سایت ملیون ایران

اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»؛ زنان سینماگری که بین حجاب اجباری و حرفه‌شان مجبور به انتخاب شدند

انتشار عکس مهسا امینی روی تخت بیمارستان کسری قلب ایران را تکان داد و حوادثی به دنبال داشت که زندگی عده بی‌شماری را برای همیشه تغییر داد.

تعداد زیادی از هنرمندان سرشناس هم در اعتراض به کشته شدن خانم امینی در بازداشت گشت ارشاد، روسری‌هایشان را از سر برداشتند و برای اولین بار، تابوی ۴۰ ساله جمهوری اسلامی ایران را بدون حجاب در انظار عمومی شکستند. اقدامی که برای بسیاری از آنها به معنای خداحافظی با سینمای داخلی تلقی می‌شد.

پیوستن ده‌ها بازیگر، کارگردان، مستندساز و زنان تأثیرگذار جامعه ایران به اعتراض‌های «زن، زندگی، آزادی» حکومت ایران را که امید داشت از ستاره‌های محبوب سینما چهره‌های تبلیغاتی بسازد، خلع سلاح کرد.

سیستم قضایی بلافاصله برای همه این افراد برگه احضار فرستاد، تعدادی را بازداشت کرد و تقریبا همه افرادی را که با برداشتن روسری به اعتراض‌ها پیوستند، به طور رسمی از ادامه فعالیت حرفه‌ای منع کرد.

به این ترتیب نسلی از بازیگران زن ایران، عطای سینمای رسمی را به لقایش بخشیدند و از این عرصه خداحافظی کردند.

آنها طی سال گذشته‌، علاوه بر محدودیت‌های‌ حرفه‌ای و اجتماعی با حکم‌های قضایی عجیب و نامتعارف هم دسته و پنجه نرم کرده‌اند، افسانه بایگان، هنرپیشه قدیمی تلویزیون و سینما که در جریان اعتراضات، بدون روسری در اماکن عمومی و مراسم رسمی حاضر شده بود، ‌علاوه بر جریمه نقدی به جای حبس تعزیزی،‌ به ممنوعیت حضور در فضای مجازی،‌ منع خروج از کشور و فراتر از این، مراجعه به مراکز روانشناسی برای «درمان بیماری روحی شخصیت ضد خانواده» محکوم شد. حالا بعد از دوسال پی‌گیری، وکیل او اعلام کرده از همه اتهاماتش تبرئه شده‌است.

سپیده ابطحی،‌ مستندساز، تدوینگر و از اعضای خانه سینما در ایران، می گوید: «بیشتر این زنان هنوز پرونده‌های قضایی باز دارند، بعضی با عرصه فرهنگ و هنر خداحافظی کردند و به کارهای دیگری روی آورده‌اند. برخی هم مهاجرت کردند و گروهی به امور داوطلبانه و خیریه می‌پردازند. اما همه آنها مشغول کارند و همه بر عهدی که در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی بسته بودند، وفادار مانده‌اند.»

«زن، زندگی، آزادی، انقلاب فکری زنان ایران بود»

منبع تصویر،MOJGAN ILANLOO INSTAGRAM

مژگان ایلانلو، نویسنده و مستندساز و از فعالین حقوق زنان در ایران در روزهای بعد از انتشار خبر درگذشت مهسا امینی، عکس‌های بی‌حجاب خود در حال قدم زدن در خیابان‌های تهران را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد. او بلافاصله در منزلش بازداشت شد و چهل روز در بند انفرادی دو-الف زندان اوین در حبس بود و سپس چند ماه در زندان قرچک و اوین زندانی بود، اما در نهایت با حکم عفو مشروط آزاد شد. او می‌گوید:« تجربه زندان، مانند آتشیست که اگر وارد آن شوی و بتوانی مقاومت کنی و از آن عبور کنی، اتفاق‌ عجیب و منحصربفردی را تجربه کردی.»

