سایت ملیون ایران

ایران و تاجیکستان؛ گوگوش، اسلامگرایی و روابطی که هرگز به همگرایی و اتحاد نرسید

در سال ۱۳۷۱، وقتی که علی اکبر ولایتی، وزیر خارجه وقت ایران در اولین سفر رسمی به دوشنبه سفر کرد، در حالی که استقبال پرشور و مردمی تاجیکان از او از تلویزیون دولتی تاجیکستان پخش می‌شد، یکی از شهروندان فرصت پیدا کرد که مستقیم با وزیر خارجه ایران صحبت کند. او از ولایتی پرسید که حال خانم گوگوش چطور است؟

چند ماهی از استقلال تاجیکستان می‌گذشت و ایران، نخستین کشور جهان بود که موجودیت این کشور نوظهور را به رسمیت شناخته بود. اما سوال شهروند تاجیک به خوبی نشان می‌داد که اهالی تاجیکستان تا چه اندازه به ایران نزدیک و همزمان از آن دورند!

گوگوش، همانند ایران در تاجیکستان نیز هواداران پرشوری داشت. اما برخی از همین هواداران خبر نداشتند که او ۱۴ سال است در کشور خودش خانه‌نشین شده و حکومتی که ولایتی آن را نمایندگی می‌کند، به او و دیگر زنان خواننده ایرانی اجازه فعالیت نمی‌دهد. ولایتی در پاسخ به شهروند تاجیک، بدون اشاره به شرایط سختی که این خواننده در زادگاهش با آن روبه‌رو بود، گفت که حال خانم گوگوش خوب است.

با این حال هنوز این امیدواری وجود داشت که به واسطه همزبانی ایران و تاجیکستان، روابط دو کشور به سرعت توسعه پیدا کند. سال‌ها بعد حتی، محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور وقت گفت که ایران و تاجیکستان «دو روح در یک بدن» هستند. اما در دنیای واقعی هرگز از دو روح و یک بدن خبری نبود. حتی برای دورانی، روابط دو کشور تیره و تار شد.

حالا رسانه‌های وابسته به دولت ایران در تبلیغات خود می‌گویند که با سفر مسعود پزشکیان به تاجیکستان، این وضعیت تغییر خواهد کرد و بالاخره، این دو کشور همزبان، متناسب با نزدیکی‌های فرهنگی و تاریخ چند هزارساله مشترک، به هم نزدیک خواهند شد. آقای پزشکیان روز چهارشنبه به دوشنبه سفر کرده و بعد از ملاقات‌های رسمی با امامعلی رحمان، رئیس‌جمهور تاجیکستان راهی مسکو خواهد شد.

او نخستین رئیس‌جمهور ایران نیست که مدعی است روابط دو کشور را شکوفا خواهد کرد. از زمان استقلال تاجیکستان، تمامی روسای جمهوری ایران به دوشنبه سفر کرده‌اند و هر بار این سفرها، نقاط عطفی تاریخی توصیف شده‌اند. اما نگاهی به تحولات سیاسی ۳۳ سال اخیر نشان می‌دهد که روابط دو کشور، همواره از شکافی عمیق ضربه خورده است: شکاف بین سکولاریسم نظام سیاسی تاجیکستان و «اسلامی» بودن نظام سیاسی حاکم در ایران.

تاریخ جدایی

تاجیک‌های ساکن در آسیای مرکزی برای آخرین بار در دوران نادرشاه در قرن ۱۸، بخشی از کشور ایران بودند. بعد از فروپاشی امپراتوری نادرشاه و از میانه قرن ۱۸ کشوری به نام «امارت بخارا» توسط ازبک‌های این منطقه به وجود آمد که همچنان گروه بزرگی از جمعیت آن به زبان فارسی صحبت می‌کردند. این کشور از میانه قرن ۱۹ با حملات روسیه تزاری روبه‌رو شد و در نهایت در پی شکست در سال ۱۸۶۸ به یکی از مستعمرات روسیه تزاری تبدیل شد.

در سال ۱۸۹۵ و در پی توافق روسیه و بریتانیا، سرزمین‌های تاجیکان تقسیم شد و بخش‌های جنوبی آن، تحت کنترل افغانستان درآمد. و در نهایت در سال ۱۹۲۰ (۱۲۹۹ خورشیدی)، «امارت بخارا» به کلی توسط ارتش سرخ انقلابیون روسیه اشغال شد و چهار سال بعد نام تشکیلات حکومتی این منطقه به «جمهوری خلق شوروی بخارا» تغییر کرد.

