سایت ملیون ایران

۱۰ مهره اصلی کودتا

kudeta
کودتای ۲۸مرداد یکی از حوادث سرنوشت‌ساز در تاریخ معاصر ایران است که آن را باید یکی از نقاط چرخش قدرت از یک حکومت با آرمان‌های ملی‌گرایانه به یک دولت دست‌نشانده استعماری و نمونه‌ای از تلاش استعمار خارجی به کمک استبداد داخلی دانست که توانست، به هدف‌های شوم خود دست ‌یابد و سبب خسارت‌های جبران‌ناپذیری به سرزمین ایران شود.

در روز ۲۸مرداد۱۳۳۲ در پی موفقیت کودتا و سقوط کابینه دوم دولت ملی دکترمصدق، سرلشکر فضل‌الله زاهدی، عهده‌دار تشکیل کابینه جدید شد. کودتای ۲۸مرداد در دوازدهمین سال حکومت پهلوی دوم، سبب تثبیت حاکمیت او تا ربع‌قرن دیگر شد.

در اولین انتخابات پس از رضاشاه (دوره چهاردهم مجلس شورای ملی)، مصدق بیشترین رای را در تهران کسب کرد و با تلاش او طرحی در مجلس تصویب شد که به دولت اجازه نمی‌داد در حین اشغال در مورد نفت با خارجی‌ها مذاکره کند. یکی از نقاط مهم حیات سیاسی مصدق انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی بود که اعتراض به وقوع تقلب‌های گسترده در آن، برخی ملی‌گرایان و مخالفان دربار را بیش‌ازپیش به‌هم نزدیک کرد. جبهه ملی نیز به کمک معترضانی چون محمد مصدق، حسین مکی و مظفر بقایی تاسیس شد که ورودشان به مجلس شانزدهم (در دور دوم انتخابات) راه را برای تصویب طرح ملی‌شدن صنعت نفت هموار می‌کرد و سرانجام به رهبری مصدق، ملی‌‌شدن نفت ایران از طرح به قانون بدل شد. بریتانیا و شرکت نفت نتوانستند از مجراهای قانونی بین‌المللی با ملی‌شدن نفت ایران مقابله کنند.

مصدق در ۱۵ماه از اردیبهشت۱۳۳۰ تا ۲۵تیرماه۱۳۳۱ توانسته بود حقانیت ایران را در مجامع بین‌المللی درخصوص ملی‌شدن صنعت نفت اثبات کند، ‌اما در‌‌ همان مقطع با توطئه‌های بزرگی از جانب دولت‌هایی که دستشان از منابع نفتی و سرمایه‌های مردم ایران کوتاه شده بود مواجه بود. از سویی با رفراندوم و انحلال مجلس دیگر معلوم بود که مخالفان باید دست از اقدامات قانونی بردارند و رودررو مصدق را ساقط کنند. اما کودتا تنها به مدد عوامل خارجی نبود که به نتیجه رسید.

کودتاگران و سرنوشت آنان

سرتیپ نادر باتمان‌قیلچ، سرتیپ حسین آزموده، سرتیپ عباس فرزانگان، سرگرد پرویز خسروانی، هدایت‌الله گیلانشاه، منصورپور، سرتیپ عباس گرزن، سرهنگ عزیز امیررحیمی، سرهنگ نعمت‌الله نصیری و سرهنگ امیری از نظامیانی بودند که نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در کودتا داشتند. بیشتر عناصر نظامی و انتظامی‌ای که در دستگاه دولت مصدق بودند، وابستگی‌هایی به هر دوسوی این کودتا داشتند؛ از جمله سرهنگ اشرفی فرماندار نظامی تهران، سرتیپ مدبر، رییس شهربانی و نادری رییس کارآگاهی شهربانی ظاهرا منتسب به دستگاه مصدق بودند ولی در شروع کودتا، نقش بسیار حساسی ایفا کردند. از همه مهم‌تر سرتیپ تیمور بختیار، فرمانده منطقه کرمانشاه بود که از مخالفان سرسخت دولت ملی مصدق شمرده می‌شد. پس از کودتای ۲۸مرداد، گروهی از نظامیان که در کودتا شرکت کرده بودند و نیز نقش فعالی داشتند، به سمت‌ها و پست‌های بالای نظامی رسیدند. در این میان نمی‌توان و نباید از نقش مطبوعات در این کودتا غافل بود. همواره نوع رفتار و گزارش‌های مطبوعات وقت ایران در زمان کودتا محل شبهه بود، اما اسناد جدید ارایه‌شده توسط آمریکا نشان می‌دهد هیچ تردیدی در خودفروشی سیاسی بخشی از این مطبوعات وجود ندارد. در اسناد جدید ارایه‌شده توسط آمریکا از مطبوعات به نام «عوامل ویژه» یاد می‌شود. در آن دوره مطبوعاتی که از عوامل خارجی کودتا پول دریافت کرده‌اند به طور مداوم مصدق را به داشتن ارتباط‌های کمونیستی متهم و بر اساس شعار مشهور مصدق مبنی بر اینکه «شاه باید سلطنت کند نه حکومت» وی را جمهوریخواه معرفی می‌کردند. همچنین طی روزهای دهه‌سوم مرداد۱۳۳۲، نشریه‌های حزب‌توده، «شهباز» و«به سوی آینده»وقوع کودتا را هشدار می‌دهند اما کسی به این هشدارها توجه نمی‌کند.

