روایت «شرق» از آتشسوزیهای پیاپی در «پارک ملی»
صدرا محقق، شش مرد با بشکههای خالی آب، بیل و کولهپشتیهای آبپاش از شیب تپه و میان درختچههای سوخته و ذغالشده پایین میآیند. اینسوی جاده پرتردد که هر لحظه چندین خودرو سبک و سنگین از آن عبور میکند چادری برپاست که بر بنری روی آن نوشته شده «چادر آتشبانی پارک ملی گلستان». شش مرد از جاده عبور میکنند و خودشان را به چادر که میرسانند کف چادر ولو میشوند. خستهوکوفته با سروصورت و لباسهای سیاه، با این حال همچنان نگاهشان به ارتفاعات روبهرو است؛ جایی از پارک ملی گلستان که به «پیچ سلیمانکشته» مشهور است و شب و روز گذشته (دوشنبه ۲۸مرداد) در ادامه سلسلهآتشسوزیهای این پارک سوخت و خاکستر شد؛ جایی پر از درخت و درختچههای کوتاه، قسمتی که مرز بین قسمت مرتعی و جنگلی پارک ملی است. به گفته مسوولان پارک ملی همیننقطه بهدلیل آنکه نقطه تلاقی دو اقلیم متفاوت پارک یعنی اقلیم سرد خزری و خشک خراسانی است همیشه از آسیبپذیرترین و حساسترین نقاط پارک بوده است.
طبق آمارها در این آتشسوزی که هفتمین و آخرین آتش پارک ملی گلستان از شروع سال ۹۳ بود، در مجموع صدهکتار دچار آتشسوزی شد اما در نهایت توسط محیطبانان پارک و نیروهای آتشبان، شامل نیروهای اداره منابع طبیعی استانهای خراسانشمالی و گلستان، هلالاحمر، بسیج، ارتش و نیروهای مردمی در نهایت مهار شد.
پیش از این حدود ۷۰۰هکتار دیگر از منابع پارک در قسمتهای مختلف نیز دچار آتشسوزی شده بود و خاکستر شد؛ آتشسوزیهایی که باز هم طبق گفته مسوولان پارک ملی و سازمان حفاظت محیطزیست یا توسط شکارچیان غیرمجاز و به صورت تعمدی ایجاد شده یا علت آن سهلانگاری مسافرانی بود که در قسمتی از پارک اتراق کرده و اقدام به راهاندازی بساط آتش و کباب کردهاند. خشکسالی و گرمای شدید هوا ، رطوبت پایین منطقه بهعلاوه عامل آتش دستبهدست هم داده تا حریق گسترده شود و دامن درختها و درختچههای ارزشمند پارک را بگیرد.
اهمیت پارک ملی گلستان به چیست؟
پارک ملی گلستان درحدفاصل استانهای گلستان، سمنان و خراسانشمالی واقع است، پوشش گیاهی آن بسیار بینظیر و ارزشمند است. همچنین تاکنون ۶۹گونه پستاندار و ۱۴۹گونه پرنده در پارک ملی گلستان شناسایی شده است که از این تعداد پرنده ۴۸نوع در فصل بهار و تابستان در منطقه مشاهده میشود و ۶۲گونه بومی پارک ملی هستند. بر این اساس میتوان گفت یکهشتم گونههای گیاهی، یکسوم گونههای پرندگان و بیش از ۵۰درصد از گونههای پستانداران کشور در این پارک زندگی میکنند.
این پارک در سال ۱۳۵۴ اولین پارک ملی ایران شد که در فهرست میراث جهانی «یونسکو» بهعنوان یکی از ۵۰ ذخیرهگاه زیستمحیطی کرهزمین به ثبت رسیده است.
شعلههای آتش در دامن پارک
با وجود این اما، این پارک دستکم در سالهای اخیر و بهویژه در فصلهای تابستان و پاییز هیچگاه از شعلههای سوزان آتش در امان نبوده است. به گفته جواد سلیاری، رییس پارک ملی شدیدترین آتشسوزیهای پارک از سال ۸۶ آغاز شده و همهساله هم ادامه پیدا کرده است. پیش از این و در سالهای ۸۶ تا ۹۰ و ۹۱ بهندرت گزارشهای مربوط به آتشسوزیها رسانهای میشد. از ابتدای سال ۹۳ اما سلسلهآتشسوزیهای رخداده در پارک همیشه به سرخط رسانهها راه پیدا کرده است و مسوولان پارک ملی و محیطزیست استان گلستان هربار از کمبود و نبود امکانات و نیروهای کافی برای مهار آتش سخن گفتهاند. در این میان آنچه که بیشتر از همه از زبان مسوولان پارک ملی گفته شده نیاز مبرم به بالگردهای مخصوص مهار آتش بوده است.
