سایت ملیون ایران

فوتبالیست‌هایی که نوشتند؛ جباری وعلیدوستی، آلبر کامو و ناصر تقوایی

حمید علیدوستی نماد فوتبالیست‌های اهل مطالعه و کتاب در فوتبال ایران است. او به روزنامه همشهری گفته بود که پیش از آن‌که با توپ فوتبال آشنا شود، با کتاب کودک آخت گرفت و در طول زمان، علایقش به نویسنده‌ها و سبک‌های نویسندگی تغییر کرد: «من وقتی فوتبال بازی می‌کردم و بعدازآن در زمان مربیگری، هر زمان وقت آزادی داشتم کتاب می‌خواندم یا چیزی می‌نوشتم. فرق نداشت کجا باشم. در هواپیما یا آشپزخانه یا رختکن تیم.»

به‌تازگی بخش‌هایی از مصاحبه «سروش صحت» مجری برنامه «کتاب‌باز» با «شایان مصلح»، بازیکن سابق پرسپولیس در شبکه‌های اجتماعی وایرال شده و  برای برخی این سوال را شکل داده که آیا فوتبالیست‌ها هم اهل شعر، کتاب یا فلسفه می‌شوند؟

شایان مصلح، آبان۱۳۹۶ مهمان برنامه «کتاب‌باز بود» و چند سروده خود را خواند؛ البته او در سال‌های اخیر به نزدیک بودن با دستگاه‌های حکومتی و حمایت از رهبر جمهوری اسلامی مشهور شده است. مصلح همچنین از مداحان امامان شیعه نیز هست. مرداد۱۳۹۹ اشعاری که شایان مصلح در یکی از مداحی‌های خود علیه خلفای اهل تسنن خواند، با واکنش‌های شدیدی همراه شد.

اما سوال اینجاست که آیا فوتبالیست‌ها هم شاعر می‌شوند؟ کتاب می‌خوانند؟ جماعتی که تمام زندگی‌شان را دنبال توپ دویده‌اند، آیا دست‌به‌قلم می‌برند تا رمان یا مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه بنویسند؟

در این گزارش، به زندگی یک دروازه‌بان فوق‌العاده الجزایری-فرانسوی نگاهی می‌اندازیم که خالق «بیگانه» و «افسانه سیزیف» شد. از مهاجم ایرانی خوش‌استیل و سرعتی دهه‌های ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ خورشیدی می‌گوییم که کتاب‌خوان و منتقد ادبی بود و دخترش، از بهترین بازیگرهای زن سینمای معاصر ایران شد. سراغ دروازه‌بان ایرانی می‌رویم که دهه ۱۳۸۰ سراغ فلسفه رفت و از حسرت‌های یک برنده نوبل ادبیات اهل پرو می‌گوییم که بارها از اینکه به دلیل مصدومیت مجبور شد فوتبال را رها کند، با اندوه حرف زد.

***

مشهورترین کتاب‌خوان‌های فوتبال ایران چه کسانی هستند؟

شاید شناخته‌شده‌ترین چهره‌های فوتبالی ایران که همیشه سر در صفحات کتاب‌های رمان، شعر و ادبیات ایران و جهان داشتند، «حمید علیدوستی» و «مجتبی جباری» باشند.

مجتبی جباری، بازیکن پیشین استقلال و تیم ملی در دوران فوتبال خود به‌شدت اهل مطالعه و خواندن رمان‌های ادبی بود؛ اما پس از پایان دوران فوتبالش ابتدا موسیقی را نزد همسرش «عقیق فرحی» آموخت. پس‌ازآن سال ۱۴۰۲ کتاب‌فروشی «راوی» را در خیابان ولی‌عصر تهران افتتاح کرد. گفته بودند که پنج سال برای جمع‌آوری کتاب‌ها، گلچین نویسنده‌ها، کسب مجوزهای لازم و آنچه در ذهن خودش و همسرش به‌عنوان «فضایی فرهنگی» ترسیم‌شده بود، وقت گذاشته است. اما آنچه همواره میان جامعه فوتبال در مورد حمید علیدوستی صحبت شده، نه تکنیک‌ها و گل‌های ملی و باشگاهی‌اش، یا حتی اینکه پدر دختر هنرمندی مانند «ترانه علیدوستی» بوده، که کتابخانه عریض و طویلی است که در خانه‌اش دارد.

او ۱۹دی۱۴۰۰ به روزنامه «همشهری» گفته بود که پیش از آنکه با توپ فوتبال آشنا شود، با کتاب کودک اخت شد و در طی زمان، علایقش به نویسنده‌ها و سبک‌های نویسندگی تغییر کرد. حمید علیدوستی در این مصاحبه گفته بود: «وقتی فوتبال بازی می‌کردم، بعدازآن در زمان مربیگری، هر زمان وقت آزادی داشتم کتاب می‌خواندم یا چیزی می‌نوشتم. فرق نداشت کجا باشم. در هواپیما یا آشپزخانه یا رختکن تیم.»

