فاجعهی طبس و رفتار دوگانهی حاکمیت دینی
وقوع انفجار معدن زغال سنگ طبس را که مرگبارترین رخداد در نوع خود طی دهههای اخیر به شمار میرود، قطعاً نمیتوان به یک حادثهی دلخراش که جان تعداد زیادی کارگر بیگناه را گرفت فروکاست. این فاجعه از یک سو، از بیمبالاتی نهادهای اقتدارگرا و سودجوی وابسته به رژیم اسلامی تحت لوای بخش خصوصی در برخورد با حقوق کارگران پرده برداشت و از سوی دیگر، نحوهی رسیدگی به آسیبدیدگان پس از بروز فاجعه نشان داد که جان ایرانیان برای حاکمان نظام منفور آخوندی ارزشی ندارد.
تصاویری که پس از وقوع انفجار همزمان با درگیریهای جاری در خاورمیانه منتشر شد نشان داد نهادهای موسوم به امداد و نجات در جمهوری توتالیتر اسلامی تمام امکانات کشور را برای رسیدگی به مجروحان جنگ بین دولت اسرائیل و حزبالله لبنان بسیج کرده و نیروهای نیابتی خود را جهت مداوا در کوتاهترین زمان ممکن و با تدارک بهترین امکانات درمانی با خرج سرمایه ملی ایرانیان، از لبنان به ایران منتقل کردهاند و دخالت در جنگافروزی خانمانسوز را نشانهی اقتدار و عزت برای خود به شمار میآورند، درحالیکه اجساد معدنچیان به حال خود رها شدهاند. این رفتار خصمانه، از روز نخست تاسیس این رژیم سفاک بر ایرانیان نمایان شده است که گویای نمونهای از فقدان عدالت اجتماعی بوده که حاکمان برای زدودن آن از هیچ اقدامی فروگذار نکردهاند.
نهادهای ذینفوذ با بهرهکشی از کارگران و تحت پوشش حقوق کار و کارگر، ذخایر غنی کشور را چپاول میکنند، اما در زمان بروز چنین وقایعی، بی شرمانه از مسئولیت شانه خالی میکنند.
فاجعهی دردناک معدن طبس را میتوان مشت نمونهی خروار در بیاعتنایی به حقوق کارگران از سوی بنیادهای دینی سرمایهداری دانست که عوایدی حاصل از زحمات جانفرسای کارگر ایرانی را صرف ماجراجوییهای منطقهای و شعلهورتر کردن جنگ در خاورمیانه میکنند.
آناتول فرانس، نویسندهی نامدار فرانسوی، بهدرستی گفته بود که “گمان میکنید برای وطن میمیرید، بلکه برای صاحبان صنایع میمیرید”. اینک معدنچیان ایران که بین مرگ و زندگی به دنبال روزی خود در زیر سنگ بودند، اینگونه فدای مطامع صاحبان قدرت شدند که کمترین امکانات ایمنی را نیز از کارگران دریغ کرده و میکنند.
نهضت مقاومت ملی ایران، این فاجعه و سایر ستمهایی که به حقوق ایرانیان و بالاخص کارگران از سوی این جنایتکاران شده را محکوم میکند و با تأکید بر الزام تحقق و استقرار عدالت اجتماعی در جامعهی بعد از نابودی جمهوری اسلامی، بیان امروز خود را با اشاره به نکتهای از مبانی اندیشههای سیاسی و برنامه اجرائی شاپور بختیار بهپایان میرساند: “موضوع اندیشه بنیادی سیاسی من در یک کلمه انسان است و هدف من نیک بختی اوست. من هر برنامه اجتماعی یا اقتصادی را برای تحقق به این هدف میپذیرم و چنین میاندیشم که انسان را در نقطه پیوند تولید و مصرف از دو دیدگاه متفاوت نگریستهاند و این خود تحلیلی است که سرانجام هدف را با وسیله جا بجا کرده است؛ دانشمندان اقتصاد انسان را به دیده وسیله تولید در دستگاه تولیدی نگریسته و عالمان اجتماعی آن را به دیده مصرفکننده و در این گیرودار خود انسان به دست فراموشی سپرده شده است”.
ایران هرگز نخواهد مرد
چهارشنبه،۴ مهر ۱۴۰۳ / ۲۵ سپتامبر۲۰۲۴
نهضت مقاومت ملی ایران