با این حال در آتشسوزیهای گذشته تنها یکبار برای کمک به مهار آتش بالگردی از سوی هلالاحمر ارسال شد که آن هم به دلیل نبود سوخت و دیررسیدن به محل، کمک چندانی نکرد. در این بین محیطبانان پارک ملی گلستان به کمک دیگر نیروهای دستگاههای مختلف و افراد بومی با کمترین امکانات و دست خالی شبانهروز در تلاش بودهاند تا آتش سوزانی که به جان ارزشمندترین جنگلهای کشور در این پارک افتاده است را مهار کنند. در این مدت گروههای مختلف محیطبانی با برپایی چادر در ارتفاعات و نقاط مختلف پارک که در معرض خطر پیشروی آتش قرار داشتند تلاش کردهاند از وقوع دوباره آتش جلوگیری کنند. در این نبرد و مبارزه دوسویه گاه محیطبانها و دستهای خالیشان پیروز میدان بودند و گاه شعلههای سوزان آتش آنها را عقب رانده و بخشهای جدیدی از این ذخیرهگاه ارزشمند طبیعی کشور را در آغوش میکشید. این نبرد هنوز هم ادامه دارد. باید منتظر ماند و دید در روزهای آینده و پیش از شروع فصل بارانی در منطقه که همچنان خطر ادامه آتشسوزیها وجود دارد کدام طرف پیروز این مصاف نابرابر است: محیطبانان بیامکانات پارک ملی یا شعلههای آتش.
*بخشی از یک ترانه درباره پارک ملی گلستان سروده «جهانگیر رها» از گروه «خورشید سیاه»
——————————————————–
رییس پارک ملی گلستان: بیشترین تعداد آتشسوزی در سال ۸۹ رخ داد
جواد سلیاری، رییس جدید پارک ملی گلستان پیش از این بهمدت هشتسال در همین پارک محیطبان و کارشناس بود. حالا چندماهی است او بهعنوان رییس پارک ملی انتخاب شده و بسیاری از محیطبانان خوشسابقه پارک از این انتخاب خشنودند. او و نیروهایش چه هنگام آتشسوزی و چه در باقی روزها شبانهروز در حال رصد وضعیت پارک هستند. با این حال کمبود نیرو و امکانات توان مقابله درست آنها با بحران آتشسوزی را گرفته است. در همین رابطه با او گفتوگویی کردم.
سابقه آتشسوزیهای بزرگ در پارک ملی گلستان به چه سالهایی برمیگردد، آیا چنین معضلی در پارک ملی سابقه هم داشته است؟
آتشسوزیهای بزرگ در پارک ملی در سالهای ۷۲ و ۷۴ در مواردی در پارک رخ داد، تنها یک مورد در سال ۷۴ در منطقه ییلاق پارک یک آتشسوزی داشتیم که بالای ۴۰۰ هکتار از آن آتش گرفت، در سالهای بعد از آن هم دوباره آتشسوزیهایی داشتیم، اما نه به میزان بسیار زیاد، اما از سال ۸۷ به اینسو بحران آتشسوزیها بیشتر از همیشه رخ نشان داد و زیاد شد.
شدیدترین آتشسوزیای که تاکنون در پارک ملی رخ داده چه سالی بهوقوع پیوست؟
سال ۸۹ ما بیشترین میزان آتشسوزی را داشتیم، از آن سال تاکنون ۶۴ مورد آتشسوزی وسیع در پارک رخ داده است؛ آتشسوزیهای نقطهای و کوچک که هرروز رخ میدهد، اما در سال ۸۹ از لحاظ تعداد بیشترین مورد را داشتیم. در سال ۸۹ فقط در یک فقره آتشسوزی حدود هزارو۷۰۰هکتار از پارک سوخت، یعنی اینطور نیست که آتشسوزی فقط مخصوص امسال باشد، از سال۸۷ تاکنون همیشه بوده فقط در سالهای گذشته این آتشسوزیها اعلام نمیشد. ما از ابتدای امسال هفت فقره آتشسوزی بزرگ داشتیم. البته امسال شرایط خیلی خشکتر از سال قبل است و مسافرانی که از جاده عبور میکنند هم بیشتر شده است.
