سایت ملیون ایران

ابراهیم نبوی: در پاسگاه لاهیجان خودکشی شد

ابراهیم نبوی

ابراهیم نبوی – زیتون

یک، مرگ مشکوک در لاهیجان
خبرگزاری مشکوک تسنیم نوشت: «پنجشنبه سوم شهریور ماه، محمد میرموسوی ۳۷ ساله لنگرودی بعد از اینکه وارد پاسگاه ناصر کیاده شد به دلایل نامعلومی فوت شد.»
تا آنجا که واقعیات پزشکی و جرم‌شناسی می‌گویند معمولا کسی به دلایل نامعلوم فوت نمی‌کند، مگر اینکه عوامل مرگ شخص متوفی نخواهند عوامل مرگ معلوم شود. در این گزارش نوشته شده است: «گفته بودند مرحوم، خودش سرش را به دیوار بازداشتگاه زده و فوت کرده است؛ روایتی که با توجه به سابقه اختلالات روحی-روانی متوفی، منطقی به نظر می‌رسید.» یعنی در واقع مرحوم خودش وارد پاسگاه شده و بدون هیچ دلیلی سرش را به دیوار زده و خودش خودش را فوت کرده. البته همین گزارش تاکید می‌کند که فیلمی از جسد مرحوم منتشر شده که در آن بدنش( احتمالا دست و پا و نقاط دیگر بدنش) مجروح بوده. و طبیعی است که اگر شخصی سرش را به دیوار بزند دلیلی ندارد که دست و پایش مجروح شود.
در این گزارش جزئیات مرگ مرحوم چنین گفته شده است: یکی از رسانه‌ها به نقل از منبعی آگاه نوشت: «این فرد به منزل پدری خود در روستای بارکوسرای لاهیجان رفته و در یک نزاع در قهوه‌خانه شرکت می‌کند و پس از تماس حاضران با پلیس و حضور آنها دستگیر می‌شود». گزارش‌ها چنین می‌گویند که «ماموران مرحوم را به بازداشتگاه میدان انتظام منتقل می‌کنند و پس از بازداشتگاه او را به بیمارستان منتقل می‌کنند و پیگیری‌ها نشان می‌دهد که پیش از حضور در بیمارستان او علائم حیاتی نداشته است.» یعنی متوفی وقتی وارد بازداشتگاه می‌شود علائم حیاتی داشته، اما وقتی از بازداشتگاه به بیمارستان برده می‌شود دیگر علائم حیاتی نداشته است. کارشناسان به این وضعیت می‌گویند «قتل متوفی توسط ماموران در بازداشتگاه» ممکن است سئوال شود که در این گزارش نامی از ماموران برده نشده است، چرا ما فکر می‌کنیم ماموران در بازداشتگاه باعث مرگ متوفی شده‌اند. البته این طبیعی است، وقتی کسی وارد جایی می‌شود و زنده است، ولی وقتی از آنجا خارج می‌شود مرده است، طبیعتا میز و صندلی و دیوار باعث مرگ او نمی‌شوند، بلکه ماموران باعث مرگ می‌شوند.
یکی از همکلاسی‌های متوفی به گزارش تسنیم می‌گوید: «بچه با اخلاق و با ادب و خوش‌رو و خوش‌خنده‌ای بود. او را برده بودند سمت پاسگاه ناصر کیاده لاهیجان و با نامردی تمام کشتنش. به نظر من محمد دعوایی نبود و خیلی هم خنده‌رو بود».
آیا آن مرحوم خودش بدون هیچ دلیلی مرحوم شد یا با کسی درگیر شده بود که مرحوم شد؟
گفته می‌شود یکی از اعضای نهادها با مرحوم دعوا داشته است. در اثر این دعوا خودروی مرحوم آتش می‌گیرد، اهالی پلیس را خبر می‌کنند، پلیس «عاملان حادثه از جمله مرحوم میرموسوی را بازداشت می‌کند. او در پاسگاه انتظامی شروع به فحاشی و استنکاف از دستورات عوامل انتظامی و درگیری با مأموران می‌کند و این روند تا حضور در بازداشتگاه ادامه می‌یابد.» در واقع جز اینکه آن مرحوم خودش سرش را به دیوار زده بود، فحش هم داده بود و در لاهیجان وضعیت اینطوری است که وقتی کسی فحش می‌دهد، خود به خود مجروح شده و فوت می‌کند. البته ماموران هیچ نقشی در فوت آن مرحوم نداشتند و معلوم نیست چرا «برای ۵ نفر از افسران نیروی انتظامی قرار بازداشت موقت صادر شده است.»
یکی دیگر از علل فوت آن مرحوم بنا به گزارش تسنیم این است که مرحوم محمد میر موسوی یک بار «روی یک فرد سالمند آب جوش ریخته است.» و اصولا این طبیعی است که آدم اگر در لاهیجان در مرداد ۱۴۰۲ روی یک فرد سالمند آب جوش بریزد، یک سال بعد ماشینش آتش می‌گیرد بعد او را به پاسگاه می‌برند، بعد توی پاسگاه مرحوم بدون هیچ دلیلی اول سرش را به دیوار می‌زند، بعد هم فحش می‌دهد و هم استنکاف می‌کند و در این پاسگاه معمولا هر کسی سرش را به دیوار بزند، بعد فحش بدهد و استنکاف کند، طبیعتا علائم حیاتی خودش را از دست می‌دهد.