محمدرضا پهلوی: «شاه از من پرسید آیا شنیده‌ای که پادشاهی بر علیه دولت خودش توطئه کند؟ من در پاسخ گفتم: در این صورت شما باید نخستین کسی باشید که به چنین کاری دست می‌زنید.» این پرسش و پاسخ بخشی از خاطرات ثریا اسفندیاری دومین همسر محمدرضا پهلوی است؛ سوالی که نشان می‌دهد محمدرضا خود می‌داند آنچه می‌کند توطئه‌ای آشکار علیه دولت قانونی کشور است اما در بازی‌ای که بازیگردانان آن سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس هستند، قرار می‌گیرد و تسلیم نقشه‌های جاه‌طلبانه خواهرش می‌شود. شاه با تردید به ماجرای طرح‌شده کودتا می‌نگریست. شاه به حمایت روانی احتیاج داشت، به همین منظور سیا در پاریس دست‌به‌دامان اشرف پهلوی شد تا او را به حمایت از انگلیس و آمریکا دلگرم کند. علاوه‌بر اشرف، ژنرال آمریکایی «نورمان شوارتسکف» برای تشویق شاه برای شرکت «عملیات آژاکس» به ایران آمده بود. محمدرضاشاه که پس از کودتا سرمست از پیروزی خود بود متوجه فاصله عمیق خود با ملت نشد و در نهایت سال‌های پایان عمر را در آوارگی مطلق و سرگردان میان کشورهای مختلف جهان گذراند و در حالی که متحد قدیمی‌اش وی را از کشورش بیرون کرده بیماری سرطان وی را از پای درآورد.

اشرف پهلوی: اشرف خواهر دوقلوی شاه از عوامل اصلی کودتا بود. وی همواره می‌گفت که او باید پسر می‌شد تا سلطنت کردن را به محمدرضا بیاموزد. هرچند اکنون اصلا به خاطر نمی‌آوردکه چنین سخنی را به زبان آورده است. وی سال‌هاست مغلوب بیماری آلزایمر شده است. او از عوامل مهم و اصلی در کودتای ۲۸مرداد است. اشرف پس از دریافت یک پاکت سیاسی برای برادرش با نام «خانم شفیق» به تهران وارد شد. بهانه بازگشت بدون اطلاع او تهیه پول برای معالجه پسرش در اروپا بود؛ مصدق به شاه پیغام می‌دهد که اشرف باید ظرف ۴۸ساعت تهران را ترک کند. ورود او اعتراض شدید مطبوعات و محافل اجتماعی ایران را در پی داشت و اشرف در پنجم‌مرداد بعد از تحویل پاکت تهران را ترک می‌کند. او در کتاب خاطراتش محتوای پاکتی را که خود آن را سرنوشت‌ساز می‌خواند به دلایل امنیتی! فاش نمی‌کند.
فضل‌الله زاهدی: بدون تردید زاهدی یکی از مهم‌ترین عوامل کودتای ۲۸مرداد بود که پاداش خود را با رسیدن به مقام نخست‌وزیری به‌دست آورد. تیرماه۱۳۳۰ امیرکیوان یکی از فعالان اتحادیه‌های کارگری نخستین ایرانی بود که طرح مفصلی در خصوص برکناری مصدق به وسیله کودتا تسلیم کرد. نخستین افسری که او برای اجرای این طرح پیشنهاد کرد، سرلشکر زاهدی بود که در آن زمان سمت وزارت کشور را برعهده داشت. زاهدی تا پیش از کودتای ۲۸مرداد ۳۲ با سازمان‌های جاسوسی انگلیس و آلمان و سپس آمریکا در ارتباط بود. زاهدی متهم به شرکت در ربودن و قتل افشار طوس رییس شهربانی دکترمصدق نیز هست که از اولین نشانه‌های توطئه داخلی در براندازی دکترمصدق بود. وی رهبری افسران ناراضی ارتش را که پس از تسویه ارتش توسط دکترمصدق به کانون «افسران بازنشسته» پیوسته بودند، برعهده گرفت که به کانون توطئه و کارشکنی علیه دولت ملی تبدیل شد. با سقوط و اشغال مناطق حساس مانند ستاد ارتش، رادیو، مرکز تلفن و مراکز پلیس و خانه شخصی دکترمصدق، پیروزی مسجل شد و زاهدی سوار بر تانک به نخست‌وزیری رفت.

