سایت ملیون ایران

تهران منبع صدور انقلاب و ارتجاع در منطقه

kaveh ahangar

خاورمیانه در آتش
عراق و سوریه و غزه و اسراییل در آتش می سوزند. دهها هزار کشته و میلیونها آواره جنگ داخلی سوریه، هزاران آواره یورش داعش به مرکز و غرب عراق، اینان، شیعیان و ایرانیان را در مناطق تحت کنترل خود در کنار خیابانها ذبح می کند مساجد و زیارتگاههای شیعی را منهدم می کنند آیا آن ایرانی که بدست ” داعش “در کنار جادهای در نجف ذبح شد جزای ظلمی که در ایران بر سنی ها میرود را داد؟ تصور کنید اگر این گروه بر سامرا با جمعیتی بالغ بر ۳۰۰ هزار نفر که نیمی از آنان شیعه هستند تسلط پیدا کند چه حمام خونی براه می افتد، ۵۰۰ قلسطینی و بالغ بر ۳۰ اسراییلی در تبادل آتش میان اسراییل و حماس کشته شده اند، ایران شیعه نهایتا توانسته درمنطقه شامات که بطورسنتی تحت کنتزل بعثی ها و سنی ها بود متحدان خود را به بهای وارد شدن در جنگی بی نتیجه و ضد مردمی و کشته شدن دهها تن ازاعضای سپاه پاسداران در بیابانهای عراق و شام بر سر قدرت نگه دارد، عربستان سعودی در هراس از قدرت گیری بیشتر شیعه و اسلام غیر خلافتی و گسترش حرکات بهار عربی به شبه جزیره و حاشیه خلیج فارس، ابتدائا به سرنگونی اخوان المسلمین در مصر کمک کرد و در پی ناکامی در سر نگونی ” اسد” به تضعیف مالکی در عراق روی آورد و داعش مانند اجل معلق در عراق حاضر شد. ، داعش با حمایت مستقیم عربستان سعودی و با بیطرفی مثبت آمریکا توانسته بر مناطقی از شرق سوریه تا غرب و مرکز عراق از بو کمال در سوریه و قائم و موصل گرفته تا تکریت و راوه و عانه و حصیبه و بیجی درعراق کنترل پیدا کرده و اکنون در صدد یافتن تسلط بر بعقوبه و سامرا است تا بتواند در آنجا سودای تسلط خود بر بغداد را عملی کند و شیعیان را به خاک و خون بکشد. ، سردار سپاه حزب الله ” قاسم سلیمانی ” داعش را تهدید کرده است که اگر جرات نردیک شدن به سامرا و نجف را بکند کربلایی بر پا خواهند کرد که در تاریخ بماند. در پی ضعف دولت مرکزی در عراق، کردها در شمال این کشور خواهان خود مختاری شده و تنها تحت فشار ایران و آمریکا از اقدام عملی در آن جهت خود داری کرده اند. ترکیه که تا کنون و همیشه دشمن خونین استقلال خواهی کردها بود با امید به تضعیف قدرت بغداد، بارزانی را تشویق به اعلام کشوری مستقل در شمال عراق می کند. اگر کردها تهدید خود دائر بر اعلام یک جانبه استقلال را عملی کنند، تمایلات استقلال خواهانه در کردستان ایران و سوریه و بلوچستان ایران تحریک میشود. امری که همه ایرانیان در مقابله با آن هیچ تردید و اختلافی ندارند که خود زمینه ساز جنگ ها و درگیریهای خونین احتمالی جدید است. ” اسد ” دیکتاتور دمشق، تنها با ریختن بشکه های تی ان تی بر سر مردم خود باز برای ۷ سال دیگر صاحب رای ۹۹/۹۹% آنها شد. بر سرمردم آتش می بارد و می رود تا جویبارهای جاری خون در منطقه به دریای خون تبدیل شود.