مژگان ایلانلو به روز اولی اشاره می‌کند که تصمیم گرفت روسری‌‌اش را از سر بردارد: «همان روزی که خبر درگذشت مهسا امینی منتشر شد، با زنان دیگری قرار شد مقابل بیمارستان کسری تجمع کنیم. در نزدیکی بیمارستان عده‌ای از زنان جمع شده، روسری‌هایشان را درآورده بودند و شعار زن، زندگی، آزادی می‌دادند. من هم اولین بار همانجا روسری را برداشتم و در مقابل نیروهای امنیتی ایستادم.»

مژگان ایلانلو حوادث بعد از درگذشت مهسا امینی را «انقلاب زن، زندگی، آزادی» می‌نامد و می‌گوید: «زندگی بعد از این انقلاب باشکوه شده است. اگر چه هنوز به اهدافمان نرسیده‌ایم اما نوری که در انتهای این تونل تاریک دیده شد، نوید پایان رنج نابرابری برای زنان ما بود. مهم‌ترین اتفاقی که بعد از زن،زندگی، آزادی افتاد در مغز تک تک انسان‌ها بود، زن و مرد. آن نگاهی که زن موجود حقیر دست پایینی است که باید در خانه بماند و کنترل شود از بین رفت. زن‌های ایرانی کاراکتر قهرمان یک مبارزه را به دست آوردند.»

«امروز به تعداد هر زنی که در خیابان بدون روسری راه می‌رود، پرچم سلحشوری افراشته شده و من دیدم که مردان با تحسین در مترو، اتوبوس و خیابان به این زنان و دختران نگاه می‌‌کنند. زنان دیگر احساس نمی‌کنند که راهشان به بن بست می‌خورد. دیگر حس نمی‌کنند که مشت بر دیوار زندان می‌کوبند. این دیوار ترک خورده و زندان فروریخته‌است.»

مژگان ایلانلو خوشحال است که در طول زندگی‌اش شاهد چنین اتفاقات امیدوارکننده‌ای برای زنان ایران است و با وجود محدودیت‌های حرفه‌ای و رسمی، همچنان در برابر حجاب اجباری مقاومت می‌کند و به ساخت مستند ادامه می‌دهد.

«به خودم گفتم: بعد از اینکه این دکمه را بزنی، همه چیز تغییر می‌کند»

شیوا ابراهیمی در سه دهه گذشته هنرپیشه‌ سینما، تئاتر و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران بود و در بیش از سی فیلم و مجموعه تلویزیونی نقش بازی کرده‌است. او یکی از اولین چهره‌های شناخته شده ‌بود که تصویر بی‌حجابش را با توضیح «در جواب آنها که ادعا می کردند زنان ایرانی بصورت اختیاری حجاب دارند»، در شبکه‌ اجتماعی اینستاگرام منتشر کرد.

منبع تصویر،SHIVA EBRAHIMI INSTAGRAM

شیوا ابراهیمی خبر کشته‌شدن مهسا امینی و اعتراض‌های سراسری در ایران را زمانی شنید که در حال گشت و گذار در شهر چشمه ترکیه بود. او می‌گوید: «سفرم تحت‌الشعاع قرار گرفته بود و فقط اخبار را دنبال می‌کردم. در همان روزهای اول اعتراض‌ها بود که دیدم برای اولین بار کتایون ریاحی بدون حجاب با رسانه‌ها گفت‌گو کرد و چند هنرپیشه زن در همبستگی با زنان معترض روسری‌هایشان را برداشتند و عکس‌هایشان را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کردند.»