البته ظاهرا آن مرحوم خودش علائم حیاتی‌اش را از دست نداده بود، بلکه به گزارش تسنیم: «متاسفانه به دلیل هیجان ناشی از اصطکاک صورت گرفته میان مرحوم میرموسوی و عوامل انتظامی و عدمِ کنترل خشم و احساسات از طرف برخی کارکنان و بی‌اعتنایی به وضعیت متهم این اتفاق رخ می‌دهد.» در واقع علت فوت آن مرحوم این بود که بعد از فحاشی توسط وی، ماموران پاسگاه کنترل خودشان را از دست می‌دهند و معمولا این اشخاص عادت دارند که هر وقت کنترل خشم‌شان را از دست می‌دهند یک نفر را می‌کشند که این بار نوبت مرحوم میرموسوی بوده.
خبرنگار تسنیم که کاملا مستقل است و اصلا هیچ گرایشی به جریان راست افراطی ندارد، نوشته است که راننده آژانسی که من را به لاهیجان می‌رساند، می‌گوید: «او را در پاسگاه شکنجه کردند و با پتک! به کمرش زدند و مغزش را با مته! سوراخ کردند.» وقتی می‌گفتی که منبع این مته و پتک کجاست، می‌گفت خودم در فلان شبکه فارسی‌زبان خارجی دیدم و شنیدم. در واقع حز ریختن آب جوش روی فرد کهنسال، زدن سر مرحوم توسط خودش به دیوار، دادن فحش در پاسگاه و استنکاف عامل دیگر قتل آن مرحوم شبکه‌های فارسی زبان خارجی بودند.
خبرنگار تسنیم در گزارش خودش می‌نویسد: «وقتی به اهالی می‌گویم خبرنگارم. خیلی خوش‌شان نمی‌آید. به کنایه می‌گویند خبر را که خارجی‌ها دادند و تمام شد. بیا و از مشکلات ما برنجکاران بگو!» این خبرنگار در گفتگو با اهالی مطلع می‌شود که «همه اهالی می‌دانستند که مرحوم اوضاع روحی-روانی مساعدی نداشته است.» یک نفر دیگر می‌گوید: «مرحوم مردم آزار بود.»
خبرنگار تسنیم به نقل از یک عضو شورای محل می‌گوید: «مرحوم با جوانان روستای کناری درگیر شده بود و با ماشین پدرش به یکی از آنها زد. همان روز از روستای کناری برای دعوا آمدند. ولی اهالی سیدمحله اجازه ندادند دعوای گروهی شکل بگیرد. ولی در کل مرحوم حالی خوبی نداشت و صبح روز بعد به اذیت و آزار اهالی روستا پرداخت. روی یک از پیرمردها آب جوش ریخت. چند نفر دیگر را هم زد. و بعد هم یک دختر بچه ۱۲ ساله را در خیابان می‌زند.» او را به پاسگاه بردند و چون ورزشکار و بوکسور هم بود رییس پاسگاه زنگ زد که این پسره ما را بیچاره کرده. وقتی برگشتم دیدم میرموسوی با نیروهای پاسگاه درگیر شده و تا وقتی دستبند به دست و پایش بخورد همه را کتک زده است. هر کدام از عوامل نیروی انتظامی یک گوشه‌ای افتاده بود. توی پاسگاه آنقدر گاز اشک آور زده بودند که نمی‌شد نفس کشید. کلی هم شوکر زده بودند تا آرامش کنند. من با میرموسوی صحبت کردم که آرام باشد و حتی از او خواستم از پدر آن دختر عذرخواهی کند.
تا اینکه فردایش یکباره خبر دادند میرموسوی فوت کرده است. باورمان نمی‌شد. از اینجا به بعد را نمی‌دانیم که در پاسگاه ناصرکیاده چه اتفاقی برایش افتاده یا وقتی به آگاهی لاهیجان برده شده است این بلا سرش آمده است. می‌گفتند یکی از افرادی که در لاهیجان بوده قبلاً با مرحوم درگیری داشته است. همین قدر می‌دانم». شنیده‌ها حاکی است که متاسفانه در بخشی از پاسگاه دوربین مداربسته وجود نداشته، این اتفاق افتاده است.
و سرانجام با وجود اینکه خود آن مرحوم عامل اصلی مرگ خودش بود، ولی نهایتا نیروی انتظامی با بازداشت پنج نفر از ماموران خاطی و برکناری فرمانده نیروی انتظامی لاهیجان مسئولیت اشتباه در این ماجرا را پذیرفته است.
عوامل کشته شدن محمد میرموسوی به گفته خبرنگار رسانه راست‌گرای تسنیم:
یک، خودش سرش را به دیوار زده بود.
دو، توی پاسگاه فحش داده بود و استنکاف کرده بود.
سه، با اهالی محله کناری درگیر شده بقود
چهار، روی یک مرد کهنسال آب جوش ریخته بود.
پنج، یک دختر دوازده ساله را کتک زده بود.
شش، همه ماموران پاسگاه را کتک زده بود.
هفت، رسانه‌های فارسی زبان بیگانه نقش داشتند.
هشت، آن مرحوم مردم آزار بود.
و طبیعتا با همه این عوامل طبیعی بود که وی کشته شود، و البته با وجود اینکه فرمانده و پنج نفر از ماموران پاسگاه برکنار شدند، اما خود آن مرحوم نقش اصلی را در کشته شدن خودش داشت.