در همان زمان، در سال ۱۹۲۴، یک واحد سیاسی به نام «جمهوری سوسیالیستی خودمختار تاجیکستان» نیز به عنوان بخشی از جمهوری بخارا تاسیس شد. و در نهایت در سال ۱۹۲۹ با پیوستن سرزمین‌هایی بیشتر به مرزهای این منطقه خودمختار، «جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان» به عنوان یکی از جماهیر شوروی شکل گرفت.

در تمامی این سال‌ها، تا زمانی که شوروی در سال ۱۹۹۱ فروپاشید و تاجیکستان از سلطه مسکو آزاد شد، ارتباطات ایران و تاجیکستان، به روابط فرهنگی بسیار اندکی محدود بود که در چارچوب روابط سیاسی تهران و مسکو و تحت نظارت وزارت خارجه شوروی انجام می‌شد. این روابط نیز زیر سایه سیاست‌های شوروی علیه زبان فارسی در آسیای مرکزی، هرگز ابعادی جدی پیدا نکرد.

منبع تصویر،Getty Images

توضیح تصویر،تصویری از شهر دوشنبه در دوران شوروی (سال ۱۹۷۴)

اما وقتی در سال ۱۹۹۱ در پی فروپاشی شوروی، کشور مستقل تاجیکستان اعلان استقلال کرد، فرصتی تاریخی برای از سرگرفتن روابط بین ایران و تاجیکان، بعد از چند قرن جدایی دنباله‌دار شکل گرفت. به گفته داریوش رجبیان، از روزنامه‌نگاران تاجیک و مجریان تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی، در آن زمان گرایشی جدی به ایران در گفتمان ملی‌گرایی تاجیکان دیده می‌شد.

او می‌‌گوید: «در این گفتمان، این طور روایت می‌شد که وطن اصلی یعنی ایران، تکه پاره شده و ما هم یک پاره‌ای از آن وطن هستیم. مردم به دنبال روابط نزدیک با ایران و همگرایی بودند و این ایده مطرح بود که چه بسا، یک کنفدارسیون از کشورهای فارسی‌زبان به همراه ایران و افغانستان تشکیل بدهیم. در آن زمان افغانستان هم کشوری مرفه‌تر از تاجیکستان بود و مردم به این کشور هم علاقه داشتند.»

این گروه از ملی‌گرایان که از همراهی جنبش دانشجویی تاجیکستان نیز برخوردار بودند، معتقد بودند که همانند شکل‌گیری روابط بسیار نزدیک ترکیه با جمهوری‌های نوظهور ترک‌تبار در آسیای مرکزی و منطقه قفقاز، تاجیکستان نیز در کنار افغانستان، بخشی از یک جغرافیای ایرانی‌تبار است.

به گفته آقای رجبیان، نشانه‌های این گرایش در سطوح مختلف قابل ردگیری بود: «مثلا نام رادیو و تلویزیون تاجیکستان به سازمان صدا و سیمای تاجیکستان تغییر کرد. یا اداره کارهای خارجی تبدیل شد به وزارت امور خارجه. نگاه به ایران بود. حتی گروهی از دانشجویان در راهپیمایی‌ها و تجمعات سرود ای ایران را می‌‌خواندند و موضوع کنار گذاشتن الفبای سیریلیک و بازگشت به الفبای فارسی نیز مطرح بود.»

علی‌اکبر ولایتی که در آن زمان وزیر خارجه ایران بود، بعدها در مصاحبه‌ای گفت که دولت وقت تاجیکستان، ساختمان یکی از وزارتخانه‌های قبلی خود را در اختیار ایران قرار داد تا در آن‌جا سفارتخانه‌ای افتتاح شود. در ایران نیز، در شمال کاخ نیاوران ساختمانی به کشور تاجیکستان اهدا شد تا سفارتخانه این کشور باشد.

