سایت ملیون ایران

زنان و دختران دریا دل درون ایران چگونه با تخریب سازنده، فرهنگ جامعه را اعتلا بخشیدند

ماجرای هفته گذشته آهو (مهیلا) دریایی دانشجوی آگاه، جسور و بی باک که با تخریب سازنده و با پشت پا زدن به سنت های بازدارنده از تشکیل جامعه مدنی، قدمی دیگر در ادامه خیزش زن، زندگی، آزادی که آنهم ریشه در تلاش ها و از خودگذشتگی های زنان تحول خواه ایران از پیش از مشروطه تا کنون داشته، فرا نهاده و نظام اهریمنی را با یکی از بزرگترین چالش های دوران نکبت بار خود مواجه ساخته است.

نمایش کوتاه صحنه های برخورد این دختر دانشگاه آزاد به خوبی نشانگر چرخش فرهنگ جامعه به سوی انسان باوری است. تصاویر نشان می دهد که مردان حاضر در صحنه، به دریا به عنوان جنس زنانه نگاه نمی‌کنند و غالب نگاه ها، نگاهی انسانی است و فارغ از جنس زنانه داشتن و نیمه عریان بودنش . این تحول، تحولی بسیار بزرگ و شگرف است. یادمان نرفته تا چندی پیش اگر وزش بادی یا هر جریانی باعث کنار رفتن لباس زنی می شد، اکثر نگاه های مردانه متوجه قسمت عریان بدن آنها می شد. پس جامعه و ارزش های آن در حال تغییر به سمت ارزش های انسانی است. علاوه بر صحنه واقعی، صحنه های مجازی نیز نگاه آگاهان به تصویر دریا، دیدن تن کم لباس او نیست بلکه نگاه ها به زنی است که آگاهانه لباس رزم پوشیده، موهای زیبایش را با پوششی از کلاه خُود، با شمشیری به دست، و زانوان برهنه اش را با کوپالی همسان رستم دستان آراسته و آماده رزم با دشمنان مردم ایران می باشد. وقتی به آرامی از پله ها پایین می رود با نگاه متفکرانه‌ای به سوی آسمان ، در حال تصمیم سازی است. این حرکت آهو آدم را به یاد مبارزات سلطان جلال الدین خوارزم شاه می اندازد که در جنگ و گریز دلاورانه با مغولان لحظه ای می اندیشد سپس تصمیم می گیرد که با اسب از روی رود سِند پرواز نماید[۱]؛ ولی آهو می ماند و آگاهانه خود را برای مبارزه با اهریمنان آماده می کند. همه می دانیم که فردا ممکن است نظام آدمکش به علت شکنجه های فیزیکی و روانی وکاربرد داروهای ویرانگر و استفاده از هر گونه روش غیر انسانی و غیر اخلاقی او را در برابر دوربین ها ظاهر کرده و هر آنچه که نظام پلید می خواهد به زبان بیاورد ولی کسی انها را باور نخواهد کرد. زیرا رسم و آیین جنایتکاران روشن است و بارها و بارها تجربه آن را ثابت کرده است. اما چرا می گوییم آهو تحول بزرگی را پایه گذاری کرد؛ زیرا از دوران نوجوانی به یاد دارم که یکی از معضلات جامعه متلک گویی و چشم چرانی و هتک حرمتِ دختران و زنان در کوچه و خیابان بود و هر چه اندازه دامن دختران کوتاه تر می شد این معضل حادتر می شد تا جایی که در محدوده دبیرستان های دخترانه معروف ،پلیس مستقر می شد ولی متلک پرانی و آزار گفتاری و کرداری ادامه داشت. از اوایل دهه چهل که به تدریج مسافرت به شمال ایران و کنار دریای مازندارن افراد بیشتری را به سوی آن کرانه روانه می‌کرد، متلک گویی در کنار دریا نیز مشکل آفرین شده بود تا جایی که در برخی از پلاژها و مناطق استفاده از آب دریا، مجردها را برای جلوگیری از چشم چرانی و تیکه انداختن راه نمی دادند زیرا هر روز درگیری بیشتری رخ می داد. فراموش نمی کنم که نوروز سال ۱۳۴۶ درگیری و کتک کاری بهروز وثوقی با رضا بیک ایمان وردی درسالن نپتون متل قو که پر سر و صدا شد سر همین تیکه انداختن ها بود. چرا وضعیت آنچنان بود؟ برای این که آموزش نقش بسیار موثری در توسعه جوامع دارد و در این باره آموزش ها بسیار ضعیف بود. دیگر این که انجیو ها، ساختارها، سندیکاها و اتحادیه هایی که مدافع حقوق اقشار مختلف جامعه باشد یا وجود نداشت و یا به صورت تقلیدی از کشورهای غربی، دکوری بیش نبود. برای مثال پیش از انقلاب تشکیلاتی بود به نام سازمان زنان و در راس آن یکی از بد نام ترین و فاسدترین زنان دربار تاریخ ایران به نام والاحضرت اشرف پهلوی[۲] خواهر و همزاد اعلیحضرت همایونی قرار داشت که با استفاده از بودجه دولتی همه کار می کرد جز دفاع از حقوق واقعی و طبیعی زنان. از آن گذشته بخش بسیار قابل توجهی از منابع ناشی از افزایش قیمت جهانی نفت در اوایل دهه پنجاه که به سبب جنگ اعراب و اسرائیل و تحریم نفتی اعراب و مانورهای قبلی لیبی که در بازار نفت پدید آورده بود، به مصارف جاری رسید و سهم اینگونه دستگاه های نمایشی نیز قابل توجه بود . از آن گذشته پول پاشی بی قید و شرط و انتظار بیش از نه ماهِ کشتی‌ها در بنادر توسعه نیافته کشور برای تخلیه کالاهای وارداتی و نهایتا عرضه آنها در بازار توسط واردکنندگان خاص و به کارگیری ترفندها و تبلیغات برای فروش بیشتر و در نتیجه کسب سود بیشتر، بعضا از روش های ضد اخلاقی معرفی کالاها استفاده می کردند که یکی از مهمترین این وسایل استفاده ابزاری از زن و بدن او بود. برای مثال هم نسلان من یادشان هست که: دستمال من حریره، جان مامانم سرحال تون میاره(تبلیغ چای گلستان) یا تبلیغ خودرو مسکوویچ روسی که مفتش هم گران بود و زنی نیمه عریان روی درب موتور نشسته بود و خود را هم همراه خودرو می خواست عرضه کند و یا تبلیغ تلویزیون شاوب لورنس که در همه آنها ابزار تن زنانه و گفتارهای بی اخلاقی مورد استفاده قرار می‌گرفت. اما بعد از انقلاب سال ۵۷ نیز علاوه بر اینکه نظام در پی کسب اعتبار و شان و منزلت زن ها نبود بلکه حتی حقوق قانونی و فیزیکی موجود آنها را نیز به یغما برد و زنان به بدترین شکل ممکن مورد اهانت و ذلالت و وسیله ای برای استفاده جنسی مردان و زاد و ولد محسوب گردیدند. برادران مکتبی در کلیه مشاغل دولتی و غیر دولتی به شکل های گوناگون زنان را مورد  هتک حرمت قرار می دادند به ویژه این برادران خواهران مکتبی را در سایه ایدئولوژی حاکم می نواختند و همه این موارد قطع نظر از مکتبی و غیر مکتبی توهین و ظلم در حق زنان و شان و منزلت آنان بود  ولو اینکه بانوان آگاه و جسور کشورمان در تمام سال های سیاه حکومت اسلامی بر کشور با آن به نبرد پرداخته و کوتاه نیامدند. ضمنا تلاش و از خود گذشتگی همین بانوان بود  که امروز شاهد انقلابی شگرف و کارساز شده ایم که ستون اصلی این انقلاب رهایی بخش و فرهنگ ساز، بانوان و دختران رشید و حماسه ساز هستند که با استخوان های خود ستون به سقف وطن زده اند تا از ریزش آن جلوگیری کنند و امروز قریب به اتفاق مردان کشورمان به استثنای وابستگان، ذوب شدگان در ولایت و حقوق بگیران بیمار نظام حاکم بر ایران نگاه شان به پوشش اختیاری زنان و دختران، محترمانه، تحسین برانگیز و انسانی است. به عبارت ساده تر هنجارهای اجتماعی در حال تغییر و دگرگونی به سوی جامعه مدرن می باشد. به امید پیوستن دریاها به هم و ایجاد اقیانوسی از آگاهی، آزادی و آبادی برای آینده این سرزمین. درود بر همه زنان و مردان مبارز؛ پایدار و استوار باشند.