دو، مصاحبه اول پزشکیان با صدا و سیما
اولین مصاحبه تلویزیونی رئیس جمهور برگزار شد و صدا و سیمای جلیلی سعی کرد با دو مجری هم خط و ربط با رئیس دولت سایه پوست موز زیر پای او بیاندازد. پزشکیان به گمان من مصاحبه خوبی کرد. نه قهرمان ملی بود، نه وعده‌های عجیب و غریب داد، نه رکورد روسای جمهور سابق را شکست و خیلی واقع‌گرایانه تصویر واقعی از وضعیت کشور را عرضه کرد. صادق زیبا کلام در یک نوشته کوتاه تحلیل درست و تمیزی از این گفتگو ارائه کرد.
زیباکلام در مورد اولین گفتگوی رسمی رئیس جمهور نوشت: «من نمرۀ بالایی بابت نخستین گفت‌وگوی‌شان با مردم به ایشان می‌دهم؟ من چون به‌هرحال معلم هستم، نمره ‌دادنم از بخش‌های مختلف است. از جمله یکی – دو نمره بواسطۀ آنکه اصرار نکردند همچنان با کاپشن بیایند، دادم. اما بیشترین نمره را در قسمت‌های دیگر گرفتند. اولاً و برخلاف رویۀ معمول، گناه وضعیت موجود و نابسامانی‌های مملکت را بر گردن مسئولین قبلی نریختند. نه برجام را مقصر دانستند و نه انگشت اتهام را به سمت ظریف و عراقچی گرفتند که برجام را نخوانده امضا کردند. از همه جالب‌تر آنکه پای دشمنان انقلاب، آمریکای جنایتکار، تحریم‌های ظالمانه، اروپایی‌های مزوّر دورو که به تعهدات‌شان در لغو تحریم‌ها عمل نکردند، صهیونیست‌های بی‌وطن غاصب، رسانه‌های مزدور فارسی‌زبان، سلطنت‌طلب‌های وابسته و لیبرال‌های غرب‌زده را هم اصلاً به میان نکشیدند؛ و بالأخره مابقی نمره بواسطۀ آن بود که وعدۀ مدیریت جهادی جوانان انقلابی و قطع امید از خارج و تکیه بر داخل را ندادند.» به گمان من رئیس جمهور پزشکیان دارد مسیر درستی را پیش می‌رود. با همین فرمان برود خوب است.