منبع تصویر،Getty Images

توضیح تصویر،علی‌اکبر ولایتی نخستین مقام ایرانی بود که در سفری رسمی به تاجیکستان رفت

«ایران اسلامی» و موانع روابط

اما برخلاف اشتیاق اولیه تاجیک‌ها برای ارتباط با ایران، خیلی زود هر دو طرف متوجه شدند که موانعی جدی بر سر راه این رابطه وجود دارد. اولین مشکل هم دشواری ارتباط زمینی دو کشور بود. افغانستان از فردای خروج شوروی از این کشور در سال ۱۹۸۹ با ناامنی روبه‌رو شده بود و عملا راه ارتباط زمینی ایران و تاجیکستان از طریق این کشور قطع شده بود. راه دیگر، عبور از کشورهای ترکمنستان و ازبکستان بود که آن هم به دلیل نبود زیرساخت‌های کافی و بسته بودن مرزهای هر دو کشور در آن سال‌ها، عملا غیرممکن به نظر می‌رسید.

چنان‌که آقای ولایتی چند سال پیش در مصاحبه با وب‌سایت بصیرت شرح داد، روسیه یکی دیگر از موانع جدی نزدیکی دو کشور بود. او گفت: «بارها سفیر روسیه در تهران هشدار می‌داد و می‌گفت تاجیکستان جزو حوزه امنیتی روسیه است.»

علاوه بر همه این‌ها، تاجیکستان خیلی زود با بی‌ثباتی و ناآرامی سیاسی عمیقی روبه‌رو شد که در نهایت به یک جنگ داخلی خونبار و طولانی انجامید. نخبگان به جای مانده از دوران شوروی که قدرت را قبضه کرده بودند، با مقاومت دو گروه از مخالفان روبه‌رو شدند: لیبرال‌های طرفدار دموکراسی و اسلامگراها.

در این میان، جمهوری اسلامی ایران متهم شد که از اصلی‌ترین حزب اسلامی این کشور به نام «نهضت اسلامی تاجیکستان» حمایت می‌کند و در تلاش است تا با ارسال کتاب‌های دینی و نزدیکی به اسلامگرایان، زمینه به قدرت رسیدن‌شان را فراهم کند.

به گفته داریوش رجبیان که در آن سال‌ها در دوشنبه زندگی می‌کرد، یک سال بعد از استقلال، صدا و سیمای تاجیکستان برخی برنامه‌های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را برای مدتی پخش کرد. او می‌گوید: «از دیدن زن‌هایی که همگی چادر سیاه به سر داشتند و برنامه‌هایی که در آن‌ها، روحانیون ساعت‌ها سخنرانی می‌کردند، بسیاری از شهروندان تاجیکستان شوکه شدند. خیلی‌ها از این سطح از اسلامی شدن حکومت ایران خبر نداشتند و حتی برخی دانشجویان تا قبل از آن فکر می‌کردند که اخبار مربوط به سرکوب‌های ایران، پروپاگاندای شوروی است و حقیقت ندارد.»

این نگاه به گفته آقای رجبیان «رمانتیک» ملت تاجیکستان به ایران، به سرعت تغییر کرد. ضمن این‌که برای دولت این کشور نیز، ایران عملا تهدیدی بود که می‌توانست بنیان‌های ریشه‌دار حکمرانی سکولار را در تاجیکستان جدید به چالش بکشد.

در سال ۱۹۹۲، امامعلی رحمان به قدرت رسید. او در سال ۱۹۹۷ بعد از سال‌ها جنگ و کشته شدن بیش از ۵۰ هزار نفر با مخالفان توافق صلح امضا کرد؛ توافقی که بر اساس آن قرار شد اسلامگرایان در قدرت مشارکت داشته باشند و ۳۰ درصد از پست‌های دولتی به آن‌ها تعلق بگیرد. به گفته ولایتی، این موضوع از جمله درخواست‌های ایران بود که در کنار روسیه در میانجیگری و مذاکرات صلح نقش داشت.

منبع تصویر،Getty Images

توضیح تصویر،جنگ داخلی تاجیکستان تا سال ۱۹۹۷ ادامه پیدا کرد

تونل انزاب و نیروگاه سنگ‌توده ۲

در فاصله کوتاهی بعد از پایان جنگ داخلی، در ماه مه سال ۱۹۹۷ (اردیبهشت ۱۳۷۶)، اکبر هاشمی رفسنجانی، نخستین رئیس‌جمهور ایران بود که در سفری رسمی به دوشنبه رفت. او در جریان امضای یک سند همکاری گفت: «جمهوری اسلامی ایران به خاطر علاقه‌ای که به شما دارد و همچنین به خاطر وجود مشترکات فرهنگی و سوابق تاریخی می‌تواند همکار خوبی برای شما باشد. ما تجربه‌های ارزشمندی در زمینه ساخت نیروگاه‌های آبی، صنایع تبدیلی و دامداری داریم که باعث خودکفایی ما در تأمین نیازهای غذایی کشور شده است.»

