سایت ملیون ایران

ترامپ چه آینده‌ای برای جمهوری اسلامی رقم می‌زند؟

پوشش پیروزی دونالد ترامپ در صفحه نخست روزنامه‌ها

پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحدۀ آمریکا، رخدادی است که از نظر بسیاری از تحلیلگران سیاسی می‌تواند عواقب هولناکی برای جمهوری اسلامی ایران در بر داشته باشد.

دونالد ترامپ در دوره نخست ریاست جمهوری‌اش، در حالی سیاست «فشار حداکثری» را علیه ایران اعمال و دستور کشتن قاسم سلیمانی را صادر کرد که جمهوری اسلامی و اسرائیل در آستانۀ جنگ نبودند.  

این بار اما شرایط متفاوت است. بیش از یکسال از درگیری اسرائیل و حماس در غزه می‌گذرد و تنش در لبنان نیز ماه‌هاست که بالا گرفته و کار جمهوری اسلامی و اسرائیل نیز به حملات هوایی متقابل کشیده است. ترامپ به عنوان حامی مقتدر اسرائیل، در چنین فضای ملتهبی دوباره در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شده است. 

از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران، به تصریح مقام‌های سیاسی‌ و نظامی‌اش، به آستانۀ ساخت سلاح هسته‌ای رسیده است و آقای ترامپ هم تاکید کرده که اجازه نخواهد داد حکومت ایران به چنین سلاحی مسلح شود. علاوه بر این، دونالد ترامپ در روزهای اخیر مجموعه‌ای از چهره‌های مخالف جمهوری اسلامی را برای نشستن بر مناصب گوناگون دولت آینده‌اش انتخاب کرده است.  

در چنین شرایطی، اصلاح‌طلبان حامی دولت پزشکیان در ایران، بر ضرورت مذاکره با دولت دونالد ترامپ تاکید دارند ولی اصولگرایان تندرو با یادآوری کشته شدن قاسم سلیمانی فرماندۀ وقت نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ژانویه ۲۰۲۰ به دستور ترامپ، مخالف مذاکره با دولت آیندۀ آمریکا هستند. همچنین مواضع تند و تیز علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی علیه دونالد ترامپ، کار را بر مدافعان مذاکرۀ دولت مسعود پزشکیان با دولت دونالد ترامپ سخت‌تر کرده است.  

با این حال دولت پزشکیان برای این که برنامه‌ها و وعده‌های اساسی‌اش زیر سوال نرود، نیازمند مذاکره با ایالات متحده و کشورهای اروپایی با هدف عادی‌سازی رابطۀ ایران و غرب و بهبود شرایط اقتصادی ایران است.  

از راست: رضا علیجانی، دونالد ترامپ و عباس عبدیAP Photo

به نظر می‌رسد که در غیاب مذاکره با آمریکا، دولت آقای پزشکیان به ناکارآمدی شدیدی مبتلا شود که دولت دوم حسن روحانی پس از روی کار آمدن ترامپ گرفتارش شد. این که آیا دولت آقای پزشکیان به رغم کشته شدن قاسم سلیمانی اجازه پیدا می‌کند که با دولت ترامپ وارد مذاکره شود تا در همین ماه‌های آغازین فعالیتش دچار ناکارآمدی مفرط نشود، سوالی است که عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی ایران در پاسخ به آن می‌گوید: «اتفاقاتی که رخ داده ماجرا را بسیار پیچیده کرده است و رسیدن به آن هدف عادی‌سازی روابط را سخت – اگر نگوییم که غیرممکن – کرده است. ولی سخت‌شدن شرایط گاه حیات و ممات یک سوی ماجرا را نشانه می‌رود و در این صورت تنش را تشدید خواهد کرد. اما اگر راهی برای بقای منافع طرفین باشد احتمال اینکه طرفین به تفاهم نسبی برسند، افزایش خواهد یافت. به نظرم وضعیت کنونی ایران و آمریکا مطابق حالت دوم است. یعنی احتمال اینکه تفاهم کنند وجود دارد. هر چند ترور سردار سلیمانی نقطۀ منفی مهمی برای رسیدن به توافق است. با این حال توافق غیرممکن نیست.»  