هر چند وی نتوانست این سمت را برای مدت مدیدی از آن خود کند. با بالاگرفتن اختلافات میان زاهدی و شاه، در ۱۶فروردین۱۳۳۴ او از مقام خود کناره گرفته و به‌عنوان نماینده دایمی ایران در دفتر اروپایی سازمان‌ملل متحد به سوییس فرستاده شد که عملا نوعی تبعید به‌شمار می‌رفت. محمدرضا پهلوی آنگونه که در «پاسخ به تاریخ» می‌نویسد، از آغاز تمایلی به نخست‌وزیری زاهدی نداشته‌است. فضل‌الله زاهدی در شهریور۱۳۴۲ در ژنو درگذشت.

نعمت‌الله نصیری: نصیری فرماندهی اجرایی عملیات کودتا را برعهده داشت. او بود که دستورات مکتوب را که محمدرضاشاه امضا کرده بود، از کلاردشت به تهران آورد و پس از آنکه «هیراد»، رییس دفتر مخصوص متن دو فرمان را که یکی انتصاب سرلشکر زاهدی به نخست‌وزیری بود به وی تحویل داد. نصیری از اولین افسرانی بود که بعد از کودتا ترفیع‌درجه گرفت و سرتیپ شد. نصیری بیش از ۱۳سال ریاست ساواک را برعهده داشت و شاید عجیب نبود که وی بیش از سایر نظامیان با شخص شاه در ارتباط باشد، اما او نیز عاقبت خوشی در انتظارش نبود. نصیری که بیش از یک‌دهه تئوریسین برخوردآهنین و مشت‌آهنین ساواک با مخالفان و معترضان بود جزو اولین مقاماتی بود که برای فرونشاندن خشم مردم در انقلاب ایران ابتدا از ریاست سازمان ساواک برکنار و به‌عنوان سفیر به پاکستان فرستاده شد در شهریور۱۳۵۷ توسط دولت ازهاری با اعزام یک هواپیمای اختصاصی به ایران بازگردانده و بازداشت شد. نعمت‌الله نصیری که در زندان دژبان جمشیدیه به سر می‌برد، سرانجام در روز پنجشنبه ۲۶بهمن۱۳۵۷ در پشت‌بام مدرسه رفاه در تهران اعدام شد و در بهشت‌زهرا به خاک سپرده شد.

اسدالله رشیدیان: اسدالله رشیدیان در شرکت نفت سابقه همکاری با انگلیسی‌ها را داشت؛ رشیدیان و برادرش عامل سرویس جاسوسی انگلیس در ایران بودند که کرملیت روزولت در مذاکرات خود با انگلیسی‌ها از این دو با نام رمز «برادران بوسکو» نام می‌برد، سرویس اطلاعاتی مخفی انگلیس در اوایل دهه۳۰ ماهانه مبلغ ۱۰هزارپوند معادل ۲۸هزاردلار به آنها می‌پرداخت تا اقشاری از ایرانیان در جرگه‌های نیروهای مسلح، مجلس، مطبوعات، باندهای خیابانی، سیاستمداران و سایر چهره‌هایی را که منتفذ شمرده می‌شدند، تطمیع کنند. وی اوایل دهه۶۰ خورشیدی در اروپا و در غربت با مرگ روبه‌رو شد.

