سایت ملیون ایران

نهضت مقاومت ملی ایران: به مناسبت بیست و سومین سالگرد قتل دکتر شاپور بختیار

بیست و سه سال پیش در چنین روزهایی دست پلید آدمکشان جمهوری اسلامی به زندگی پرافتخار یکی از بزرگترین مردان سیاسی ایران خاتمه داد.

قتل دکتر شاپور بختیار و دستیار باوفایش سروش کتیبه در ششم اوت۱۹۹۱ با این خیال از سوی گردانندگان دیو سیرت جمهوری اسلامی به اجرا گذاشته شد تا شاید تأثیر شگرف و روز افزون بنیانگذار نهضت مقاومت ملی ایران، همچون نقطه ی الهام اصلی و درخشان مخالفان جمهوری اسلامی و مبارزه برای دموکراسی، نابود گردد.

می دانیم که طبیعت خودکامگی تاب تحمل مخالفت را ندارد و دیکتاتور با حذف مخالفان و محو نامشان خویشتن را مصون می پندارد، اما این را نیز می دانیم که اینگونه تشبثات تنها می تواند نتیجه نهایی مبارزه را به عقب بیاندازد، بدون توان خنثی ساختن آن. همچنان که دیکتاتوری برخاسته از کودتای ننگین ۲۸ مرداد، علیرغم تحمیل بیست وپنج سال خفقان بر کشور و ممنوعیت مطلق ذکر نام مصدق، از محو خاطره ی او در قلب هر ایرانی وطن دوست و آزادیخواه عاجز ماند، اکنون نیز، سردمداران فاسد و فاسقِ جمهوری اسلامی با تحیری روزافزون ناظرند که آوازه ی نام بختیار هرروز بلندتر و ارزش تصمیم تاریخی و اقدامات تیزبینانه اش هرزمان بهتر شناخته می شود.

ما همکاران وفادار شاپور بختیار و پیروان پایدارراه او وظیفه ی خود می دانیم که نسل هایی را که بعد از فاجعه ی انقلاب اسلامی در ایران پا به عرصه ی وجود گذاشته اند، با شاپور بختیار، دوران زندگی پرافتخار او از کودکی تا لحظه ی مرگ، مبارزاتش با نازیسم، فاشیزم و خودکامگی در هرکجا که با آنها روبرو می شد و همچنین با نبرد خستگی ناپذبر او با استبداد و خدمات بزرگش در راه استقرار دموکراسی در ایران، بیشتر آشنا کنیم.

و از همه ی اینها مهمتر ما برای پیروزی امر دموکراسی لازم می دانیم جوانان مشتاق زندگی آزادانه در این آب و خاک را تشویق کنیم تا راه و رسم بختیار را آنگونه که بود دریابند و به فیض این آگاهی نگذارند چه در داخل کشور و چه در خارج از وطن، تبلیغات دروغ و ریاکارانه ی نظام توسط نمایندگان مستقیم آن، و خدمتگزاران غیر مستقیم جمهوری اسلامی در تبعید، و پادوهای رنگارنگ آن، با استفاده از امکانات وسیعی که در دست دارند، در تخطئه ی نقش تاریخی و چهره ی حقیقی شاپور بختیار کمترین موفقیتی کسب کنند.

شاپور بختیار که به گفته ی خودش از کلاس های پنجم و ششم ابتدائی، یعنی زمانی که ۱۱- ۱۲ ساله بود آهنگ صمیمانه ی سخنان مصدق در مجلس در او اثر می گذاشت، از همان ابتدای بازگشت از اروپا، از سالهای نهضت ملی در کنار مصدق و در دولت او، تا ملی شدن نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹، و از سی تیر ۱۳۳۱ تا پایان نخست وزیر ی مصدق، یعنی ایام سر بلندی و افتخار ایرانیان، و بالاخره از همان روزهای سخت بعد از وقوع کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا آخرین دقایق عمر لحظه ای از ایران و آزادی ملت ایران غافل نبود. او همواره به اصولی که آنها را در یک کلام ضامن “نیک بختی انسان…” می دانست، یعنی همواره به آرمان استقلال ایران از چنگ بیگانه و آزادی ملت در پناه یک نظام آزاد دموکراتیک با برخورداری کامل از حق حاکمیت خویش، وفادار ماند.

به این سخنان آخرین ماه های حیات بختیار توجه کنیم، که چندی قبل از آنکه دژخیم جمهوری اسلامی به زندگی اش خاتمه بدهد درپایان مصاحبه ای که با « قیام ایران»، ارگان مرکزی نهضت مقاومت ملی ایران انجام داد، گفت: “ … هیچ ملتی در هیچ برهه ای از زمان بجایی نرسیده جز با امید و پشتکار. از این جهت من امیدوار هستم که با وجود تلقینات آن رژیم مکتبی، با وجود تلاشی که از هر سو می شود تا شما را از وطن، از ملی گرایی، از دموکراسی مأیوس و دور کنند شما زنده باشید، امیدوار باشید و بعد میخواهم پیش از مرگ دهها نفر را ببینم که این کار را ادامه می دهند؛ که: “خالی از حجت نمی ماند جهان“.

ایران هرگز نخواهد مرد
نهضت مقاومت ملی ایران
۱۲ مرداد ماه ۱۳۹۳- ۳ اوت ۲۰۱۴

خروج از نسخه موبایل