                                                                               ش . بابکان

                                                                     تهران –  ۱۹ آبان ۱۴۰۳

 ———-

پانوشت:

[۱]. برداشت از شعر بسیار زیبایی با عنوان در امواج سند از دکتر مهدی حمیدی شیرازی:

  چو لشگر گِرد بر گِردش گرفتند / چو کشتی، بادپا در رود افکند

[۲]. البته دو زن تمامیت خواه، شهوت ران، خون خوار و حیله گر نیز در تاریخ گذشته ایران از جمله ترکان خاتون مادر سلطان محمد خوارزم شاه و مهد علیا زن محمد شاه قاجار و مادر ناصرالدین شاه در این باره زبان زد خاص و عام می باشند. ولی گویا اشرف پهلوی روی دست هر دوی آنها برخاسته است به طوری که در کتاب خاطرات خود می گوید که همزمان دو همسر داشته است حتی جنایتکاری مانند پرویز ثابتی نیز در خاطرات درست و نادرست خود بیشتر افرادی را که با اشرف رابطه نا مشروع داشته اند نام برده  و نان و نمک دربار را خورده و نمکدان را شکسته است و مهمترین ویژگی این جماعت همین است که بیش از چهارده کتاب خاطرات بر علیه فساد همدیگر نوشته اند.

خروج از نسخه موبایل