علت اصلی آتشسوزیهای پارک بهصورت دقیق چست؟
آتشسوزی ارتباط مستقیمی با دمای هوا و میزان رطوبت منطقه دارد، وقتی رطوبت پایین میآید و دما بالا میرود هر لحظه امکان وقوع آتش هست، آتشها هم به دو دلیلِ عامل انسانی و عامل طبیعی رخ میدهند، ما در ایران بهدلیل جنس طبیعت و جنگلها عامل طبیعی آتشسوزی را نداریم و تقریبا همه آتشسوزیها توسط عامل انسانی رخ میدهند. عوامل انسانی هم خود دو دسته عمدی و غیرعمدی را شامل میشوند. در پارک ملی هم همینطور است، بررسیهای ما نشان میدهد ۹۵درصد آتشسوزیهای پارک در مسیر جادهای است که از وسط پارک میگذرد که عامل آن هم مسافرانی هستند که در محلهای تعییننشده اتراق میکنند و با روشنکردن آتش باعث بهوجودآمدن مشکل میشوند. در صورتی که در پارکهای ملی چنین چیزی غیرقانونی است. وجود جاده باعث شده کنترل مسافران برای مسوولان پارک غیرممکن شود چون مسافران در هر ساعتی از شبانهروز که خواستند از اینجا عبور میکنند و هرجا که مایل بودند توقف کرده و آتش روشن میکنند. ۲۵کیلومتر از این جاده از وسط پارک میگذرد و تا ۵۵کیلومتر از آن هم در ضلع شمالی خود از حاشیه پارک میگذرد. عامل پنجدرصد دیگر از آتشسوزیها هم شکارچیانی هستند که در عمق پارک مبادرت به ایجاد آتش میکنند، چون در آتشسوزیها بیشتر نیروهای ما روی مهار آتش متمرکز میشوند شکارچیها با سوءاستفاده از فرصت اقدام به شکار در دیگر مناطق میکنند. وقتی آتش رخ میدهد پناه و منابع غذایی کم میشود، رقابت بین جانوران زیاد میشود و وقتی این محدوده پناهی ندارد بسیاری از جانوران در محدوده مشخصی جمع میشوند و همین شرایط را برای شکار آنها فراهم میکند.
راهحل مقابله اساسی و کلی برای تغییر این وضعیت چیست، یعنی چهکسی باید چه کاری انجام دهد که دیگر شاهد آتشسوزیهای اینچنینی در پارک ملی نباشیم؟
من معتقدم کمکاری از ما مسوولان است و باید همه دستگاهها برای حل مشکل کمک کنند، الان بحث حفاظت در دنیا شکست خورده و بسیار کم شده است. آموزش و فرهنگسازی حرف اول را میزند. ما باید از الان شروع کنیم و کودکان را آموزش دهیم، باید همه دستگاهها و استانها همکاری کنند، یعنی اینطور نیست که فقط با آموزش مردم استان گلستان یا خراسان مشکل حل شود، چون مردم همه استانها از این جاده عبور میکنند. این فرهنگسازی مهم است.
موضوع کمبود امکانات و نیرو در این آتشسوزی چه اثری بر مهارکردن آتش داشت؟
پارک ملی گلستان حدود ۹۲هزارهکتار وسعت دارد. طبق استانداردهای جهانی برای حفاظت از هر هکتار جنگل حداقل به یک مامور محیطبان نیاز است، یعنی طبق استانداردهای جهانی در آنِ واحد باید ۹۲ محیطبان در حال محافظت و مراقبت از پارک باشند. همینطور چون ما شیفتی کار میکنیم باید ۱۸۴ محیطبان داشته باشیم که نصف در حال استراحت باشند و نصف در حال کار، در قسمت اداری نیز به حدود ۴۰نفر نیروی کار برای مدیریت قسمتهای مالی، پشتیبانی، روابطعمومی و… نیاز داریم، یعنی در مجموع ۲۳۰ تا ۲۴۰نفر نیرو برای محافظت و مدیریت استاندارد پارک نیاز است، اما در حال حاضر کل نیروی ما شامل اجرایی و اداری ۵۰ نفر است، حدود ۱۰نفر اداری و ۳۷نفر اجرایی شامل نیروهای قراردادی و پیمانی و سهنفر هم نیروی روزمزد، از ۴۰ نفر نیروی اجرایی در حالت عادی هرروز ۲۰ نفرشان در حال استراحت هستند، یعنی تصور کنید این ۹۲هزارهکتار جنگل، مراتع و… را در سه استان مختلف کشور باید با ۲۰نفر نیروی اجرایی مدیریت و حفاظت کنیم. مدیریت مشکلاتی که فقطوفقط در حاشیه جادهای که از وسط پارک میگذرد خودش بهتنهایی چندین نیرو میخواهد.