خانم ابراهیمی آن روز را این طور به خاطر سپرده: «دقیقا یادم هست. غروب بود و در یک کوچه، روی پله نشسته بودم و به خودم گفتم همین الان وقتش است. همین حالا باید همه همین کار را بکنیم. یا الان این کار را می‌کنی یا دیر است. هر چه تعداد ما بیشتر باشد، قدرتمان بیشتر خواهد بود. عکسم را انتخاب کردم و متنم را نوشتم و قبل از اینکه دکمه انتشار را فشار دهم به خودم گفتم: «بعد از اینکه این دکمه را بزنی، همه چیز تغییر می کند. معلوم نیست انتهای این داستان کجاست؟ دیگر احتمالا هیچوقت نتوانی به ایران برگردی! مادرم مریض و دخترم که آن زمان ۱۹ سالش بود در خیابان‌ها در حال اعتراض بود. به خودم گفتم این انتخاب با توست. دکمه را که بزنی دیگر هیچوقت نمی‌توانی برگردی. اگر برگردی باید منتظر عواقبش باشی. دکمه را زدم و همه چیز از آنجا شروع شد.»

منبع تصویر،SHIVA EBRAHIMI

شیوا ابراهیمی در این دوسال مادرش را که ساکن تهران بود، از دست داد. او حالا همراه دختر ۲۱ ساله‌اش، نفس، در پاریس زندگی می‌کند و برای اولین بار درباره تصمیم خود برای انتشار عکس‌های بدون حجاب و «سفر بی بازگشتش» از ایران با رسانه‌ها صحبت می‌کند. او و دخترش بعد از خروج از ایران در فیلم‌های زیر زمینی که در کشورهای همسایه ایران ساخته می‌شود، بازی کرده‌اند.

«از آن روسری زوری … هنوز دارد خون می‌چکد»

شیوا ابراهیمی یکی از ۲۰ هنرپیشه زنی بود که اداره نظارت سینمای ایران، به دلیل برداشتن حجاب رسما از کار منع و ممنوع التصویر اعلام کرد. درحالی که بیشتر این افراد پیشتر از حرفه‌ بازیگری در سینمای رسمی ایران خداحافطی کرده بودند.

حدود نیمی از این افراد از ایران خارج شدند. اما شماری از آنها هنوز در ایران زندگی می‌کنند.

وقتی ترانه علیدوستی، با انتشار عکسی بدون حجاب به جنبش «زن، زندگی، آزادی» پیوست می‌دانست که زندگی حرفه‌ای او هم با فشردن یک دکمه در صفحه اینستاگرامش که بیش از ۸ میلیون دنبال‌کننده دارد، برای همیشه تغییر خواهد کرد.

اقدام او معادلات تحلیلگران و موافقان حجاب اجباری را که تا پیش از آن می‌گفتند زنان برای جلب توجه روسری هایشان را برداشته‌اند، به هم زد. خانم علیدوستی وقتی روسری‌اش را برداشت و به اعتراض‌ها پیوست،‌ چند فیلم در صف اکران داشت و از محبوب‌ترین چهره‌های سینمایی بعد از انقلاب ایران به شمار می رفت.

او بلافاصله دستگیر شد، و بعد از ۱۸ روز با قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد. بعد از آزادی با یک دوره طولانی بیماری مبارزه کرد و بیش از یک سال تحت مراقبت شدید پزشکی بود و در این مدت تا پای مرگ رفت. فیلم‌های او که در صف اکران بود، هیچوقت اجازه پخش نگرفت.

با وجود همه مشکلاتی که در این مدت با آنها مواجه‌ شده، آن طور که اطرافیانش می گویند، روزی که آن عکس بدون روسری‌‌اش را منتشر کرد، زیباترین روز زندگی‌اش توصیف می کند.

