‌کلی از رقص‌ها و مراسم مربوطه حذف شده‌اند، مردان تنها مجازند در گروه‌های کاملا مردانه در رقص‌های آیینی و فولکلور، آن‌هم به‌صورت «حرکات موزون» شرکت کنند و نگاه سخت‌گیرانه، حتی دامان کودکان را هم گرفته است.

فتوای ۱۱۷۶ علی خامنه‌ای در پاسخ به پرسشی در مورد رقص کودکان نوشته شده. او می‌گوید «کودک غیربالغ چه پسر و چه دختر، تکلیفی ندارد، ولی سزاوار نیست افراد بالغ او را تشویق به رقص کنند.» او در مورد رقصیدن در مجالس عروسی فتوا داده «اگر از نوع رقص حرام باشد، حرام است. هرچند توسط پدران و مادران در مجالس عروسی فرزندانشان باشد.» در ده سال گذشته اما رقصندگان نسل زد، به‌ویژه دختران، به چالشی مهم برای حکومت بدل شدند.

«مائده هژبری»، یکی از دختران نسل زد ایران و از رقصندگانی است که در نوجوانی به‌دلیل انتشار ویدیوهای خود در حساب اینستاگرام، با برخوردهای امنیتی مواجه شد. او متولد ۱۳۸۰ است و در حریم اتاقش می‌رقصید. او بعد از بازداشت و اعتراف اجباری، مدتی ایران را ترک کرد و همه فعالیت‌هایش در اینستاگرام معلق شد.

حالا اما بعد از جنبش «زن، زندگی،‌آزادی»،‌خیابان‌های ایران شاهد رقص و شادمانی دختران و پسران نوجوان و جوانی است که انگار طلسم وحشت را شکسته‌اند و دیگر نه در حصار خانه‌ها، که در فضای عمومی شهر و خیابان دست‌افشان و پاکوبان به رقص می‌پردازند.

آیدا پناهنده در سریال تازه خود، گویی که از جسارت نسل زد وام گرفته باشد، سکانسی از رقص را به زیبایی به نمایش درآورده. در این سکانس که بعد از پخش از خروجی پلتفرم نمایش حذف شد، شخصیت «بهنام» با بازی «پارسا پیروزفر»، دست در دست مادرش با بازی «احترام برومند»، در آسایشگاه سالمندان یک والس زیبا می‌رقصند.

 اینکه یک کارگردان تصمیم گرفته پس از سال‌ها یک صحنه طبیعی و واقعی از زندگی یک مادر و پسر را به نمایش بگذارد، چیزی است که حلقه مفقوده تولیدات سینمایی و تلویزیونی چهار دهه اخیر است.

زیر و بم یک شکست عاطفی با اشارات نظر

در انتهای شب داستان زوجی است که پس از ده سال زندگی تصمیم می‌گیرند از هم جدا شوند. تا اینجا اتفاق تازه‌ای نیفتاده، اما اندک‌اندک ما با توصیفی از طلاق در میان طبقه متوسط امروزی ایران مواجه می‌شویم. اتفاقی که شاید نقطه جذاب این سریال برای نسلی است که همیشه موضوع بدن و روابط تنانه برایش تابو بوده است.

اینکه نویسندگان، با این ریزبینی به یک طلاق در قشر متوسط و روشن‌فکر جامعه نگاه کرده‌اند. خبری از اعتیاد، کتک‌کاری، فقر و خلافک‌اری در این ماجرا نیست. موضوع دردهای بی‌دردی هم نیست. در انتهای شب، زن و مردی را به تصویر کشیده که با عشق، عاقلانه، بدون چشم‌داشت یا برنامه‌ریزی مالی و تنها برای ویژگی‌های انسانی و روحی مشترک باهم ازدواج کرده‌اند. آن‌ها سال‌ها برای همین ویژگی‌های انسانی از خود گذشته‌اند، اشتباهاتی داشته‌اند و حالا در جایی ایستاده‌اند که بدون  زیر سوال بردن انسانیت، قصد جدایی از همدیگر را دارند.

این سریال هم‌زمان نشان می‎‌دهد که طلاق یک اتفاق یکباره و از آسمان افتاده در زندگی آدم‌ها نیست. پروسه‌ایست که ابتدا از اتاق‌ خواب، از مسیر کار، از نشنیدن و نادیده گرفته شدن، شروع می‌شود و آرام‌آرام تبدیل به سونامی خواهد شد.

نمایش این موضوع مهم در یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های ایرانی هم، به‌ نظر می‌رسد متاثر از بی‌پروایی نسل زد در ارتباط با روابط عاطفی و زناشویی باشد.

