سایت ملیون ایران

از طرح مسائل زنان در مطبوعات تا برگزاری کنسرت بدون حجاب اجباری؛ روایت دهه‌ها مبارزه مدنی زنان ایران

تهران

«کنسرت فرضی» پرستو احمدی، خواننده‌ای که بدون حجاب اجباری به اجرای نمادین پرداخت و آن را از طریق یوتیوب منتشر کرد، نشان از زنده‌ بودن و پویایی مبارزات زنان ایرانی دارد؛ مبارزاتی که در دهه‌‌های اخیر شکل‌ تازه‌ای به خود گرفته‌ است و آشکارا قوانین و تبعیض‌های جنسی را به چالش می‌کشد.

با مرور بر چند دهه مبارزات زنان در ایران، از طرح مسائل زنان در مطبوعات و کمپین یک میلیون امضا گرفته تا خیزش «زن، زندگی، آزادی»، می‌توان دریافت که این مبارزات وارد مرحله‌ای تازه شده‌ است؛ مرحله‌ای که در آن اعتراضات مدنی به آشکارا قوانین و تبعیض‌‌های جنسی را هدف قرار داده و زنان  با روش‌های نوین، مسیر مبارزات را در پیش گرفته‌‌اند. 

پس از پیروزی انقلاب ۵۷ و سرکوب گسترده نهادهای مدنی و تشکل‌ها، فعالیت سازمان‌ها و گروه‌های زنان نیز به خاموشی گرایید. حدود یک دهه بعد در سال ‍۱۳۷۰، صدای زنان یک بار دیگر از طریق انتشار کتاب‌های فمینیستی و طرح مسائل زنان در برخی نشریات مانند ماهنامه زنان، آدینه، دنیای سخن، گفتگو و ایران فردا به گوش رسید. این روند در ادامه و به دنبال خیزش دانشجویی سال ۱۳۷۸، به شکل‌گیری سازمان‌ها و گروه‌های زنان انجامید. سازمان‌هایی همچون «مرکز فرهنگی زنان»، «جمع هم‌اندیشی زنان» و «جمع زنان ناشر»، همراه با انتشار نشریه‌ها و کتاب‌هایی که به مسائل زنان می‌پرداختند، رشد چشمگیری یافتند و عرصه‌ای تازه برای فعالیت مدنی زنان ایجاد کردند.

ماهنامه «زنان» که در بهمن ماه سال ۱۳۷۰ خورشیدی آغاز به کار کرد را شاید بتوان از اولین نشریاتی دانست که به طرح مسائل مربوط به حقوق زنان و نارسایی‌های قانونی در این زمینه پرداخت. افرادی چون مهرانگیز کار و حسن یوسفی اشکوری از جمله کسانی بودند که در دهه هفتاد در این نشریه مقالاتی در این زمینه می‌نوشتند. 

مبارزات زنان در دهه ۸۰

در دهه‌ی ۱۳۸۰، چندین کارزار با هدف تعدیل تبعیض جنسیتی به راه افتاد که « کمپین یک میلیون امضا برای حقوق برابر»، «قانون بی‌سنگسار»، «مادر من، وطن من» از جمله آن‌ها بودند. با راه‌اندازی این گروه‌ها و کمپین‌ها،  فعالیت‌ مدنی زنان تا حد زیادی در ایران افزایش یافت.

در این دوران بود که مردان جوان به این کمپین‌ها پیوستند و تا حدی نسبت به تبعیض جنسی در جامعه  حساس‌تر شدند و مشارکت‌شان در مبارزات فمینیستی بیشتر شد. به طوری که کمپین «یک میلیون امضا برای حقوق برابر» به تشکیل کمیته‌ای برای مردان اقدام کرد.

البته حضور آنها با محدودیت‌هایی نیز مواجه بود، و به همین خاطر این مردان به دلایل امنیتی نتوانستند در مراسم یک‌سالگی کمپین  حضور پیدا کنند. شهلا انتصاری، از سازماندهندگان و فعالان کمپین، همان زمان توضیح داد که تصمیم بر این شد که مراسم محدود به زنان باشد تا حاشیه امنیت بیشتری فراهم نشود. با این وجود این مراسم همچنان با محدودیت‌هایی مواجه شد و دست آخر در خانه‌ یکی از فعالان این کمپین برگزار شد، چرا که امکان اجاره مکانی عمومی برای آن وجود نداشت.

کمپین «یک میلیون امضا»، که در سال ۱۳۸۵ آغاز شد، تلاشی گسترده برای اصلاح قوانینی مانند ارث، حضانت، ازدواج و طلاق بود که تبعیض جنسیتی را در ساختار حقوقی ایران تثبیت کرده بودند.

موج دوم مبارزات در دهه ۹۰

موج دوم جنبش زنان در دهه ۱۳۹۰ شکل گرفت. فضای مجازی در شکل‌‌گیری این موج تازه نقش موثری ایفا کرد. افزایش دسترسی به اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و کنش‌گری رسانه‌ای تاثیر جنبش‌های فمینیستی را افزایش داد و به گفت‌وگو و کنش دوسویه میان فمینیست‌ها در داخل و خارج ایران تا حد زیادی کمک کرد. 