مذاکرۀ دولت پزشکیان با دولت ترامپ، به احتمال زیاد خطر وقوع جنگ تمام‌عیار بین ایران و اسرائیل را نیز کاهش می‌دهد. رضا علیجانی، دیگر تحلیلگر مسائل سیاسی ایران، که برخلاف آقای عبدی ساکن خارج کشور است، دربارۀ شانس وقوع چنین مذاکره‌ای می‌گوید: « بسیاری از دیکتاتورها یا دیکتاتورمنش‌های جهان از روی کار آمدن ترامپ خوشحال شده‌اند. پوتین و نتانیاهو و امثالهم به جز جمهوری اسلامی. و همین موجب پیچیدگی تحلیل این موضوع می‌شود که جمهوری اسلامی چه مواجهه‌ای با ترامپ خواهد داشت. طرفین به حد کافی می‌توانند به هم بدبین باشند. ترامپ از دید جمهوری اسلامی، قاتل قاسم سلیمانی است، تحریم‌های حداکثری را علیه ایران وضع کرده و از برجام خارج شده است. از آن سو، جمهوری اسلامی هم رژیمی است که تسلیم تحریم‌های حداکثری ترامپ نشده، رهبر جمهوری اسلامی کلمات بسیار رکیکی دربارۀ ترامپ به کار برده و پیغام او را پس فرستاده و برای ترور او نیز اقدام کرده است. اما حرکات ترامپ اگرچه پیش‌بینی‌ناپذیر است، ولی نسبت به سیاست جمهوری اسلامی قابل انعطاف‌تر است؛ چون نگاه ترامپ به جهان، بیش از هر چیز اقتصادی است. کسانی که با دید اقتصادی و تجاری به جهان نگاه می‌کنند، بیشتر اهل چرخش و تغییر موضع هستند. ولی نگاه علی خامنه‌ای سیاسی-ایدئولوژیک است و کمتر انعطاف پیدا می‌کند. در داخل ایران هم بدنۀ اجتماعی حامی نظام چنین نگاهی دارد و آمریکاستیز و اسرائیل‌ستیز است. اما جمهوری اسلامی ضمنا تئوری “مصلحت نظام” را هم دارد و الان نظام با دشوارهای منطقه‌ای و اقتصادی مهمی مواجه است. مصحلت نظام، فشار افکار عمومی در داخل ایران و تمایل خود دولت پزشکیان به مذاکره، عواملی هستند که نظام را به سمت انعطاف سوق می‌دهند. حتی من شنیده‌ام که جمهوری اسلامی برای هر دو سناریو، یعنی پیروزی خانم هریس یا پیروزی آقای ترامپ، برنامه آماده کرده بودند برای مذاکره و تبادل. از آن طرف، ترامپ هم جنگ نمی‌خواهد. صریحا هم گفته که دنبال تغییر رژیم نیست. هر چند که می‌خواهد چهرۀ قاطعی از خودش نشان دهد. او فقط گفته است ایران صاحب سلاح هسته‌ای نشود. ترامپ حاضر است برجام را با اندکی تفاوت امضا کند تا قراردادی باشد به اسم خودش. از سوی دیگر او برای دولت ایران آرزوی موفقیت کرده و گفته من می‌خواهم ایران موفق باشد. در دورۀ ریاست جمهوری‌اش هم به سفارتخانه‌هایش دستور داده بود تا با چهره‌های اپوزیسیون جمهوری اسلامی مذاکره یا ملاقاتی نداشته باشند. یا زمانی که ایران پهپاد آمریکا را زد، در آخرین لحظات حمله به ایران را لغو کرد. همۀ این‌ها دو کفۀ ترازو هستند.» 

راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ در تهرانEbrahim Noroozi/Copyright 2019 The AP. All rights reserved.

آقای علیجانی نقش سیاست‌های علی خامنه‌ای را در وقوع مذاکره بین ایران و آمریکا مهم‌تر از سیاست دونالد ترامپ در قبال ایران می‌داند و می‌افزاید: «پاسخ به سوال شما منوط به این است که آیا خامنه‌ای قصد تغییر یا تعدیل سیاست خارجی‌اش را دارد یا خیر؟ اگر چنین قصدی داشته باشد، ترامپ گزینۀ راحت‌تری نسبت به دموکرات‌ها است؛ چون ترامپ ارزشی برای حقوق بشر و دموکراسی و مسائلی از این دست قائل نیست. ولی اگر خامنه‌ای قصد ادامۀ سیاست خارجی فعلی‌اش را داشته باشد، ترامپ گزینۀ بدتری نسبت به دموکرات‌هاست؛ برای اینکه ترامپ قاطع‌تر از بایدن و هریس است و ضمنا به اسرائیل هم نزدیک‌تر است. اما اگر ترامپ بتواند جنگ غزه و لبنان را متوقف کند، میانه‌روها در ایران کمی جان می‌گیرند ولی اگر نتواند چنین کاری کند، همین اندک جان و قوت میانه‌روهای ایران نیز از دست خواهد رفت. در صورت تشدید خشونت در منطقه، بخش میانه‌روی جمهوری اسلامی و همین‌طور قدرت مصلحت‌سنجی‌اش تحت فشارها و هیجانات ناشی از افزایش کشتار در غزه و لبنان، بیش از پیش تضعیف می‌شود و هر گونه امکان نزدیکی ترامپ و جمهوری اسلامی از بین خواهد رفت. به هر حال اگر جمهوری اسلامی قصد مذاکره داشته باشد، مذاکره با ترامپ راحت‌تر است. اگرچه ممکن است ترامپ نرخ سنگین‌تری برای مذاکره بگذارد، ولی در ادامه امکان پیشروی مذاکره با او بیشتر خواهد بود.» 

گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی در خارج کشور، و نیز مردم ایران در داخل و خارج، در مجموع به دو دستۀ کلی طرفداران جنگ برای سرنگونی جمهوری اسلامی و مخالفان چنین جنگی تقسیم می‌شوند.  

موافقان جنگ معتقدند حملات هوایی گسترده و هدفمند به زیرساخت‌های نظامی و اقتصادی ایران، موجب بی‌اعتبار شدن حکومت ایران نزد طرفداران باقی‌مانده‌اش و ریزش بدنۀ نهادهای نظامی جمهوری اسلامی و افزایش نارضایتی‌های مردم ناراضی از رژیم خواهد شد و در نهایت محتمل است که ترکیبی از جنگ و انقلاب و یا حدوث «وضعیت انقلابی» پس از یک شکست نظامی خفت‌بار، موجب سرنگونی جمهوری اسلامی شود.  

مخالفان جنگ اما بر این نکته تاکید دارند که نابودی احتمالی جمهوری اسلامی از طریق جنگ، در حکم وارد آمدن لطمات سنگین به کشور ایران و چه بسا کشته شدن انبوهی از مردم عادی و سر بر آوردن تمایلات تجزیه‌طلبانه در دوران خلاء قدرت پس از فروپاشی جمهوری اسلامی باشد.  

 
از راست: تقی آزاد ارمکی، دونالد ترامپ و هوشنگ امیراحمدیAP Photo

هوشنگ امیراحمدی، کارشناس روابط بین‌الملل و از مدافعان پیگیر مذاکرۀ ایران و آمریکا، دربارۀ احتمال شدت‌گرفتن درگیری نظامی ایران و اسرائیل پس از آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ می‌گوید: «درگیری نظامی مستقیم بین اسرائیل و ایران در دورۀ ریاست جمهوری آقای بایدن اتفاق افتاده است. ترامپ در این درگیری نقشی نداشته است. اما اگر این درگیری ادامه پیدا کند، ترامپ حداقل همان کار بایدن را انجام می‌دهد. یعنی در کنار اسرائیل می‌ایستد و از اسرائیل در برابر ایران کاملا حمایت می‌کند. الان توپ در زمین ایران است. ایران می‌خواهد عملیات صادق۳ را اجرا کند. اگر این اتفاق بیفتد، اسرائیل حتما جواب خواهد داد و این زد و خورد متقابل، تا وقتی که یکی از طرفین درگیری متوقف نشود، ادامه پیدا خواهد کرد. اگر این زد و خورد احتمالی تا بعد از آغاز ریاست جمهوری ترامپ ادامه پیدا کند، طبیعی است که ترامپ هم در این میان نقشی را بازی خواهد کرد که متاسفانه به نفع ایران نخواهد بود.» 

آقای امیراحمدی می‌افزاید: «متاسفانه جمهوری اسلامی به بهانۀ ترور قاسم سلیمانی، ترامپ را به چشم یک دشمن و تهدید نگاه می‌کند. حتی قبل از انتخابات هم اخبار زیادی مطرح بود که جمهوری اسلامی قصد ترور ترامپ را دارد. دو بار هم اقدام شد به ترور ترامپ. اگرچه به عقیدۀ من جمهوری اسلامی هیچ نقشی در این دو اقدام نداشت. به هر حال جمهوری اسلامی ترامپ را به عنوان دشمن ارزیابی می‌کند و به نظر می‌رسد که نتواند با ترامپ کنار بیاید. به نظر من جمهوری اسلامی در حال ارتکاب یک اشتباه بزرگ است. یعنی در حالی که می‌تواند از ترامپ یک فرصت بسازد، او را هر چه بیشتر به یک تهدید دارد تبدیل می‌کند. و این برای جمهوری اسلامی، این وضعی که دارد، خطرناک است. ترامپ در عین حال که دنبال جنگ نیست و صلح می‌خواهد، آدمی غیر قابل پیش‌بینی است و هر حرکتی را می‌تواند انجام دهد. بویژه که اطرافیان ترامپ هم عمدتا ضد ایران و جنگ‌طلب‌اند. اگرچه اعتقاد ندارم ایران و آمریکا مستقیما درگیر جنگ می‌شوند ولی ممکن است جنگ بین ایران و اسرائیل تمام‌قد شروع شود و شدت چشمگیری هم پیدا کند. جمهوری اسلامی باید مواظب باشد فرصتی به نام ترامپ تبدیل به تهدید نشود.» 