ارتشبد خاتم: ارتشبد محمدامیر خاتمی یکی دیگر از همراهان کودتای ۲۸مرداد بود. وی همسر فاطمه پهلوی، خواهر محمدرضا پهلوی بود. وی خلبانی هواپیمایی را که محمدرضا پهلوی با آن در زمان ملی‌شدن صنعت نفت از ایران خارج شد، به‌عهده داشت.

این هواپیما ابتدا به عراق و سپس به ایتالیا رفت. با وقوع کودتای ۲۸مرداد و بازگشت شاه، وی به درجه سرهنگی ارتقا یافت و فرمانده یگان شکاری نیروی هوایی شد. وی در ابتدا از فرماندهان مورداعتماد محمدرضاشاه پهلوی بود. وی در ۲۱شهریور۱۳۵۴ ضمن یک پرواز تفریحی با کایت، در منطقه تفریحی دریاچه سد دز از توابع شهرستان اندیمشک سقوط کرد و جان سپرد. شایعاتی مبنی بر دست‌داشتن خانواده سلطنتی و ساواک در مرگ وی پراکنده شد.

تیمور بختیار: تیمور بختیار پیش اینکه اولین رییس ساواک باشد فرماندار نظامی کرمانشاه در زمان وقوع کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ و از عوامل مهم دخیل در کودتا بوده است. وی طی سالیان بعد مدارج نظامی را طی کرد و پس از کودتای ۲۸مرداد، به فرمانداری تهران رسید. بختیار پس از روی‌کارآمدن منوچهر اقبال، به‌عنوان معاون نخست‌وزیر و اولین رییس سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) منصوب و دارای قدرت فراوانی شد. در مهرماه۱۳۳۹ که به درجه سپهبدی دست یافت، در تلاش برای احراز مقام بالاتری بود. وقتی شاه از این موضوع مطلع شد، او را در اسفند۱۳۳۹ از کار برکنار کرد. بختیار در اول مهرماه سال۱۳۴۰ از ارتش بازنشسته شد و در ششم‌بهمن همان سال ایران را ترک کرد. از آن پس بختیار برای واژگونی محمدرضا پهلوی و استقرار جمهوری در ایران، اقدامات وسیعی پی‌ریزی کرد و با تمام مخالفان رژیم همکاری نزدیک داشت، ولی سرانجام در شانزدهم مرداد۴۹ در یکی از شکارگاه‌های بغداد هدف گلوله یکی از ماموران مخفی ساواک قرار گرفت و در ۲۱مرداد مرد.

محمدمتین دفتری: سرتیپ فرمانده گارد گمرک که در روز ۲۸مرداد به دستور دکترمصدق، رییس شهربانی کل کشور شد شاید آخرین شخصی بود که مصدق تصور خیانت از سوی وی می‌کرد. وی در حالی حکم ریاست شهربانی کل کشور را از مصدق دریافت کرد که قبلا از سرلشکر زاهدی حکم ریاست شهربانی را گرفته بود و با استفاده از این سمت‌ها، نیروهای انتظامی را علیه دولت مصدق و به سود کودتاچیان بسیج کرده بود. او از خویشاوندان نزدیک دکترمصدق بود و بعدها مغضوب شاه و ناچار از سمتش عزل و گوشه‌نشین شد.

سرتیپ هدایت‌الله گیلانشاه:وی در ۱۵مهر۱۳۳۷ از سمت خود عزل شد و جای خود را به سپهبد خاتم داد.

شعبان جعفری: نمی‌توان از عوامل کودتای۲۸ مرداد نام برد و به نقش شعبان جعفری معروف به «شعبان بی‌مخ» اشاره نکرد. شاید شوخی تاریخ با زندگی او مرگ وی در ۲۸مرداد ۱۳۸۵ در آمریکا بود؛ در سالگرد روزی که او به لقب تاجبخش رسیده بود، مرگ با او پنجه‌درپنجه شد. نام او یکی از نام‌های جنجالی تاریخ معاصر ایران و از بازیگران اصلی کودتای ۲۸مرداد است. وی زورخانه‌دار و باستانی‌کار ایرانی بود که بیشتر به‌خاطر حضورش در حرکات سیاسی به‌خصوص در کودتای ۲۸مرداد سال۱۳۳۲ شهرت یافت. او خود را انسانی مذهبی می‌دانست و از سویی شاه‌دوستی وی شهرتی فراگیر داشت. وی یکی از عوامل اصلی هماهنگی میان اراذل و بدنامان تهران در روز ۲۸مرداد و سقوط مصدق بوده است.
از: شرق

خروج از نسخه موبایل