سایت ملیون ایران

چرا بدون یک بازجهت‌گیری، گذار دموکراتیک از جمهوری اسلامی ممکن نیست – و بازجهت‌گیری در وضعیت کنونی به چه معناست؟ (ترجمه از آلمانی) + متن آلمانی نوشته

پروفسور داود غلام آزاد(*)

داوود غلام آزاد

ترجمه از آلمانی با کمک هوش مصنوعی:

 

مقدمه

جمهوری اسلامی ایران نه‌فقط یک نظام سیاسی اقتدارگرا، بلکه نظمی نمادین است که در ژرفای ساختارهای روانی، هیجانی، اخلاقی و ادراکی مردم نیز ریشه دوانده است. نظامی که نه صرفاً از طریق خشونت فیزیکی، بلکه از راه بهره‌گیری از سرمایه‌های نمادینی چون زبان، دین، هویت، اخلاق، خاطره و اسطوره‌های مشترک، هستی مردمان را شکل داده و به کنترل درآورده است. ازاین‌رو، براندازی صرفاً سیاسیِ این نظم بدون گسستن پیوندهای نمادینی که آن را بازتولید می‌کنند، نه ممکن است و نه پایدار. آنچه ضرورت دارد، بازجهت‌گیری‌ای فراگیر، چندلایه و ژرف است.

۱. جهت‌گیری، ابزارهای جهت‌گیری، ارتباط و کنترل در نظریهٔ نمادین نوربرت الیاس

الیاس زبان و نمادها را ابزارهایی بنیادین در روند اجتماعی‌شدن و تمدن‌یافتگی انسان می‌داند. نمادها، امکاناتی‌اند که انسان‌ها از طریق آن‌ها جهان را معنا کرده، درک و نظم می‌بخشند. جهت‌گیری انسان به‌سوی جهان، دیگران و خود، امری پیشینی نیست، بلکه در بستر روابط اجتماعی و ساختارهای نمادین شکل می‌گیرد.

۱.۱ جهت‌گیری به‌مثابهٔ فرایندی اجتماعی

جهت‌گیری، برای الیاس، پدیده‌ای اجتماعی و فرایندی تاریخی است. انسان‌ها تنها در تعامل با دیگران و در چارچوب ساختارهای نمادین، قادرند جهان را درک و تجربه کنند. آنچه «واقعیت» به‌شمار می‌رود، نتیجهٔ فرایندهای نمادینی است که طی آن، ادراکات، انتظارات و عواطف به شیوه‌هایی نسبتاً پایدار سازمان می‌یابند.

۱.۲ ابزارهای جهت‌گیری، ارتباط و کنترل

نمادها نه‌فقط ابزار جهت‌گیری، بلکه ابزار ارتباط و کنترل نیز هستند. زبان، دین، اسطوره‌ها، آیین‌ها، و قواعد اجتماعی همگی به‌عنوان نظام‌های نمادین، به انسان‌ها امکان می‌دهند که با یکدیگر ارتباط برقرار کرده، رفتار خود را تنظیم کنند و انتظارات متقابل را هماهنگ سازند. هم‌زمان، این نمادها ابزاری برای درونی‌سازی نظم‌اند – سازوکاری که طی آن، کنترل اجتماعی به کنترل درونی تبدیل می‌شود.

۱.۳ کنترل اجتماعی درونی‌شده

کنترل اجتماعی تنها از راه اجبار بیرونی اعمال نمی‌شود، بلکه از طریق درونی‌سازی هنجارها و نمادهای رفتاری نیز برقرار می‌گردد. فرد، در روند جامعه‌پذیری، معیارهایی را درونی می‌سازد که بر اساس آن‌ها خود را تنظیم کرده و دیگران را نیز ارزیابی می‌کند. چنین کنترل درونی‌شده‌ای، در جوامع پیچیده، پیش‌شرط همکاری، اعتماد و نظم اجتماعی است.