کنشگران زنی که کشور را ترک کرده بودند، سایت و گروه‌هایی در شبکه‌های اجتماعی با تمرکز بر مسائل زنان به راه انداختند. برخی از مجله‌ها و وب‌سایت‌های فمینیستی داخل ایران همانند «زنان امروز»، «مدرسه فمنیستی»، «کانون زنان ایران»، «بیدار زنی» و «خشونت بس» هم از شبکه‌های اجتماعی، به منظور جلب مخاطب و افزایش تاثیر گذاری استفاده کردند. 

زنان کنشگر در این دوره با ابتکارات تازه‌ای از جمله گفتگو درباره‌ی حقوق زنان و ضرورت بازنگری برخی از قانون‌ها و هنجارهای اجتماعی در کانون‌ها و انجمن‌ها تا اعتراضات مدنی و به دور از خشونت مانند برداشتن حجاب در اماکن عمومی به مبازرات خود ادامه دادند. در همین راستا کارزارهایی مانند «آزادی‌های یواشکی» و «چهارشنبه‌های سفید»، در شبکه‌های اجتماعی به راه افتاد و توجه‌ مردم را نیز به خود جلب کرد. 

با آغاز پویش «دختران خیابان انقلاب» و هنگامی که زنان در روز روشن و در برابر چشمان حیرت‌زده‌ی صدها تن از رهگذران، روسری از سر برداشتند، شیوه‌ی تازه‌‌ای در رزم زنان ایرانی با حجاب اجباری و حق برابری پدید آمد. در این اعتراضات زنان زیادی از جمله ویدا موحد، شاپرک شجری‌زاده و نرگس حسینی به دلیل برداشتن حجاب در فضای عمومی، به زندان و حبس تعلیقی محکوم شدند.

مبارزات زنان پس از جبش زن‌، زندگی، آزادی

با مرگ مهسا (ژینا) امینی و جنبشی که به خونخواهی او به راه افتاد، مبارزه زنان در ایران شکل تازه‌ای به خود گرفت.

خیزش «زن، زندگی، آزادی» را می‌توان یکی از گسترده ترین «جنبش‌های معاصر در ایران خواند. زنان در یک حرکت مدنی و به نشانه اعتراض روسری‌های خود را به آتش کشیدند و گیسوان خود را بریدند و مردان نیز در خیابان‌ کنار آن‌ها ایستادند. 

جاناتان پیرون، متخصص امور ایران در موسسه بلژیکی اتوپیا (Institut Etopia) می‌گوید: «اعتراضات خیابانی در بهار ۲۰۲۳ تمام شد اما جامعه ایران دیگر آن جامعه سابق نیست. هر چند این جنبش به ساقط شدن رژیم ایران منجر نشد ولی تاثیر ملموس و واقعی آن همواره حس خواهد شد. چرا که تحت تاثیر این جنبش، یک پویایی اجتماعی و فرهنگی در میان مردم ایران به وجود آمده است.»

گرچه سرکوب گسترده و خشونت سیستماتیک حکومت توانست دامنه این جنبش‌ را در ظاهر محدود کند اما شعله آگاهی و تلاش برای تغییر در میان زنان و جامعه همچنان روشن مانده است. مبارزات زنان ایرانی در این دو دهه نه‌تنها ساختارهای سنتی و مردسالار را به چالش کشیده‌، بلکه بستری برای بازاندیشی اجتماعی و فرهنگی در کشور فراهم کرده‌ است.

پیرون توضیح می‌دهد: «شکلی از انقلاب فرهنگی در حال رخ دادن است. دیگر تجمع اعتراضی در خیابان‌ها وجود ندارد، اما روحیه بسیج عمومی همچنان وجود دارد و مدام در حال بازتولید است. با وجود محدودیت‌های بسیار، تغییرات گسترده‌ای آغاز شده، به ویژه در نوع نگاه مردان به زنان، در مورد مسائلی همچون برابری جنسیتی و نیز یک همسویی در بخش قابل توجهی از جامعه نسبت به شکاف عمیق موجود میان خواسته‌های بنیادین و اساسی آنها در چارچوب حقوق بشر و آن چه که رژیم به جامعه تحمیل کرده، آگاهی بالایی پیدا کرده‌اند.»

اقدامات جسورانه‌ای مانند کنسرت پرستو احمدی، که بدون حجاب در ایران کنسرتی مجازی برگزار کرد، نمادی از شجاعت و ادامه مسیر این مبارزات است. او با این اقدام، بار دیگر نشان داد که اعتراض مدنی و خلاقانه می‌تواند به صدای رسای یک جنبش تبدیل شود و مسیر دستیابی به عدالت و برابری را زنده نگاه دارد.

از: یورونیوز

 

خروج از نسخه موبایل