با این حال تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس مقیم ایران، معتقد است جمهوری اسلامی می‌تواند مسالۀ کشته‌شدن قاسم سلیمانی به دستور ترامپ را در ذهن اقشار حزب‌اللهی جامعۀ ایران حل کند و مذاکره با دولت ترامپ را امری موجه و مشروع جلوه دهد. این استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران می‌گوید: «به نظرم ما آموزه‌های دینی‌ای داریم که در این شرایط به کار جمهوری اسلامی می‌آیند. یعنی جمهوری اسلامی می‌تواند از این آموزه‌ها استفاده کند که این دوره با دورۀ قبلی ریاست جمهوری ترامپ فرق دارد و الان صلح و آشتی ضرورت دارند نه ستیزه و جنگ. پیامبر اسلام هم وقتی لازم و صلاح دید، با دشمنانش صلح کرد. از صلح حدیبیه گرفته تا موارد دیگری از صلح و آشتی. پیامبر قاتل حمزه را بخشید. نه سردار سلیمانی مقام حمزه را دارد، نه ترامپ بیشتر از ابوسفیان یا خالد بن ولید با مسلمانان جنگیده و مسلمین را کشته است. علاوه بر این، ترامپ فعلی با ترامپ قبلی واقعا فرق دارد. شعارهای او در راستای ایجاد صلح در خاورمیانه و اوکراین است. دلیل سوم، درخواست جامعۀ ایران است. مسئلۀ جامعۀ ایران “زندگی” و “توسعه” است نه انتقام و جنگ.» 

آقای آزاد ارمکی در پاسخ به این نکته که اگر نظر طرفداران تندروی جمهوری اسلامی اهمیتی نداشت، احتمالا عملیات “وعدۀ صادق ۲” هم در واکنش به کشته‌شدن اسماعیل هنیه و حسن نصرالله صورت نمی‌گرفت، می‌گوید: «عملیات‌های موشکی جمهوری اسلامی علیه اسرائیل نوعی آزمون و خطا بود برای سنجش توان ایران در عمل و البته آزمودن قدرت بازدارندگی این‌گونه عملیات‌ها. ولی بعد از عملیات “وعدۀ صادق ۲” اسرائیل باز هم جواب ایران را داد و حمله‌اش به مراکز نظامی و پدافندی ایران نیز به مراتب قوی‌تر از حملۀ چند ماه قبلش بود. نظام الان به این نتیجه رسیده که اولا حملات موشکی به اسرائیل بازدارنده نیست، ثانیا اسرائیل تنها نیست. یعنی آمریکا و اروپا هم در کنار اسرائیل‌اند. یعنی دشمن که هیچ، دنیا متحد شده است که ما را بزند. اگر جنگ بالا بگیرد، کل دنیا پشت اسرائیل خواهد بود.» 

تقی آزاد ارمکی در پایان دربارۀ توجیه اقشار حزب‌اللهی برای مذاکرۀ دولت جمهوری اسلامی با دولت آمریکا در دوران ریاست جمهوری ترامپ، می‌افزاید: «توجیهات دینی مربوط به این چرخش در سیاست خارجی را رهبری نظام نمی‌تواند مطرح کند. یک جریان سیاسی‌ و مذهبی باید به میدان بیاید و چنین چرخشی را برای اقشار حزب‌اللهی موجه سازد. در بین سیاسیون اصولگرا، افرادی مثل علی لاریجانی و محمدرضا باهنر، آدم‌های مهمی در جناح اصولگرا هستند که می‌توانند این بحث را مطرح کنند که برای حفظ ارزش‌های مذهبی، حکومت دینی باید حفظ شود و حفظ حکومت دینی هم در گرو پرهیز از جنگ است. یعنی همان ایدۀ مشهور “حفظ نظام اوجب واجبات است.”» 

یورو نیوز 

خروج از نسخه موبایل