آتشفشان می غرد:
” خاور میانه، منطقه ای در حال گداز ” این عبارت به بهترین شکل جریان تغییرات گسترده در آرایش سیاسی و نقشه ژئو پولیتیک این سرزمین را بیان می دارد. منطقه خاور میانه که بعد از جنگ دوم جهانی به منبع تامین سوخت ارزان برای دنیا و کشورهای پیشرفته صنعتی تبدیل شده بود و برای سالها بر اساس الگوی بر گرفته شده از دنیای دوقطبی متشکل از دو اردوگاه، جزیره هایی از ثبات و آرامش را به نمایش می گذاشت اکنون نزدیک به سه دهه است که به مانند آتشفشانی جوشان، هزاران تضاد قومی و فرهنگی و طبقاتی را از درون و اعماق خود بمانند گدازه های آتشفشانی سهمگین و سمی به بیرون پرتاب کرده و و نیروی منفی بر امده از اصطکاک این تضادها به مانند دریای مذاب آتش، همه چیز را بر سر راه خود سوزانده، جمعیتهای انسانی، شهر های باستانی مدنیتهای کهن و فر هنگ های رنگ وارنگ را را در درون خود فروبرده و حل کرده ونابود نموده و باید منتظر شد تا تنها و بعد از پایان غرش و جوشش آتشفشان و سرد شدن گدازه های آتشین روان، وحدت ها و تضادهای جدید، واحدهای جغرافیایی سیاسی نوین و کشورهای نوظهور را شاهد بود. زایش و دگردیسی سهمگین منطقه را در بر گرفته و شاید فقط ایران و ترکیه و مصر، کشورهایی با تمدن های بزرگ، بتوانند از این دریای آتش به سلامت بگذرند.

نگاهی به ریشه ها
اولین غرش و تکانه آتشفشان در خاورمیانه در سال ۱۹۷۹در ایران نمایان شد وبدنبال خود سقوط ” محمد رضا شاه ” متحد استراتژیک غرب و قدرت گیری روحانیت شیعه و گروهی از روشنفکران مذهبی را بدنبال آورد. گروهی ارتجاعی اما بشدت رادیکال که توانستند میل به قدرت گیری شیعه را بر بال عطش ایرانیان برای رستاخیز دوباره ایران و ایرانی سوار کنند. رهبری انقلاب در ایران با لطا ئف الحیل توانست همه گروههای سیاسی دیگر را با خشونت بی بدیل، سرکوب و حذف کرده و به عامی ترین توده های مردم کشور بقبولاند که رستا خیز ایرانی و نوسازی ایران همان قدرت گیری شیعه و صدور انقلاب شیعی به جهان اسلام است. دروغی که تا به امروز هم بخشهایی ازملی گرایان و چیگراها به آن باور دارند.

تفوق روحانیت شیعه بر انقلاب ۱۹۷۹ در ایران و تحمیل قرائت شیعی و التقاطی از مدرنیته بر خواست ایرانیان برای تغییرات اجتماعی، اولین فاکتور در وارد کردن اسلام بعنوان یکی از عوامل اساسی تغییرات آینده در خاور میانه بود. روحانیت شیعه که داغ تحقیری ۱۴۰۰ ساله از دیگر مذاهب اسلام را بر دل داشت، فرزندان حسین ابن علی و فاطمه زهرا که هنور داغ کربلا و فدک بر دلشان مانده است، اینک همه کینه ونفرت صدها ساله خود را بر سر منتقدان سیاسی و مخالفان داخلی و خارجی خود ریخته و ار همان فردای قدرت گیری خواهان سرنگونی آل سعود و صدام و حکام خلیج فارس و وهابی و سنی و…. شد. روحانیت شیعه با در اختیار گرفتن دستگاه دولتی در کشور ثروتمند ایران، می رفت تا مهر خود را بر تغییرات سیاسی – اجتماعی در خاور میانه زده و تغییرات اجتماعی در ایران را بر محور منافع محدود شیعیان معتقد به ولایت فقیه با قرائت ” قم ” محدود کند. اما روحانیت می دانست که در ایران و کشورهای بشدت نابرابر منطقه فقط باسردادن شعارهایی انقلابی و عدالت محور می تواند از توده ها بعنوان ابزار قدرت گیری سیاسی خود استفاده کند. اما کوچکترین اثری از عدالت و اجتماعی و سیاسی و وحدت با ملتها در اعمال این گروه نبود.