منبع تصویر،TARANEH ALIDOOSTI INSTAGRAM

ترانه علیدوستی در واکنش به انتشار فهرست زنان ممنوع‌الکار که نام خودش هم بین‌شان بود، نوشت: «اگر دیگر در فیلم‌هایتان بازی نمی کنم یک ثانیه هم فکر نکنید که شمایید که توانسته‌اید محرومیتی برای من بسازید. دلیل پشت کردن به سینمای شما این است که از آن روسری زوری که در فیلم‌هایتان در حمام و اتاق خواب هم سر ما می‌گذارید، هنوز دارد خون می‌چکد، هنوز دارد خون می‌چکد، هنوز. من پارچه‌ای که خواهرانم را کشت، برای فیلم‌های شما به سر نمی‌کنم.»

او هنوز پرونده‌های قضایی باز دارد. اخیرا برای وایرال شدن یک عکس‌ بی‌‌روسری با شهروندان به پرداخت جریمه نقدی و زندان محکوم شد. به گفته نزدیکانش او ترجیح می‌دهد بدون رسانه‌ای کردن این پرونده‌ها به کارهایی که فعلا در اولویت قرار داده بپردازد، از جمله ترجمه کتاب‌هایی که می‌خواند و می‌پسندد.

به نظر می‌رسد ترانه علیدوستی و سایر زنان سینماگری که از سینمای رسمی فاصله گرفتند، دیگر حاضر نیستند بخشی از روایت تحریف شده‌ای از زندگی ایرانی‌ها باشند که حکومت در غالب فیلم‌ تبلیغ ‌می‌کند.

سپیده ابطحی، یکی دیگر از زنان شاخصی است که از دو سال پیش روسری را برداشته و با انتشار عکس بدون حجاب در صفحه اینستاگرامش نوشته: «لطفا به دیدن این چهره‌ از ما عادت کنید.»

منبع تصویر،SEPIDEH ABTAHI IN INSTAGRAM

او می‌گوید: «شمار زنانی که زندگی‌شان به دلیل برداشتن حجاب و همراهی با اعتراض‌های زن، زندگی،آزادی دستخوش تحول شده است بسیار بیشتر از آن تعدادی است که نامشان را در رسانه‌ها شنیده‌ایم. این زنان از همه اقشار و از همه حرفه‌ها هستند. برای ده‌ها نفر پرونده قضایی تشکیل شده‌است، مدتی بازداشت شدند،‌ وسایل آنها ضبط شده و اگر چه بعد از مدتی با پرداخت جریمه یا سند آزاد شدند، بعد از آزادی اغلب منبع درآمدشان را از دست دادند. بیکار نیستند، اما از نظر اقتصادی زیر فشارند. بسیاری از بچه‌ها به دلیل بیماری‌های جسمی و یا روحی در بیمارستان بستری شدند و همچنان تحت درمان هستند.»

او می‌گوید: «باید قدر این افراد را دانست و از آنها حمایت کرد.»

اخیرا خانه سینمای ایران، تعداد زنان و مردان سینماگری را که به دلیل حمایت از اعتراضات سراسری برایشان پرونده قضایی تشکیل شده، بیش از ۳۰۰ نفر اعلام کرد. به گفته این انجمن صنفی، حدود ۳۰ نفر هم از ادامه فعالیت حرفه‌ای در ایران منع شده‌اند.

«تصمیم برای برداشتن حجابم را در لحظه گرفتم»

منبع تصویر،SHABNAM FARSHADJOO

شبنم فرشادجو هم از هنرپیشه‌های سینما و تلویزیون ایران بود که به دنبال کشته‌شدن مهسا امینی و حوادث بعد از آن، روسری را از سر برداشت. او حالا در تورنتو کانادا زندگی می‌کند.