سه، روسیه منافع خودش را به ما ترجیح داد
یعنی چطور باید به این ملت فهماند که خیلی طبیعی است اگر رئیس جمهور روسیه منافع کشور خودش را به منافع ایران ترجیح دهد و اگر رئیس جمهور سوریه منافع سوریه را بر منافع ایران ترجیح بدهد، انسان درستکاری است و اگر مسئولان حکومت ایران منافع فلسطین را بر منافع مردم و کشور ایران ترجیح بدهند، حتما اشتباه می‌کنند. در واقع ایران همواره در یک دوره ۸۰ ساله توسط هم شوروی و هم روسیه مورد سوء استفاده قرار گرفته است و البته هزینه آن را هم به خوبی با اهدای نسخه قرآن فلان و بهمان توسط پوتین به آیت‌الله خامنه‌ای پرداخته است. واقعیت این است که روسیه دندان‌های ایران را شمرده است.
حالا کریدور زنگزور به عنوان یک راهروی استراتژیک توانایی کاهش نقش ایران را در وضعیت ژئوپلتیک و تجاری منطقه دارد. در واقع این کریدور باعث برتری دادن قدرت ترکیه و جمهوری آذربایجان در منطقه می‌شود و رابطه عالی ایران و ارمنستان را که همواره یکی از نقاط قوت سیاست ایران در منطقه است از میان می‌برد. در هفته گذشته تقریبا تمام شخصیت‌هایی که در مورد سیاست خارجی ایران اظهار نظر می‌کنند، اعم از جواد لاریجانی و محسن رضایی و دیگران بعد از موضوع گیری‌های جدید پوتین درباره ایران و جزایر سه گانه نظر دادند.
محسن رضایی گفت: روسیه باید ابهامات را برطرف کند. روسیه هم نگفت: بابا بیخیال، ما سی ساله هی ابهام برطرف می‌کنیم شما خودتون رو به کوچه علی چپ می‌زنید. در همین حال پوتین برای انتخابات آینده آمریکا از کامالا هریس حمایت کرد. ترامپ هم بعد از این حمایت گفت: نمی‌دانم از پوتین تشکر کنم یا نه. البته سخنگویان رسمی حکومت آمریکا اعلام کردند که «پوتین در مورد انتخابات آمریکا اظهار نظر نکند.» یعنی چه این حرف؟ فعلا پوتین که در اثر فشارهای آمریکا و اروپا دچار ضعف بسیاری شده در حال چرخش از قدرت منطقه‌ای خودش و احتمالا نزدیک شدن به آمریکاست. خدا بخیر کند.

چهار، دو قطبی سازی و کیهان
روزنامه کیهان که سالها به عنوان یکی از سخنگویان نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی شناخته شده است، تقریبا ۲۴ ساعت بعد از روی کار آمدن پزشکیان به عنوان رئیس جمهور جدید دو قطبی سازی و دوقطبی بازی را شروع کرد. بعد از اظهارات پزشکیان در مجلس در مورد نظرات خامنه‌ای در مورد دولت، کیهان اعلام داشت که این گفته‌های پزشکیان خطرناک است، چون دشمن خدای ناکرده چنین نشان می‌دهد که گویا رهبر تعیین کننده همه چیز در جمهوری اسلامی است. که اتفاقا اغلب علما و عقلا معتقدند واقعا رهبر تعیین کننده همه چیز در جمهوری اسلامی است.
احمد زید آبادی سیاستمدار صاحب‌نظر در نوشته‌ی کوتاهی گفت: «مشکل کیهان در مواضع افراطی آن نیست، بلکه در این است که خودش را سخنگوی نظام معرفی می‌کند.» و البته آقای پناهیان از روحانیون اصولگرا هم ضمن تاختن به سردبیری کیهان اعلام کرد که «کیهان دوقطبی سازی و دوقطبی بازی می‌کند که از اشاعه دروغ هم بدتر است.» کیهان هم که انتظار نداشت از دوست هم چنین ضربتی را تحمل کند، از پناهیان خواست که خودش را در اختیار منافقان و مخالفان نظام قرار ندهد.
در طول ۳۵ سال گذشته یعنی در زمان رهبری خامنه‌ای، چه در دولت هاشمی یا خاتمی یا احمدی نژاد یا روحانی و یا رئیسی، آیت الله خامنه‌ای معمولا در آغاز کار هر دولتی از آن حمایت می‌کند و بسته به شیوه رفتار آن دولت یا در بسیاری موارد بسته به محبوبیت رئیس دولت، وی شروع به مخالفت و درگیر شدن با دولت می‌کند، تقریبا از سال پنجم دوره هشت ساله هاشمی، سال سوم دولت خاتمی، سال پنجم یا ششم دولت احمدی نژاد، همان سال اول دولت روحانی و در مورد رئیسی چنین مخالفتی رخ نداد. در این شرایط کیهان غالبا دچار بلاتکلیفی است. فعلا بیشترین شعار کیهان حکایت اسب زین کرده حکومت رئیسی است که یک دولت فاسد و بی‌عرضه مثل دولت رئیسی را کیهان چنان نشان می‌دهد گویی که مقتدرترین و تواناترین دولت تاریخ ایران بوده است.