این طرز نگرش به تاریخ و الگوی رشد و توسعه، در داخل کشور باعث پیدا شدن کانون های قدرت و ثروت بدست شیعیان باصطلاح انقلابی و ذوب شده در بیت رهبری و سپاه پاسداران و نهایتا تشدید نابرابری اجتماعی و فساد دولتی وتبدیل ایران به جامعه ای پر از نابرابری و در حال انفجار و در سیاست خارجی باعث تبدیل کردن شیعیان و علویان در سوریه و لبنان و عراق به عوامل سرسپرده دستگاه دولتی جمهوری اسلامی شد که در دامن زدن به جنگ میان شیعه و سنی که امروز در عراق و سوریه و لبنان شاهد آن هستیم نقش اساسی داشته است.. بیت رهبری و سپاه یه این هم بسنده نکرده و در فلسطین که تضاد میان اعراب و اسراییل حاد و آتشین است با تحریک گروه سلفی ” حماس “، و یا گروه جهادی آزادی فلسطین سعی در داشتن امکان جنگ افروزی در این استراتژیک ترین نقطه جهان را دارد. امروز این آگاه ترین بخشهای ملت ایران و ملتهای منطقه ونه تنها دولت ها هستند که هلال شیعی را به چالش می کشند و دقیقا به این خاطر است که گروه کوچک داعش در چشم به هم زدنی مورد حمایت توده ای قرار می گیرد.

عوامل دیگری مانند لشکر کشی آمریکا به عراق و افغانستان، گلو بالیزاسیون و جهانی سازی و عظش سرمایه های جهانی شده برای در نوردیدن مرزها و میل به تضعیف دولت ها و مرزهای ملی کشورها، خلاء قدرت در منطقه و در پی تغییر سیاستهای آمریکا برای عدم دخالت نظامی در این کشورها و سپردن سرکوب سنی بدست شیعه و بر عکس از دیگر عوامل موثر پیدایی تغییرات اساسی سیاسی و اجتماعی در این منطقه استراتژیک وژئوپولیتیک جهان است.