۲. چه چیزی در جمهوری اسلامی نیازمند بازجهت‌گیری است؟

اگر جمهوری اسلامی را تنها به‌عنوان یک نظم سرکوبگر سیاسی ببینیم، آنگاه گمان می‌بریم که با سرنگونی حکومت، آزادی و دموکراسی به‌طور طبیعی پدید خواهد آمد. اما واقعیت آن است که این نظم، عمیقاً درونی‌شده است و عناصر نمادینی چون دین، شهید، وطن، ناموس، و «دشمن» در ذهن و زبان مردم نهادینه شده‌اند. بازجهت‌گیری به معنای گسستن از این عناصر نیست، بلکه به معنای بازمعنا کردن آن‌هاست.

۲.۱ دین و اخلاق: از اطاعت به مسئولیت

در نظم جمهوری اسلامی، دین به ابزاری برای اطاعت بدل شده است. اخلاق دینی نه مسئولیت‌محور، بلکه تکلیف‌محور است. بازجهت‌گیری مستلزم آن است که دین و اخلاق از ابزار سلطه به منابع تفکر، پرسشگری و مسئولیت اخلاقی بدل شوند.

۲.۲ هویت و دیگری

نظم جمهوری اسلامی مبتنی بر قطب‌بندی ما/آن‌ها است. «ما» مؤمنان، شهدا، وارثان پیامبران؛ «آن‌ها» دشمنان، بی‌دینان، منحرفان. این تمایز، مبنای حذف، سرکوب و تبعیض است. بازجهت‌گیری یعنی بازاندیشی در مفهوم «ما» – ما نه بر مبنای ایمان، خون یا قومیت، بلکه بر پایهٔ زیست مشترک، کرامت انسانی و مسئولیت اجتماعی.

۳. بازجهت‌گیری در وضعیت کنونی به چه معناست؟

۳.۱ نافرمانی مدنی و خودآگاهی نمادین

جنبش‌هایی چون «زن، زندگی، آزادی» نشانه‌هایی از این بازجهت‌گیری‌اند. آن‌ها با بدن‌های خود، با زبان، پوشش و کنش‌های نمادین، نظمی دیگر را تجسم می‌بخشند. نافرمانی مدنی، صرفاً مخالفت با قانون نیست، بلکه آفرینش نظامی نمادین در برابر نظم موجود است.

۳.۲ عبور از سیاست قدرت به سیاست معنا

سیاست در ایران غالباً همچون کشمکش برای قدرت فهمیده می‌شود. اما بدون بازجهت‌گیری نمادین، هیچ تغییری در ساحت قدرت پایدار نخواهد بود. سیاستِ مبتنی بر معنا، به‌جای غلبه بر دیگری، بر تفاهم، شنیدن، همدلی و ترجمهٔ تجربه‌های زیسته مبتنی است.

 

نتیجه‌گیری

گذار دموکراتیک در ایران، بدون گذار نمادین ممکن نیست. بازجهت‌گیری، پیش‌شرط گسستن از سلطه‌ای است که درونی شده و با زبان، دین، حافظه و بدن انسان‌ها پیوند خورده است. این بازجهت‌گیری نه صرفاً شناختی یا ایدئولوژیک، بلکه عاطفی، اخلاقی و نمادین است – تغییری در شیوهٔ بودن، دیدن، شنیدن و احساس کردن.

 

واژه‌نامه

واژهٔ آلمانی

معادل فارسی و توضیح

Orientierung

جهت‌گیری – فرایندی اجتماعی برای درک، تفسیر و واکنش نسبت به جهان

symbolische Ordnung

نظم نمادین – ساختارهایی که معنا و کنترل اجتماعی را از طریق نمادها سامان می‌دهند

Zivilisierung

تمدن‌یافتگی – روند درونی‌سازی کنترل و شکل‌گیری نظم اجتماعی پیچیده

Kontrolle

کنترل – هم به معنای نظارت بیرونی و هم کنترل درونی از طریق درونی‌سازی هنجارها

Ungehorsam / ziviler Ungehorsam

نافرمانی مدنی – مخالفت کنشگرانه با نظم موجود از راه کنش‌های نمادین

Machtpolitik

سیاست قدرت – سیاستی مبتنی بر غلبه و سلطه

Bedeutungspolitik

سیاست معنا – سیاستی مبتنی بر تفاهم، گفت‌وگو و بازمعنا کردن تجربیات زیسته

(*) داود غلام آزاد پروفسور باز نشسته رشته جامعه شناسی در دانشگاه هانوفر آلمان است. از ایشان نوشته ها و کتب متعددی در زمینه مشکلات دموکراسی در ایران موجود میباشد.