خانم فرشادجو می‌گوید: «من تصمیم برای برداشتن حجابم را در لحظه گرفتم. آن روزی که زندگی‌ام را تغییر داد یادم هست. صبح بود و هنوز لباس خواب تنم بود. روی مبل نشسته بودم و اخبار را می‌خواندم. مردم در مقابل بیمارستان کسری جمع شده بودند و دیگر روشن شده بود که مهسا کشته شده‌‌است. ناگهان دیدم نمی‌توانم مقاومت کنم. این حرکتی است که باید شروع شود. دیگر بس است. این همه انسان به خاطر حجاب کشته می‌شوند. من هنوز عینکم روی چشمم بود که ویدیویی از خودم گرفتم و گفتم که شما من شبنم فرشادجو را از دین دلزده کردید. این ویدیو را در اینستاگرام منتشر کردم. واقعا تصمیم در یک چشم به هم زدن بود و زندگی من از آن زمان به دو بخش تقسیم شد.»

شبنم فرشادجو می‌گوید: «بعد از آن روز دیگر فقط غصه خوردم. هم برای مهسا و هم برای خودم. چون من هم تحت تاثیر این اتفاق قرار گرفتم و زندگی‌ام عوض شد. دوستانی را از دست دادم. اعضای فامیل وخانواده‌ام را ندیدم. اما مشاهده مقاومت و مبارزه جوان‌ها در خیابان برایم شاهکاری بود.»

خانم فرشادجو تا پیش از کشته شدن مهسا امینی با حجاب اجباری در یک کمدی عروسکی بازی می‌کرد، اما بعد از انتشار این ویدیو با حرفه بازیگری خداحافظی کرد. او می‌گوید: «مهمترین دست‌آوردم در این دوسال این بوده که روی این جنبش و خواسته‌های این جنبش تمرکز کردم و سعی کردم راه را برای دیگران هموار کنم. اگر من تا آخر عمرم هم نتوانم به ایران برگردم، برایم مهم نیست. اما می‌خواهم شرایط برای زنان داخل ایران بهتر باشد. می‌خواهم که به زنان توجه شود. می‌خواهم از همان آزادی‌هایی که من در زندگی‌ام دارم، برخوردار باشند. دختر بچه‌های هفت ساله روز اول مدرسه مجبور نباشند مقنعه بپوشند و از خودشان عکس یادگاری بگیرند. زنان از حقوق برابر برخوردار باشند.»

«احساس می کنم ملتی دارد شکل می‌گیرد و نقش اول آن را زنان بازی می کنند»

منبع تصویر،SEPIDEH ABTAHI

برداشتن حجاب و به آتش کشیدن روسری‌ها بعد از اعتراض‌های پاییز ۱۴۰۱ زندگی زنان زیادی را تغییر داد. یکی از نتایج مهم آن اعتراضات، حضور چشمگیر زنان و دختران جوان با پوشش دلخواه در اماکن عمومی و محیط‌های کاری است. چیزی که تا پیش از مرگ مهسا امینی غیر ممکن به نظر می‌رسید. سپیده ابطحی می‌گوید: «بعد از جنبش در هر پس کوچه‌ای جوانه‌ای شکل گرفته است. جوان‌ها در ایران درخشانند و کارهایی که می‌کنند بسیار الهام‌بخش است.»

خانم ابطحی می گوید: «برای من جنبش زن، زندگی، آزادی انقلابی بود از درون، که با خون این جوان‌ها و آیندگان شکوفه داد. من یک بالندگی و افتخار در انتخاب خودم می‌بینم. واقعیت این است که از خون و از خاکستر آتشی که بلند شد ققنوسی در حال بیرون آمدن است. شاید برای عده ای نامرئی باشد، اما اگر جای من باشید و به صورت روزانه در داخل ایران با این تعداد آدم از نحله‌‌های فکری متفاوت و یا مردم عادی معاشرت کنید این را می‌بینید. شاید من زیادی خوشبین باشم، اما به نظرم درها در حال باز شدن است. شاید من را ایده‌آلیست بخوانید، اما راه حیات ما چیزی نیست به جز رو به آینده بودن، از زبان صلح و از پتانسیل‌های جمعی حرف زدن. احساس می کنم ملتی دارد شکل می‌گیرد و نقش اول آن را زنان بازی می‌کنند.»

 

خروج از نسخه موبایل