حمید علیدوستی همواره در مصاحبه‌هایش حتی با برنامه «۹۰» گفته بود که نخستین بار جذب نوشته‌های «هرمان هسه» می‌شود و اما بعد به ادبیات کلاسیک و آثار «داستایوفسکی»، «تولستوی» و «ویکتور هوگو» علاقه‌مند می‌شود و در میان‌سالی به سمت آثار نویسنده‌هایی مانند «کافکا»، «مارسل پروست» و آلبرکامو می‌رود.

از نویسنده‌های بزرگ فوتبالیست جهان چه می‌دانیم؟

«آلبرکامو»، یکی از اثرگذارترین نویسندگان تاریخ معاصر و کسی که حمید علیدوستی گفته است خواندن آثارش، دیدگاه‌هایش را به ادبیات تغییر داد، پیش از آن‌که دست‌به‌قلم ببرد، فوتبالیست نابغه‌ای بود.

آلبرکامو نوامبر ۱۹۱۳ در الجزایر متولد شد. یکی از مشهورترین جملاتش این است که «همه آنچه را که در مورد اخلاق و تعهدات می‌دانم، مدیون فوتبال هستم.» در بسیاری از کتاب‌هایش ازجمله «بیگانه» و «سقوط» به فوتبال یا هواداران فوتبال اشاره می‌کند.

او فوتبال را از سال ۱۹۲۷ در رده نوجوانان آغاز کرد. بعد در سال ۱۹۲۹ به‌عنوان دروازه‌بان «مون پانسیه» به زمین رفت و در سن ۱۹ سالگی به‌دلیل ابتلا به بیماری «سل» مجبور شد فوتبال را برای همیشه کنار بگذارد. او تا آخرین روزهای زندگی‌اش برای تماشای فوتبال به ورزشگاه‌ها می‌رفت.

آلبرکامو در سن ۲۰ سالگی گفته بود: «تاتر عشق است و فوتبال زندگی. کدام‌یک را باید بیشتر دوست داشت؟»

دیگری «ماریو بارگاس یوسا» است که نامش را بیشتر با رمان «زندگی سگی» می‌شناسند. او سال ۲۰۱۰ پس از آنکه بیست سال پیاپی نامش میان نامزدهای جایزه ادبی نوبل قرار می‌گرفت، سرانجام به این بالاترین نشان ادبی جهان دست‌یافت.

ماریو بارگاس یوسا در جوانی در پست‌های مهاجم و هافبک بازی می‌کرد و سال ۲۰۰۸ گفته بود: «اگر نویسنده نمی‌شدم، قطعا فوتبال را ادامه می‌دادم و شاید فوتبالیست بهتری از نویسنده کنونی بودم.» او هوادار سرسخت ریال مادرید است.

«ولادیمیر ناباکوف» نویسنده کتاب مشهور «لولیتا» در دانشگاه کمبریج، دروازه‌بان بود و به گفته خودش، میان انتخاب فوتبال حرفه‌ای و دنیای ادبیات، دومی را انتخاب کرد.

فوتبالیست‌هایی که شاعر شدند، نویسنده‌هایی که فوتبالیست بودند

اگر با «جواد الله‌وردی»، مدافع سابق استقلال، پرسپولیس و تیم ملی هم‌کلام شده باشید، میان هر پنج‌ جمله‌ای که از او می‌شنیدید، یک قصیده، یک مثل، یک‌ دوبیتی از «حافظ» و «سعدی» و «وحشی بافقی»، یا بخشی از «شاهنامه فردوسی» به گوشتان خورده است.

«حسن رودباریان» که از سال ۱۳۷۹ فوتبالش را در پاس آغاز کرد و به بعد دروازه‌بان پرسپولیس و تیم ملی هم شد، از اوایل دهه ۱۳۸۰ خورشیدی تازه فهمید عاشق کتاب‌های فلسفی و فلسفه است. بعد از فوتبال، سراغ تحقیق و تحصیل در همین رشته رفت.

در کنار این فوتبالیست‌ها، برخی شاعران و نویسنده‌های به نام ایرانی نیز پا به توپ بودند. «ابراهیم گلستان» نویسنده نامدار ایرانی، عضو تیم فوتبال «جنرال موتورز» آبادان بود. او گفته بود یکی از لذت‌های زندگی‌اش، تماشای مسابقات لیگ فوتبال ایران پیش از انقلاب در ورزشگاه «امجدیه» (شیرودی کنونی) بوده است.

«رضا براهنی»، شاعر و نویسنده ایرانی که سال ۱۴۰۱ درگذشت، به‌کرات از عشق خود به تیم فوتبال «تراکتور» حرف زد و البته می‌گفت در دوران نوجوانی و جوانی‌اش عضو تیم‌های محلی تبریز بوده،اما، به‌خاطر مصدومیت، مجبور به رها کردن فوتبال شد.

«ناصر تقوایی»، نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان مشهور ایرانی، شیفته فوتبال است و حتی اظهارنظرهایش در مورد دربی تهران هم عارفانه و متفاوت بود. او گفته است که در کودکی مانند هر کودک و نوجوان آبادانی فوتبالیست بوده و بارها آرزو کرده که کاش کارگردانی پخش مستقیم رقابت‌های مهم ملی و باشگاهی، ازجمله دربی تهران را به او بسپارند.

خروج از نسخه موبایل