پنج، این اروپایی‌های فاسد، این ایرانی‌های مامان
لطف الله دژکام امام جمعه شیراز گفت: «در اروپا کسی خانواده تشکیل نمی‌دهد یا اگر تشکیل بدهد فرزند نمی‌خواهد. می‌گویند کمبود جمعیت را نیز با مهاجرت پذیری جبران می‌کنیم.» همین دژکام گفت: « دنیا فشار می‌آورد و بی‌حجابی را تبلیغ می‌کنند، چرا که می‌خواهند بیماری خودشان را نیز به ما سرایت دهند.» یعنی تلقی امام جمعه مملکت از اروپا با تلقی مردم اروپا از مریخ خیلی فرق ندارد. یعنی اگر به این آقای امام جمعه بگوئیم که سن ازدواج در آمریکا یا برابر با ایران است یا کمتر باور نمی‌کند. جدا از اینکه جمعیت آمریکا بطور دائم بخاطر مهاجرت باهوش‌تر و ماهرتر می‌شود و در کشوری مثل ایران دائم مهارت و توانایی و ضریب هوشی جامعه بخاطر مهاجرت کاهش پیدا می‌کند و اتفاقا مسئول همه این مصائب همان آقای امام جمعه شیراز یا اشخاصی شبیه ایشان است.

شش، دلایل قطعی سقوط هلی‌کوپتر رئیسی
و سرانجام دلایل قطعی سقوط هلی‌کوپتر رئیسی اعلام و راههای مقابله با آن نیز مطرح شد.
یک، هلی‌کوپتر و هواپیما پرواز کرده و بالاتر از سطح زمین هستند و در ایران ما هنوز مهارت کافی برای حرکت بالاتر از سطح زمین را نداریم، لذا برای جلوگیری از سقوط هلی‌کوپتر اکیدا توصیه می‌شود که به جای هلی‌کوپتر و هواپیما از اتوبوس یا اتومبیل استفاده شود و برای کاهش بیشتر از خطر تصادف دوجرخه ترجیح داده می‌شود.
دو، هلی‌کوپتر حامل ریاست جمهور فقید شهید برای رسیدن به مقصد باید از یک کوه عبور می‌کرد. پیشنهاد می‌شود در استفاده از هلی‌کوپتر از مسیرهای کوهستانی خودداری شود و برای عبور از کوهستان از اسب یا الاغ استفاده شود. که هم تناسب فرهنگی رعایت شده باشد و هم از کلیه خطرات اجتناب شود.
سه، با توجه به اینکه شهرهای مهم و بزرگ ایران در مناطق دور از تهران قرار گرفته و برای سفر استانی یا هر نوع سفر دیگری رئیس یا روسای جمهور موظف‌اند که برای رسیدن به آن شهرها مانند شیراز و مشهد و تبریز و اهواز و اصفهان از هواپیما یا هلی‌کوپتر استفاده کنند و استفاده از این وسایل نقلیه به دلیل سقوط آنها موجب تلف شدن رئیس جمهور می‌شود بهتر است در برنامه هشتم عمرانی کشور تمام مراکز استانها مثل مشهد، اصفهان و شیراز و آبادان و تبریز به استان تهران منتقل و جمعیت آن شهرها به مرکز منتقل شود و از این طریق سفرهای استانی با مینی‌بوس یا اتوبوس یا حتی با اتومبیل انجام شده و سلامت رئیس جمهور نیز تامین گردد.
چهار: یکی از راههای قطعی برای اینکه هم رئیس جمهور از هواپیما استفاده کند و هم سقوط نکند، حرکت هواپیما روی زمین است. در واقع در این حالت وزارت راه موظف است راههای مناسب برای عبور و مرور هواپیما را بسازند و در این حالت ضمن ممانعت از هر گونه سقوط هواپیما، هواپیما به راحتی مسیر تهران تا آبادان را در سی ساعت طی می‌کند و چون دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است، بنابراین کلیه موارد در نظر گرفته شده و مشکل حل می‌شود.