محمد خاتمی، رئیس‌جمهور بعدی ایران نیز نه تنها دو بار به دوشنبه سفر کرد، بلکه در همان دوران اعلام کرد که ایران ساخت یکی از مهم‌ترین پروژه‌های زیرساختی تاجیکستان به نام «تونل انزاب» را برعهده می‌گیرد؛ یک پروژه استراتژیک بسیار مهم که ارتباط شمال و جنوب تاجیکستان را به شکل معناداری تسهیل می‌کرد.

اما دوران طلایی روابط دو کشور بعد از به قدرت رسیدن محمود احمدی‌نژاد در ایران شکل گرفت. آقای احمدی‌نژاد، برخلاف تمامی دیگر روسای جمهوری ایران بارها به کشورهای مختلف سفر کرد. او از جمله پنج بار به دوشنبه رفت. در دوران او بود که ساخت تونل انزاب به پایان رسید و علاوه بر آن، ایران کار سد و نیروگاه «سنگ‌توده ۲» را آغاز کرد.

علاوه بر این کشورهای ایران، تاجیکستان و افغانستان توافق کردند که تلویزیونی مشترک به نام «نوروز» راه‌اندازی کنند و مراحله آماده‌سازی زیر ساخت‌های این تلویزیون به سرعت آغاز شد.

در آن سال‌ها که تنش‌های مرزی تاجیکستان با کشورهای همسایه‌اش – به ویژه قرقیزستان – به یک تهدید امنیتی جدی تبدیل شده بود، برای نخستین بار تعدادی از پرسنل ارتش ایران در جشن‌های روز استقلال تاجیکستان در سال ۲۰۱۱، در شهر دوشنبه یک رژه نظامی برپا کردند. به نوشته خبرگزاری فارس، در آن رژه «تعدادی از هواپیماهای نظامی و چرخبال‌های نیروهای مسلح این کشور بر فراز میدان اسماعیل سامانی که محل برگزاری مراسم رژه بود، به پرواز در آمدند».

افتتاح پروژه‌های تونل انزاب (استقلال) و نیروگاه سنگ‌توده ۲ با حضور آقای احمدی نژاد انجام شد و سطح مبادلات تجاری دو کشور، سال به سال افزایش یافت. تا حدی که پیش از اوج‌گرفتن بحران هسته‌ای ایران و وضع تحریم‌های سخت‌گیرانه شورای امنیت، این مبادلات به حدود ۳۰۰ میلیون دلار رسیده بود.

منبع تصویر،AfkarNews

توضیح تصویر،در دوران احمد‌ی‌نژاد، دو کشور از هر زمان دیگری بیشتر به هم نزدیک شدند

شکاف سکولاریسم و اسلامگرایی

قبل از این‌که تحریم‌ها به مانعی برای افزایش ارتباطات اقتصادی ایران و تاجیکستان تبدیل شود، سرنوشت یکی از مهم‌ترین پروژ‌ه‌های فرهنگی این دوران به نام تلویزیون «نوروز» بار دیگر به علاقه‌مندان این ارتباطات یادآوری کرد که شکاف ایدئولوژیک میان دو کشور تا چه اندازه عمیق است.

در رسانه‌های تاجیک نه تنها از محدودیت‌هایی مانند حجاب اجباری برای زنان خبری نبود، بلکه اصولا موسیقی و رقص به عنوان بخش مهمی از فرهنگ کشور در برنامه‌های تلویزیونی این کشور سهی جدی داشت. همه این‌ها برای اسلامگراهای ایرانی تابو بودند. آن‌ها می‌خواستند که همه مجری‌های زن در تلویزیون نوروز، حجاب اجباری داشته باشند و سانسورهای مرسوم صدا و سیمای جمهوری اسلامی در آن‌جا نیز اعمال شود. اختلافات بر سر چگونگی راه‌اندازی این تلویزیون و محتوای برنامه‌های آن، به شکلی نمادین به طرفداران روابط تهران و دوشنبه یادآوری کرد که روابط دو کشور با چه گره‌های کوری دست و پنجه نرم می‌کند.