 


متن آلمانی نوشته:

Warum ohne eine Umorientierung keine demokratische Überwindung der Islamischen Republik möglich ist – und was Umorientierung in der gegenwärtigen Lage bedeutet

Die Islamische Republik Iran ist nicht nur ein autoritäres politisches System, sondern auch ein umfassendes symbolisches Herrschaftssystem. Ihre Ordnung ist tief in den Affekten, Erwartungen und Alltagspraktiken der Menschen verankert. Eine demokratische Überwindung kann daher nicht allein durch politische Proteste oder Machtwechsel herbeigeführt werden. Sie erfordert eine tiefgreifende innere Umorientierung der Menschen selbst. Um diesen Zusammenhang nachzuvollziehen, wird der symboltheoretische Bezugsrahmen diskutiert.

Kapitel 1: Orientierung, Orientierungs-, Kommunikations- und Kontrollmittel nach Elias’ „Symboltheorie“

Norbert Elias’ „Symboltheorie“ stellt Symbole und Sprache als grundlegende Elemente in der sozialen und kulturellen Entwicklung des Menschen dar. Sie sind die zentralen Mittel, durch die die Menschen ihre Welt und ihr Verhalten in sozialen Kontexten regulieren. In diesem Kapitel gehen wir auf die Bedeutung von Orientierung, Orientierungs-, Kommunikations- und Kontrollmitteln innerhalb der Symboltheorie Elias’ ein.

۱.۱ Orientierung als sozialer Prozess

Elias versteht Orientierung nicht als individuelle, isolierte Entscheidung des Einzelnen, sondern als sozialen Prozess. Orientierung bezieht sich auf die Art und Weise, wie Individuen und Gruppen ihre Welt wahrnehmen, verstehen und auf sie reagieren. Sie ist ein dynamischer Prozess, in dem Menschen ihre Handlungen und Wahrnehmungen ständig an sozialen Normen und symbolischen Strukturen ausrichten. Dies bedeutet, dass die Wahrnehmung und Interpretation der Realität nie unabhängig von den sozialen Beziehungen und Symbolen sind, die durch diese Beziehungen vermittelt werden.

Für Elias sind Symbole die Mittel, durch die diese Orientierung aufrechterhalten wird. Sie helfen den Menschen, ihre Umwelt zu kategorisieren und auf sie zu reagieren, sei es durch Sprache, Gesten oder andere kulturelle Ausdrucksformen. Sie bieten sowohl einen Anhaltspunkt für die individuelle Wahrnehmung als auch eine Struktur für kollektive Verständigung.

۱.۲ Orientierungs-, Kommunikations- und Kontrollmittel

In Elias’ Theorie sind Symbole nicht nur Mittel der Orientierung, sondern auch der Kommunikation und der sozialen Kontrolle. Symbole ermöglichen es den Menschen, ihre Gedanken und Wünsche zu äußern, ihre Affekte zu regulieren und ihre Handlungen zu koordinieren. Sie sind die Grundlage für eine reibungslose Kommunikation und Zusammenarbeit innerhalb einer Gesellschaft. Gleichzeitig stellen sie auch ein Mittel zur sozialen Kontrolle dar, indem sie die Art und Weise beeinflussen, wie Menschen sich selbst und andere wahrnehmen und wie sie ihre Handlungen in Übereinstimmung mit sozialen Erwartungen ausrichten.