امکانات اطفایحریقمان هم شامل چهار ماشین آتشنشانی، یک کامیون، سه وانت بدون کمک و یک پیکاب کمکدار است که اینها در نهایت مسیر جاده را میتوانند مدیریت کنند. علاوه بر اینها سه تراکتور مجهز به آبپاش، شیلنگ و… داریم که یکی از آنها در حین اطفایحریق چندروز پیش از تپه واژگون شد و از کار افتاد. تعداد صد کوله آبپاش بهعلاوه بیل و آتشکوب و… هم داریم، اما بهدلیل صعبالعبوربودن بیشتر مناطق پارک و کمبود نیروی انسانی این امکانات برای مهار آتش که غالبا در ارتفاعات پیشروی میکند به کار نمیآیند. وسایل ما برای بالارفتن از شیب سخت کوه و تپه مناسب نیست، بردن وسایل و منابع آب توسط نیروی انسانی هم برای اطفایحریق سختتر است، حالا تصور کنید وقتی آتشسوزی در ارتفاعات بهوقوع میپیوندد افراد باید این وسایل را با خود حمل کرده و از شیب تند بالا بروند، علاوهبر اینکه مدت زیادی زمان میبرد و خستگی ناشی از آن هم شرایط را برای مقابله با آتش سخت میکند. اما با همه این مشکلات نیروها با جان و دل برای مهار آتش اقدام میکنند.
مدیرکل محیطزیست گلستان: برخی مسوولان درک درستی از بحران آتشسوزی ندارند
اسماعیل مهاجر مدیرکل محیطزیست گلستان پیش از این و در دولت خاتمی نیز سابقه ریاست بر محیطزیست این استان را داشت. در سفر به پارک ملی گلستان در رابطه با سلسله آتشسوزیهای رخ داده در این پارک ملی و نیازهای اصلی محیطزیست برای مقابله با این بحرانها با او گفتوگویی کردم که مشروح آن در ادامه میآید:
در مدتی که آتشسوزی در پارک ملی گلستان شروع شده است، آمارهای متناقض درباره حجم و میزان آتشسوزی منتشر شده، میزان واقعی و دقیق قسمتهای آتشگرفته چه مقدار است؟
از آغاز سال ۹۳ بهطور عمده دومورد آتشسوزی در پارک داشتیم که این دومورد هم با فاصله از جاده مرکزی پارک بود و پنجمورد دیگر که به نسبت وسعت کمتری داشتند در حولوحوش جاده روی داده است. یکی از آتشسوزیهای بزرگ در قسمت مرکزی پارک رخ داده، در منطقههایی که میتوان گفت شمال شرقی و مرکزی پارک را شامل میشوند، محیط این آتشسوزیها در مجموع ۸۰۰هکتار بوده است، البته اگر بخواهیم مساحت این مناطق یعنی ارتفاع مسطح را در نظر بگیریم شاید بتوان گفت بالای دوهزارهکتار است؛ چون محیط را در نظر میگیریم و ارتفاعات مسطح لحاظ نمیشود مجموعا معتقدیم ۸۰۰هکتار به خاکستر تبدیل شده که از این مقدار ۳۰درصد پوشش جنگلی داشته از گونههای شیردال، افرا و کرکو، بلند مازو و… بوده است و ۷۰درصد هم پوششهای مراتع مشجر است، یعنی مراتعی که درخت دارد اما کم است و بیشتر حالت مرتعی آن غالب است.
شایعات یا اخباری منتشر شده است که برخی از مسوولان در استان گلستان مخالف این هستند که آمار دقیق از وسعت مناطق آتش گرفته اعلام شود، گفته میشود این مسوولان معتقدند با اعلام این آمار بزرگنمایی میشود و بعضیها از آن برای تضعیف دولت استفاده میکنند، آیا چنین چیزی صحت دارد؟
معمولا در هر حادثهای شایعات قویتر از واقعیات دهنبهدهن میچرخند، شاید برخی از مسوولان رده دوم یا سوم استانی همچنین شایعاتی را باور کنند و آنها را جایی هم نقل کنند، اما مسوولان ارشد استان مانند استاندار و دیگر مدیران بههیچوجه دنبال این نیستند که آماری جعل بشود یا واقعیتها کتمان شود، ما دقیقا آمارها را اعلام میکنیم حتی اگر نیممتر هم جایی باشد اعلام میکنیم، آخرین آتشسوزی در پیچ سلیمان کشته، اعلام شد ۵۰۰هکتار است ما با جیپیاس اندازهگیری کردیم مشخص شد صدهکتار بیشتر نبود.