با اوج گرفتن تحریم‌ها و انزوای اقتصادی ایران، مساله همکاری‌های بازرگانی دو کشور نیز با موانع بیشتری روبه‌رو شد. آن هم درست در زمانی که روند افزایش حضور چین در تاجیکستان سرعت گرفته بود و میزان مبادلات تجاری دو کشور در حال افزایش بود.

علاوه بر این، تمایل برخی از اسلامگرایان تاجیک به ایدئولوژی‌های افراطی اسلامی مانند القاعده و داعش نیز در دومین دهه قرن ۲۱ به تهدیدی جدید در این کشور تبدیل شد. دولت تاجیکستان تلاش کرد تا از طریق «کمیته دولتی امور مذهبی» بر فعالیت‌های دینی در کشور نظارت داشته باشد.

اما آن‌چه ضربه‌ای اساسی به روابط تهران و دوشنبه وارد کرد، تحولات سال ۲۰۱۵ در تاجیکستان و پایان سال‌ها توافق تقسیم قدرت در این کشور بود. امامعلی رحمان و متحدانش، اسلامگرایان را که ۳۰ درصد از پست‌های دولتی را دست داشتند، متهم کردند که به دنبال برپایی کودتا و قبضه قدرت بوده‌اند. نهضت اسلامی تاجیکستان با حکم دادگاه منحل شد و طرفداران «اسلام سیاسی» به کلی از قدرت اخراج شدند. یکی از متهمان بزرگ در حمایت از این «اسلام سیاسی» ایران بود.

دو سال بعد، رسانه دولتی تاجیکستان که حالا دیگر اسمش از صدا و سیما به «کمیته رادیو و تلویزیون» تغییر کرده بود، در یکی از شبکه‌هایش برنامه‌ای پخش کرد که در آن سه نفر از شهروندان تاجیک مدعی بودند در جریان جنگ داخلی، در ترور چهره‌های سیاسی این کشور دست داشتند. هر سه نفر گفتند که در ایران آموزش دیده بودند و از حمایت مالی تهران برخوردار بودند.

این یکی از بزرگترین بحران‌های دیپلماتیک بین تهران و دوشنبه بود که علاوه بر مواضع حکومت تاجیکستان، بازتاب‌دهنده نگرانی‌های بخشی از افکار عمومی تاجیکستان نیز بود؛ جامعه‌ای که چند سالی بود با اخبار مشارکت افرادی با شهروندی این کشور در فعالیت‌های «تروریستی» گروه‌هایی مانند داعش روبه‌رو بود.

این نخستین بار بود که تاجیکستان به شکل علنی، جمهوری اسلامی ایران را متهم کرد که در جنگ داخلی تاجیکستان دست داشته و با حمایت از اسلامگرایان، به بی‌ثباتی و خشونت در این کشور دامن زده است. ایران همه این اتهامات را رد کرد، اما دورانی تیره از روابط دو کشور تا سال ۲۰۱۹ ادامه پیدا کرد.

منبع تصویر،Getty Images

توضیح تصویر،اکثریت جمعیت تاجیکستان، مسلمان و سنی هستند

نگاه به شرق در ایران

به رغم نارضایتی علنی تاجیکستان از «مداخله ایران» در حمایت از اسلامگرایی، این کشور در کنار دیگر اعضای سازمان همکاری شانگهای، در دکترین «نگاه به شرق» برای جمهوری اسلامی در ایران همچنان کشوری مهم محسوب می‌شد.

با به قدرت رسیدن ابراهیم رئیسی و وزارت خارجه حسین امیرعبداللهیان، سیاست خارجی «نگاه به شرق» در صدر اولویت‌های دولت ایران قرار گرفت. و مقصد نخستین سفر خارجی ابراهیم رئیسی در مقام رئیس‌جمهور نیز، تاجیکستان بود؛ سفری که او در جریانش علاوه بر دوشنبه از کولاب نیز دیدار کرد. ظاهرا ایران اتهامات قبلی را نادیده گرفته بود و آماده بود که به عنوان بخشی از یک چارچوب کلی‌تر، روابطش را با همه اعضای سازمان همکاری شانگهای از جمله روسیه و چین، بیش از گذشته افزایش دهد.