Elias hebt hervor, dass die Entwicklung von Symbolsystemen im Wesentlichen die Entwicklung der sozialen Kontrolle im Verlauf der Zivilisation darstellt. Je differenzierter und komplexer die Symbolsysteme einer Gesellschaft werden, desto stärker werden auch die Mechanismen der sozialen Kontrolle und der Selbstregulierung. Diese Systeme wirken nicht nur auf das Verhalten der Individuen, sondern auch auf deren Vorstellungen von sich selbst und von ihrer Rolle in der Gesellschaft.

۱.۳ Die Bedeutung von Kontrollmitteln

Kontrollmittel in Elias’ Symboltheorie beziehen sich auf die Mechanismen, durch die gesellschaftliche Normen und Regeln in das individuelle Verhalten integriert werden. Diese Mittel sind eng mit den Symbolen verbunden, die als soziale Regulierungsinstrumente dienen. Beispielsweise führt die Internalisierung von Symbolen wie moralischen und rechtlichen Normen zu einer Form der Selbstkontrolle, bei der Individuen ihr Verhalten ohne äußere Zwangsmaßnahmen an den gesellschaftlichen Standards ausrichten. Diese Form der Kontrolle ist zentral für das Funktionieren komplexer Gesellschaften, da sie das Vertrauen und die Kooperation innerhalb der Gesellschaft ermöglicht.

Kapitel 2: Was bedeutet Umorientierung?

Die Umorientierung bezieht sich in Elias’ Theorie auf den Prozess, durch den die grundlegenden symbolischen Strukturen einer Gesellschaft verändert oder neu ausgerichtet werden. Diese Veränderung betrifft nicht nur die äußeren institutionellen Strukturen, sondern vor allem die symbolischen und kulturellen Vorstellungen, die das Verhalten und die sozialen Interaktionen der Menschen regulieren.

۲.۱ Die Notwendigkeit der Umorientierung

Umorientierung wird dann notwendig, wenn die bestehenden symbolischen Strukturen nicht mehr mit den sozialen Anforderungen und Bedürfnissen einer Gesellschaft übereinstimmen. Elias argumentiert, dass diese Umorientierung Teil eines längeren sozialen Prozesses ist, in dem die Menschen ihre gewohnten Handlungs- und Denkmuster hinterfragen und neu ausrichten müssen. Diese Veränderung ist oft langwierig und erfordert eine bewusste Auseinandersetzung mit den bestehenden Normen und Symbolen.

Im Kontext des Iran bedeutet dies, dass eine Umorientierung nicht nur die politischen Strukturen betrifft, sondern auch die kulturellen und religiösen Symbolsysteme, die das tägliche Leben der Menschen prägen. Die bestehende Symbolik der Islamischen Republik Iran, die stark auf religiösen Autoritäten und traditionellen Normen beruht, müsste einer grundlegenden Neuausrichtung unterzogen werden, um Platz für demokratische und inklusive Werte zu schaffen.

۲.۲ Die Umorientierung als Veränderung von sozialen Normen und Identitäten

Die Umorientierung, im Sinne von Elias, umfasst eine Veränderung der sozialen Normen, die das Verhalten der Individuen leiten. In einer Gesellschaft, in der diese Normen eng mit einem autoritären Regime und einer bestimmten religiösen Weltanschauung verbunden sind, ist eine Umorientierung besonders herausfordernd. Sie erfordert nicht nur die Veränderung politischer Strukturen, sondern auch die schrittweise Transformation der kulturellen und symbolischen Grundlagen, die die bestehende Ordnung stützen.

In dieser Hinsicht ist die Umorientierung nicht nur ein politischer, sondern auch ein kultureller und symbolischer Akt. Sie bedeutet, dass die Gesellschaft ihre grundlegenden Vorstellungen von Autorität, Moral und gesellschaftlicher Zugehörigkeit neu definieren muss. Nur wenn diese symbolischen Strukturen verändert werden, kann eine demokratische und inklusive Gesellschaft entstehen, die auf den Prinzipien von Freiheit, Gleichheit und gegenseitigem Respekt basiert.