من در روزهای گذشته در آخرین آتشسوزی پارک ملی در محل حضور داشتم، محیطبانها و دیگر نیروهای همکار برای مهار آتش در پارک با کمترین امکانات و تعداد نیرو، شامل بیل و بطریهای کوچک آب و… مشغول مقابله با آتش بودند آیا واقعا با چنین امکاناتی میشود چنین آتشهایی را مهار کرد؟
این امکانات برای مهار و مقابله با آتش و… در وضعیتی مثل جغرافیای پارک ملی گلستان شامل درهها و صخرهها و ارتفاعات، واقعا ابتدایی است. شاید حتی بدون آنها و با کمک شاخههای درختان هم بشود چنین کاری را انجام داد. ولی اینها فقط یک مسکن موقت است، در صورتی که با وجود تکنولوژیها و فناوریهای روز دنیا برای مهار چنین آتشهایی به ما میخندند. البته وظیفه محیطزیست حفظ و حراست از گونههای جانوری و گیاهی است، وظیفه ما خاموشکردن آتش یا مثلا مقابله با سیل و در مجموع مقابله با بحران نیست، نه چنین امکانات و منابعی را داریم و نه وظیفه ماست، اگر هم چنین کاری میکنیم از وظایف اصلی خودمان فاصله میگیریم، به همین خاطر در استان و کشور تمام دستگاههای مرتبط با موضوعات بحرانی را جمع کرده و ستادی با عنوان ستاد مدیریت بحران در استان و با ریاست استاندار تشکیل شده است تا در چنین مواقعی وارد عمل شود.
مدیریت عملیات چنین بحرانی هم برعهده سازمان منابع طبیعی گذاشته شده است، بقیه اعضا مثل آب و فاضلاب شهری و اداره راه، سپاه، محیطزیست و… فقط عضو ستاد هستند که بتوانند در شناسایی و کشف و در پارهای از مواقع کمک به حل این بحرانها همکاری کنند. این وسایل ابتدایی که استان بین بعضی دستگاهها توزیع کرده است هم بههیچوجه کفاف مقابله با چنین بحرانی را نمیدهد. الان که آتشسوزی رخ داده با همکاری منابع طبیعی سربازان ارتش و هلالاحمر با چنگودندان و ایثارگری به مقابله با آتش رفتهاند. در این بین مردم محلی هم با همکاری و اطلاعرسانی نقش بسیار زیادی در مقابله با آتشسوزی داشتند.
اما بههرحال متولی حفظ و نگهداری این پارک سازمان محیطزیست است، اگر قرار باشد فهرستی از نیازهای اولویتدارتان برای مقابله با چنین بحرانهایی را اعلام کنید، اصلیترین موارد این فهرست چه امکاناتی است؟
پیشنهاد اصلی ما به ستاد مدیریت بحران وزارت کشور و مدیریت بحران استان تهیه حداقل دو بالگرد مجهز به بسکت آب و همچنین داشتن نیروهای آموزشدیده برای مهار آتش بوده است. ما به این ستاد اعلام کردیم در فصل گرما که خشکسالی هم بهوقوع پیوسته، این وضعیت منجر به افزایش دما و کاهش رطوبت در منطقه شده و شرایط برای آتشسوزی فراهم شده است، همچنین باید در نظر داشت که با توجه به عبور جاده پرترددی که از وسط پارک میگذرد و خیلی از مسافران بیتوجه به قوانین حفاظتی در وسط پارک توقف کرده و آتش روشن میکنند که همه اینها میتواند منجر به وقوع آتشسوزیهای گسترده شود.
از طرفی به دلیل شرایط جغرافیایی منطقه و پستیوبلندیهای صعبالعبور پارک، امکان مقابله با آتش با امکانات ساده و ابتدایی وجود ندارد به همین دلیل باید بهخاطر اهمیتهای بسیار زیاد پارک ملی گلستان حساسیت بسیاری روی این موضوع باشد. اما با این حال هنوز در استانهای اطراف پارک مثل استان ما مسوولان مدیریت بحران درک درستی از بحرانی مثل آتشسوزی در پارک پیدا نکردهاند و این موضوع را خودشان هم بیان میکنند. این در حالی است که در صورت آبپاشیدن از بالا روی آتش بهراحتی میتوان بسیاری از آتشسوزیهای بهوقوعپیوسته در پارک ملی را مهار کرد.