حزب الله چه می خواهد؟
ادعای این نوشته اینست که رهبری انقلاب اسلامی با سوار شدن بر میل تحول و تغییر طلبی ایرانیان از این نیروی مادی و معنوی، جز در مواردی که به انتخاب خودش نبود نه در جهت پیشرفت و توسعه ملی ایران که اساسا در جهت تضمین ادامه حیات جمهوری اسلامی به هر قیمت، تبدیل کردن شیعیان در لبنان و عراق و سوریه و ایران به نیروهای تعیین کننده و کلیدی سپهر سیاست در این کشورها که از طریق هزینه کردن صدها میلیاردها دلار اموال ملی ایرانیان صورت گرفت باعث انگیزش فضای شک و تردید و نا باوری نسبت به اهداف ادعایی انقلابیگری و آزادی خواهی، دستگاه رهبری سیاسی در ایران شد. این ادعا از آنجا ثابت می شود که نبروهای مترقی و تحول طلب در ایران هیچ نقشی در اداره ایران نداشته سهل است که هزران نفر از انها اعدام و دستگیر و زندانی شده اند و در منطقه هم بعنوان مثال، حرکات بهار عربی که ماهیت ضد استبدادی و استقلال طلبانه داشت هیچکدام و مطلقا هیچکدام از انقلاب ایران تاثیر نپذیرفته که برای تبرئه خود فریاد برائت از آن را هم سر می دادند. چرا مصدق مجبوب ملتهای آزادی خواه خاورمیانه و اندونزی و آمریکای لاتین یود؟ چرا انقلاب مشروطه ایران، ایرانیان را به پیام آوران مشروطیت و آزادی خواهی تبدیل کرد؟ اما چرا جمهوری اسلامی به پیام آور فاسد ترین و نابرابر ترین نظامهای سیاسی تبدیل شده که با دمیدن در ناقوس جنگ و نیستی و اختلافات مذهبی سبب خیزش موج منفی نسبت به خود و متاسفانه نسبت به ایران و ایرانی شده است؟ چرا ” محمد مرسی ” در سفر به ایران از هم صحبتی با رهبران انقلاب ایران که سهل است حاضر به مراوده با دولتمردان ایرانی هم نبود؟ چرا رهبر انقلاب ” تونس ” که سالها به هزینه تهران زندگی کرده فریاد بر آورد که وی هیچ نسبتی با اندیشه های ” خمینی ” ندارد؟ شاید ملت ایران دیر متوجه شده اند اما ملت های منطقه بسیار زود متوجه شدند که تمام تمهیدات دولت و نظام سیاسی در ایران اساسا به قدرت رساندن شیعیان در منطقه به هر قیمت و وسیله و انهم برای استفاده از آنان بعنوان برگها یی برنده در بازی قدرت در عرصه های سیاست بین المللی است. بسیاری از کشور ها در بوجود آوردن عمق منافع استراتزیک در کشورهای دیگر دست به چنین اعمالی می زنند، اینکه چنین اقداماتی در آن کشورها دفاع از منافع و امنیت ملی آن کشور ها است یا نه به روشنفکران و تحلیلگران در آن کشور ها مربوط است، اما آنقدر که به ما ایرانیان بر می گردد اقدامات جمهوری اسلامی ایران در زمینه های فوق الذکر نمی تواند دفاع از منافع ملی ما ایرانیان باشد که جمهوری اسلامی خود اساسا حاکمیتی منتخب همه اقشار و گروههای سیاسی اجتماعی و آحاد ملت ایران نیست. چه کسی می تواند ادعا کند که در بیش از سه دهه بعد از انقلاب ۱۳۸۷، حتی فقط یک انتخابات دمکراتیک در ایران بر گزار شده است که ما بتوانیم هیئت حاکمه و سیاستهای بر آمده آز آن را سیاستها و حاکمیتی ملی بدانیم؟ اگر ایرانیان خود از این هیئت حاکمه اعلام برائت نکنند، بسیار زود باید بهای این فریب را در خریدن دشمنی ملتهای منطقه و احتمالا کشیده شدن جنگهای منطقه ای و مذهبی به داخل ایران بپردازند.

چرا جمهوری اسلامی نمی تواند نظامی مردمی و مدافع منافع ملی باشد؟
با این مقد مه طولانی اکنون به نقطه کلیدی و منطق درونی این نوشته می رسیم. که باید به این سئوال پاسخ دهد: چرا جمهوری اسلامی ایران با وجود داشتن امکانات فراوان مادی و اجتماعی از پی ریزی حکومتی انقلابی که بتواند پیام اور آشتی ملی در کشور وهمزیستی مسالمت آمیز با ملت های منطقه باشد ناتوان بوده است؟ چرا خمینی، جنگ را یک نعمت می دانست، چون فکر می کرد با ابن جنگ امت مسلمان در کشورهای عربی به حمایت از جمهوری اسلامی بر خواسته و اینان از طریق کربلا به قدس رسیده و بر مسلما نان جهان حکومت خواهند کرد. چرا جمهوری اسلامی طی حیات خود نتوانست با ملتهای منطقه به آشتی و تفاهم برسد و امروز به آلت دست آمریکا در سرکوب سنی ها تبدیل شود و چنان بدبینی سنی های منطقه را بر انگیزد که اینان نیز مجری بخش دیگر سیاستهای تفرقه میان مردم منطقه شده و برای ذبح کردن شیعیان کوی و برزن را زیرو رو کنند؟ آیا نظامی با چنین مشخصاتی می تواند نظامی مردمی و مدافع منافع ملی باشد؟

