ایران اینترنشنال
خانواده ابراهیم نبوی، نویسنده، طنزپرداز و روزنامهنگار، در متنی که در اختیار ایراناینترنشنال قرار داد اعلام کرد که او سهشنبه شب، ۲۵ دی ماه، در شهر سیلور اسپرینگ ایالت مریلند آمریکا در سن ۶۴ سالگی به زندگی خود پایان داده است.
در این متن کوتاه آمده است: «پدرمان در یک دهه اخیر افسرده و دلتنگ ایران بود و ناممکن بودن زندگی در وطنش، بار سنگینی را بر دوش او گذاشته بود. او در حالی از دنیا رفت که هرگز نتوانست با اقامت اجباری خود دور از ایران کنار بیاید.»
- به توصیه کارشناسان اگر با کسی یا کسانی روبهرو میشوید که از جملهها و عبارتهایی نشاندهنده افسردگی یا تمایل به پایان زندگی استفاده میکنند، از آنان بخواهید با پزشک معتمد، نهادهایی که در این زمینه فعالیت میکنند یا فردی مورد اعتماد درباره نگرانیهایشان صحبت کنند. اگر به خودکشی فکر میکنید، در ایران با اورژانس اجتماعی با شماره تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید.
ابراهیم نبوی بهویژه بهخاطر طنزهایش در روزنامههایی که در دوران معروف به «اصلاحات» منتشر میشد، شناخته شده است اما در حوزههای دیگر از جمله داستاننویسی، نقد فیلم و پژوهش در زمینه طنز نیز فعال بود.
ابراهیم نبوی، پیش از آنکه ایران را برای همیشه ترک کند، در سال ۱۳۷۷به اتهام «اقدام علیه امنیت کشور» به مدت یک ماه زندانی شد. او یک بار دیگر نیز در سال ۱۳۷۹به اتهام «اهانت به مسئولان حکومتی و توهین به نظام جمهوری اسلامی» مدتی را در زندان گذراند.
ابراهیم نبوی، که در میان دوستانش به داور مشهور بود، در ۲۰ فروردین ۱۳۸۲ از ایران خارج شد و به فرانسه رفت و در بیش از دو دهه گذشته در بلژیک، کانادا و آمریکا زندگی کرد. با آنکه بارها از تمایل خود برای بازگشت به ایران سخن گفته بود، اما در نهایت در ایالت مریلند به زندگیاش پایان داد.
از سیاست تا نوشتن
ابراهیم نبوی در ۲۲ آبان ۱۳۳۷ در شهر آستارا به دنیا آمد، کودکی و نوجوانی خود را بهدلیل شغل پدر در شهرهای مختلفی از جمله تهران، رفسنجان، جیرفت و کرمان گذراند.
در سال ۱۳۵۶ در رشته جامعهشناسی دانشگاه شیراز پذیرفته شد و با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ به جمع هواداران حکومت جدید پیوست. از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۴ مدیرکل دفتر سیاسی وزارت کشور جمهوری اسلامی بود، اما پس از آن بیشتر به فعالیت در عرصه مطبوعات پرداخت.
با پیروزی محمد خاتمی و آغاز دوران موسوم به اصلاحات در جمهوری اسلامی و گشایشی نسبی در فضای رسانهای ایران، ابراهیم نبوی به نوشتن طنز در مطبوعات متعلق به جناح اصلاحطلب جمهوری اسلامی روی آورد و تا سالها پس از خروج از کشور به این کار ادامه داد، اگرچه طنزهای خارج از کشور او به اندازه طنزهایش در نیمه دوم دهه ۷۰ و نیمه اول دهه ۸۰ خورشیدی مورد استقبال قرار نگرفت.
او در ایران بهعنوان طنزنویس و عضو شورای سردبیری با روزنامههای متعددی از جمله جامعه، عصر آزادگان، توس، نشاط، زن و … و در خارج از کشور نیز از جمله با رسانههای روز آنلاین و صدای آمریکا همکاری کرد.
نبوی در فاصله سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۷۹ سه بار پی درپی برنده جایزه بهترین نویسنده طنز نوشتاری در جشنواره مطبوعات شد.
مجموعه طنزهای این روزنامهنگار پرکار در بیش از ۲۵ کتاب منتشر شده است که از جمله آنها میتوان به «یک فنجان چای داغ»، «کلمهها و ترکیبهای تازه»، «قصه کوتولهها و درازها»، «ستون پنجم»، «چهلستون»، «بیستون» «دشمنان جامعه سالم»، «در خشت خام»، «راپرتهای یومیه و تذکرهها» و چهار کتاب همراه با کاریکاتورهای نیکآهنگ کوثر اشاره کرد.
ابراهیم نبوی، علاوه بر نوشتن طنز، چند پژوهش نیز در این زمینه انجام داد که از میان آنها میتوان از «کاوشی در طنز ایران» و گزینههایی از سه متن طنز تاریخی رساله دلگشای عبید زاکانی، زهرالربیع نوشته نعمتالله جزایری و لطائف الطوائف نوشته علی حسین فخرالدین صفی نام برد.
از ابراهیم نبوی سه کتاب داستانی و چند گفتوگوی مفصل با روزنامهنگاران و هنرمندان نیز منتشر شده است.
از نوشتن تا سیاست
ابراهیم نبوی، در کنار روزنامهنگاری و نویسندگی، در عرصه سیاست نیز حضوری جنجالی داشت. در چند سال اول استقرار جمهوری اسلامی به جناح چپ حکومت نزدیک بود و مانند بسیاری از آنان، از نیمه دوم دهه ۷۰ با تعدیل رویکردها خود را اصلاحطلب نامید.
پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، به حمایت از مهدی کروبی و مخصوصا میرحسین موسوی پرداخت و در انتقاد از حکومت به دیگر طیفهای مخالف جمهوری اسلامی نزدیکتر شد اما با روی کار آمدن حسن روحانی و دفاع از او، به انتقاد از مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور پرداخت. در مقابل، حضور او در میهمانیهای روسای دولت در جمهوری اسلامی در جریان سفر به نشستهای سازمان ملل در نیویورک نیز با واکنشهای منفی مخالفان جمهوری اسلامی روبهرو شد.
علی ربیعی، از چهرههای امنیتی اصلاحطلب، دستیار اجتماعی مسعود پزشکیان و وزیر کار و سخنگوی دولت در دو دولت حسن روحانی، در پی خودکشی ابراهیم نبوی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:« با آنکه ناراضی و منتقد بود اما هیچگاه نه تنها به دام بدخواهان ایران نیفتاد بلکه حتی آن را نیز از نیش قلم خود در امان نمیگذاشت. نبوی آنجا هم تنها بود… ای کاش مسیر برای برگشت به کشورش برای او و دیگرانی که دل در گرو ایران دارند، فراهم میبود.»