همزمان برای تاجیکستان نیز روابط نزدیک‌تر با ایران، اهمیتی فزاینده پیدا کرده بود. سهراب ضیا، گزارشگر بی‌بی‌سی فارسی در شهر دوشنبه، در ارتباط با اهمیت این رابطه از نگاه تاجیکستان یادآوری می‌کند که این کشور با تهدیدهایی جدی از سوی گروه‌های اسلامی در افغانستان روبه‌رو بوده؛ تهدیدهایی که در سال ۲۰۲۱، در پی بازگشت طالبان به قدرت ابعادی بسیار جدی‌تر نیز پیدا کرد.

علاوه بر این، رقبای منطقه‌ای این کشور مانند قرقیزستان که با تاجیکستان اختلاف مرزی دارد، خود را بخشی از یک حوزه تمدنی ترک‌تبار می‌دانند که در آن تاجیکستان جایی ندارد.

سهراب ضیا می‌گوید: «در برابر خطرات ناشی از افراط گرایی و دهشت‌افکنی از افغانستان و تهدیدهای پان ترکیسم در منطقه، تاجیکستان تنها روی ایران می‌تواند حساب کند. تقریباً همه رؤسای جمهوری ایران در سال‌های اخیر بارها گفته‌اند که امنیت تاجیکستان، امنیت ایران است و ایران هیچ گاه تاجیکستان را در روزهای سخت و مشکل تنها نخواهد گذاشت. ضمناً در زمان درگیری‌های مرزی میان تاجیکستان و قیرقیزستان در طول بیش از ۱۰ سال اخیر، ایران بارها آمادگیش را برای حمایت همه‌جانبه از تاجیکستان در برابر خطر خارجی اعلام کرده است.»

در عین حال مساله رابطه ایران و تاجیکستان، چون همیشه با حضور محسوس و نامحسوس یک بازیگر دیگر نیز روبه‌روست: روسیه. نقش مسکو در این روابط به حدی است که حتی سفر جدید مسعود پزشکیان به دوشنبه نیز از نگاه آقای ضیا، بازتابی است از نزدیک‌تر شدن روابط تهران و مسکو و همراهی احتمالی روسیه با گرم شدن روابط ایران و تاجیکستان.

سهراب ضیا می‌گوید: «این که مسعود پزشکیان بعد از انجام نخستین دیدارش از تاجیکستان به ملاقات ولادیمیر پوتین به مسکو می‌رود، بی‌دلیل نیست. باید دید که بعد از دیدارهای آتی مسعود پزشکیان از دوشنبه و مسکو در این حلقه مثلث ایران، روسیه و تاجیکستان آیا تحولی به وقوع خواهد پیوست؟»

منبع تصویر،Vista.ir

توضیح تصویر،امامعلی رحمان، رئیس‌جمهور تاجیکستان در فرودگاه دوشنبه از مسعود پزشکیان استقبال کرد

آقای پزشکیان در حالی به دوشنبه سفر کرده که تا آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا تنها پنج روز باقی مانده و انتظار می‌رود که بعد از به قدرت رسیدن او، تهران شاهد دور جدیدی از کارزار «فشار حداکثری» از سوی واشنگتن باشد. ضمن این‌که موقعیت بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران نیز در ماه‌های اخیر به شدت ضربه خورده و بسیاری از متحدان کلیدی‌اش در آنچه «محور مقاومت» خوانده می‌شد کشته شده‌اند.

در ماه‌های پیش‌رو یکی از بزرگترین ماموریت‌های دولت آقای پزشکیان و وزیر خارجه‌اش، عباس عراقچی، مقابله با انزوایی است که ممکن است در پی فشارهای آمریکا شکل بگیرد. سفر به تاجیکستان از این نظر نیز برای تهران بی‌اهمیت نیست.

اما در نهایت، تا زمانی که اسلامگرایی ایدئولوژیک حکومت ایران بر قرار است، انتظار نمی‌رود که تاجیکستان صرفا به دلایل پیوندهای عمیق فرهنگی، همزبانی و تاریخ مشترک به متحد وفادار و بسیار نزدیک تبدیل شود. آن هم در دورانی که علاوه بر اسلامگرایی به سبک نهضت اسلامی تاجیکستان، گروه‌هایی مانند داعش یا هیئت تحریر شام نیز برای برخی از شهروندان این کشور جذابیت پیدا کرده‌اند.

خروج از نسخه موبایل