هفت: خبرهای قاطی پاطی
بعضی اوقات بعضی آدمها یک حرف‌هایی می‌زنند که آدم وا می‌ماند چه واکنشی نشان دهد. دوستی دارم به نام نورالدین زرین‌کلک که ایشان یک سالی برای ساخت یک انیمیشن در فنلاند زندگی می‌کرد. کلی گله می‌کرد که در این کشور اصولا شما نمی‌توانید با کسی دوست بشوید و می‌گفت بیشترین جوک‌های فنلاندی در مورد افرادی هستند که می‌خواهند تنها باشند ولی یک نفر مزاحم‌شان می‌شود. یعنی فکر می‌کنم فنلاند جزو دلمرده ترین کشورهای دنیاست. کمابیش مثل سوئد و نروژ و دانمارک و سایر کشورهای اسکاندیناوی. دیروز در یکی از وبسایت‌های تا حدی معتبر ایران یک ویدئو دیدم که تیترش چنین بود: « فنلاند شادترین کشور دنیا». و البته بگویم که این سه چهار کشور میکروسکوپی مثل نروژ و فنلاند و دانمارک و غیره کلا به اندازه یک استان فرانسه یا آلمان یا ایران یا آمریکا جمعیت دارند و فقط به همین خاطر همیشه در بالای هرم مرفه‌ترین کشورهای دنیا هستند.
لابد می‌خواهید یا به من بگوئید فنلاند خیلی خوب است، یا بگوئید به تو چه، طبیعی است که به من مربوط است، چون دارم اخبار قاطی پاطی را می‌نویسم. گفتم فنلاند یادم افتاد به بازی ایران و قرقیزستان در مقدماتی نمی‌دانم جام جهانی یا همان جام جهانی، عزیزان هموطن انتظار داشتند ایران ۷۶ تا گل به قرقیزستان بزند و چون فقط یک گل زد علیه مربی تیم ملی و بازیکنان تیم شعار دادند. مهدی طارمی هم که بهترین بازیکن زمین بود و گل پیروزی ایران را زد، بعد از بازی گفت: ما بی‌شرف نیستیم. یعنی چقدر باید حرص بخوریم از دست این هموطنان کم شعور و بی‌شعور که زرتی دهانشان را باز می‌کنند و به فوتبالیستی که دارد برای کشور بازی می‌کند می‌گویند بی شرف. محض رضای خدا کمی شرم کنید.
و در این بخش معرفی می‌کنم یکی از کانال‌های خوب یوتیوبی را که البته در مورد ام.ام.ای. یا همان ورزش هنرهای ترکیبی رزمی است. البته من قبلا خیلی از این ورزش بدم می‌آمد، یعنی کلا از اینکه دو نفر وحشیانه همدیگر را کتک بزنند خیلی بدم می‌آمد ولی نمی‌دانم چرا الآن خوشم می‌آید. جوانی ۳۸ ساله به نام دکتر علیرضا نیکو، خوش تیپ، خوش سلیقه، مسلط به ورزشهای رزمی، که برنامه‌های خوبی می‌سازد و کانالی به نام « ام.ام.ای. فارسی» دارد. این کانال مسابقات رزمی و بوکس و برخی از مسابقات کشتی و جوجیتسو و کیک باکسینگ را منتشر می‌کند. علیرضا نیکو که بسیار پسر باسواد و مسلطی است همیشه مهمانان خوبی را برای برنامه‌هایش دعوت می‌کند. در این کانال خدود ۱۶۰۰ ویدئو قرار دارد که پنجاه تای آنها بیش از ۲۰۰ هزار بازدید کننده داشته و به نظر من دیدنی و با کیفیت است. البته یک توضیح لازم است بدهم و آن اینکه با وجود علاقه من به سیاست چرا کانال‌های سیاسی را معرفی نمی‌کنم. راستش را بخواهید معمولا کانالهای سیاسی اینقدر سطحی و سبک و مزخرف هستند که چیز به درد بخوری در آنها نیست. کانال‌هایی مثل کانال شاهین نجفی یا مجتبی واحدی در یوتیوب وجود دارد که درباره سیاست حرف می‌زنند، اما اگر فحش‌های آنها را حذف کنید چیز زیادی از آنها باقی نمی‌ماند.
تا هفته بعد شما را می‌بینم، بقول ترکها سیز ساق من ده سلامت.

از: گویا 

خروج از نسخه موبایل