همه این مشکلات به این خاطر است که جمهوری اسلامی نمی خواهد و نمی تواند نظامی در خدمت اهداف همه آحاد ملت ایران باشد. روحانیون و سپاهیان حاکم بر ج.ا. نه در میان مردم ایران جای دارند، نه در میان مردم مسلمان منطقه و نه در میان باشگاه سیاستمداران کشورهای پیشرفته جهان، درست به همین دلیل است که بیت رهبری و سپاه مجبور به تسلیح و تجهیز شیعیان بعنوان ارتش خصوصی خود در ایران و منطقه هستند. این سیاستها ربطی به اهداف تاریخی ملت ایران ندارند. جمهوری اسلامی با توجه به جو انقلابی و تحول خواهی میان مردم ایران، برای پیشبرد اهدافش مجبور به دادن شعار های انقلابی است. می پرسید کدام هدف؟ حاکمیت و داشتن قدرت سیاسی آن هدفی است که آل علی روحانیت شیعه صد ها سال در عطش آن سوخته اند و اکنون هم که آن را بدست آورده امد بر آنندتا ا به هر قیمتی حتی به قیمت به گروگان گرفتن مردم ایران آن را حفظ کنند. روحانیت این را می داند که با از دست دادن قدرت سیاسی در ایران ازسپهر سیاست در ایران و جهان برای همیشه حذف خواهد شد. بازوی نظامی این دستگاه حکومتگر سپاه پاسدران انقلاب و موتور محرک اقتصادی آن، نهادها، تولیت ها و ستاد اجرایی فرمان هشت ماده ای امام است که بخش وسیعی ار ثروت اجتماعی و فعالیتهای اقتصادی ایرانیان را به خود اختصاص داد ه است و از تروت بیکران کشور ایران تغذیه می کنند.

بکار گیری شعارهای ملی و انقلابی در خدمت پیشبرد ارتجاعی ترین اهداف سیاسی و اجتماعی از سنگسار و قصاص و حد و رجم گرفته تا تحقیر زنان و اقلیت های قومی و مذهبی. از بیعدالتی اقتصادی و سیاسی گرفته تا بوجود آوردن یکی از فاسد ترین نظام های سیاسی دنیا و در خارج تجهیز شیعیان منطقه بر علیه دیگر اقلیت های مذهبی و سوء استفاده از اهداف انسانی و ملی گرایانه فلسطینی ها در جهت گرو کشی های سیاسی و دامن زدن به جنگ و تشنجات منطقه ای، چنین سیاستهایی است که جمهوری اسلامی را زیبنده نام و عنوان “منبع اصلی صدور انقلاب و اتجاع در منطقه” می کند. دستان سپاه پاسداران و بیت رهبری و حزب الله تا مرفق به خون آزادی خواهان ایران و مردم عراق و سوریه و فلسطین آلوده است.

آیا نیروهای ارتجاعی دیگری در منطقه حضور دارند؟ آری، اما ملت ایران در پیکار خود برای دستیابی به توسعه و رفاه و پیشرفت باید منحصرا تمام نیروی خود را در مبارزه با جمهوری اسلامی بکار گیرد و از ایجاد جبهه های انحرافی و دشمنان اتفاقی پرهیز کند. هر چه فریاد دارید بر سر این فرقه انقلابی – ارتجاعی بکشید. مادر مشکلات ایران و منطقه، فرقه قدرت طلب شیعیان و حزب الله حاکم بر ایران است.

از: گویای من

خروج از نسخه موبایل