«صنم» ۲۳ سال دارد و سه سال است که با پارتنرش زندگی می‌کند. ازدواج رسمی نکرده‌اند، اما قراردادی در میان آن دو نوشته شده که سهم هر‌کدامشان را در زندگی مشخص کرده است:  «خانواده من کرج زندگی می‌کنند، اما من و پارتنرم تهران هستیم. وقتی به پدر و مادرم گفتم قصد داریم با هم هم‌خانه شویم، پدرم گفت قبل از هرکاری مشخص کنید هر‌کدامتان کدام گوشه زندگی را به دست می‌گیرید.»

از او می‌پرسم والدینش با این موضوع مشکلی نداشتند؟ پاسخ می‌دهد: «خیلی از کارها از نظر والدینم نادرست و ممنوع بوده، ولی بعد از ۱۸ سالگی این حد و مرزها به‌مرور کمتر شد. من قبل از ۱۸ سالگی خودم رعایت می‌کردم، چون والدینم گفته بودند بعد از ۱۸ سالگی ما کنارت هستیم برای همین وقتی در ۲۰ سالگی خواستم با پارتنرم زندگی کنم، والدینم گفتند حواسمان بهت هست؛ اما این زندگی توست.»

تنانگی و رابطه جنسی زنان بعد از شکست عاطفی

خلا روحی پس از جدایی و شکست عاطفی، یک بحران جدی است. نگاه‌ها و قضاوت‌های مردم و سرنوشت و بحران‌های روحی زن و مردی که جدا می‌شوند، در این سریال به‌خوبی نمایش داده شد. شیوه مواجهه «ماهی»، شخصیت اصلی این سریال با مسائل عاطفی بعد از طلاق، با برخوردی که خواهرش با همان مسایل دارد، یک بار دیگر تاثیری که نسل زد بر نسل‌های پیش‌از خود گذاشته را به‌شکلی ظریف نشان می‌دهد.

نسل زد با «هم‌باشی یک شبه»، پدیده‌ای که در انگلیسی «وان نایت استند» نامیده می‌شود، به مقابله با تعاریف کلیشه‌ای کنترل‌پذیری میل جنسی زنان رفته است. در جامعه‌ای که از کودکی به زنان یاد می‌دهند که شما میل جنسی ندارید و اگر زنی به این میل فکر کند،‌زن «بدی» است و «گناه» کرده، این نسل به‌راحتی با میل و عطش جنسی خود مواجه می‌شود.

در سریال در انتهای شب، زن همسایه بهنام، زنی از همین نسل است. زنی که در کودکی ازدواج کرده، با پسر عمویی که عاشقش بوده، اما بعد دانسته او مرد رویاهاش نیست پس راهش را از او جدا کرده. زن جوان است و از جدایی مرد جذاب همسایه مطلع. فرزندانی هم‌سن دارند و در عالم همسایگی با هم رودررو می‌شوند. این سریال برای نخستین بار زنی را به ما نشان می‌دهد که در انتخاب مردی که می‌خواهد با او رابطه جنسی موقت داشته باشد، رای و نظر دارد. به انتظار انتخاب شدن نمی‌ماند و وقتی مورد پرسش قرار می‌گیرد، با اشاره به جوانی و زیبایی خودش می‌گوید: «چرا نباید یه آدم خوب بیاد تو زندگیم؟»

سعید پیوندی، جامعه‌شناس، در گفت‌‌وگو با ایران‌وایر، این رخداد را در جامعه‌شناسی ایران روندی مثبت ارزیابی می‌کند و می‌گوید: «بازنمایی نسل جوان در سینمای ایران،‌ به‌درستی به این رخداد برمی‌گردد. وقتی در فیلم برادران لیلا، لیلا توی گوش پدرش می‌زند، در حقیقت این یک دیالوگ بود. نسل جوان ناچار است به سیلی زدن، چرا‌که نسل گذشته ان‌قدر در دنیای ارزشی و تابوها و خطوط قرمز خود غرق شدند که اصلا نمی‌خواهند بفهمند زیر پوست نسل جدید جامعه چه می‌گذرد و با خودخواهی خود می‌خواهند نسل زد را هم در همان مسیر نگه دارد. در‌حالی‌که نسل زد به‌دنبال دست‌یافتن به آزادی خود و رهایی است. این روندی بسیار مثبت و کلیدی برای آینده جامعه است و باید تاکید کرد که زنان در این راه نقش اساسی‌تری دارند.»

از: ایران وایر 

 

خروج از نسخه موبایل