Kapitel 3: Praktische Umorientierung und der Zivile Ungehorsam im Iran

Die praktische Umorientierung, die für die Überwindung eines bestehenden Habitus notwendig ist, lässt sich am besten durch das Konzept des „Zivilen Ungehorsams“ im Iran illustrieren. Charles Duhiggs Konzept der „Macht der Gewohnheit“ beschreibt, wie tief verwurzelte Gewohnheiten und Verhaltensmuster durch wiederholte Erfahrungen und Handlungen entstehen und sich verfestigen. Um diese Gewohnheiten zu überwinden, ist ein bewusster Prozess der Umorientierung notwendig, der es den Individuen und der Gesellschaft ermöglicht, ihre gewohnten Denkmuster zu hinterfragen und neue Wege der Wahrnehmung und des Handelns zu entwickeln.

۳.۱ Die Überwindung des Habitus und die Macht der Gewohnheit

Duhiggs Theorie der Gewohnheiten und deren Veränderung beschreibt den Prozess, durch den Individuen und Gesellschaften alte, tief verwurzelte Verhaltensmuster hinter sich lassen und neue Verhaltensweisen entwickeln. In Bezug auf den Iran bedeutet dies, dass die Menschen ihre gewohnten Handlungsweisen im Umgang mit der Regierung, der religiösen Autorität und dem gesellschaftlichen Status quo überdenken müssen. Die Umorientierung erfordert eine bewusste Auseinandersetzung mit den bestehenden symbolischen und institutionellen Normen, die das tägliche Leben der Menschen prägen.

۳.۲ Ziviler Ungehorsam als praktisches Mittel der Umorientierung

Ziviler Ungehorsam im Iran stellt eine Möglichkeit dar, die bestehenden sozialen und politischen Normen zu hinterfragen und aktiv eine Veränderung herbeizuführen. Er ist eine Form des Widerstands, die nicht auf Gewalt, sondern auf bewusster, symbolischer Weigerung basiert. Durch zivilen Ungehorsam können die Menschen ihre Ablehnung gegenüber den Diskriminierungen und der Unterdrückung durch das Regime ausdrücken und zugleich neue Formen des kollektiven Handelns und Denkens entwickeln. Diese Formen des Ungehorsams sind nicht nur politisch, sondern auch symbolisch, da sie den bestehenden sozialen und kulturellen Normen eine neue Bedeutung verleihen.

۳.۳.Demokratie beginnt nicht am Wahltag, sondern im täglichen Handeln der Menschen füreinander.

In diesem Beitrag wurde die Bedeutung von Orientierung, Orientierungs-, Kommunikations- und Kontrollmitteln nach Elias’ „Symboltheorie“ untersucht, ebenso wie das Konzept der Umorientierung. Es wurde gezeigt, dass Umorientierung im iranischen Kontext nicht nur politisch, sondern auch symbolisch und kulturell zu verstehen ist. Die praktische Umorientierung im Iran vollzieht sich im Rahmen des zivilen Ungehorsams, bei dem Individuen und Gruppen ihre gewohnten Handlungs- und Denkmuster hinterfragen und durch kollektive, symbolische Akte des Widerstands verändern. Nur durch diese Umorientierung kann die Islamische Republik demokratisch überwunden und eine inklusive, gerechte Gesellschaft aufgebaut werden.

۳.۴.Wogegen richtet sich die Umorientierung konkret?

Um dies zu verstehen, muss man die alltäglichen systemimmanenten Diskriminierungen und Verletzungen der menschlichen Würde genau benennen:

  1. Geschlechterdiskriminierung
    • Männer erben doppelt so viel wie Frauen.
    • Die Zeugenaussage einer Frau zählt nur halb so viel.
    • Männer haben bevorzugtes Sorgerecht und Scheidungsrechte.
    • Frauen benötigen oft die Erlaubnis eines männlichen Vormunds für Reisen oder Heirat.
    • Frauen sind zum Tragen des Kopftuchs verpflichtet.

Ziviler Ungehorsam im Alltag:

    • Männer verzichten freiwillig auf das doppelte Erbe.
    • Männer und Frauen respektieren alle Aussagen gleichwertig.
    • Männer erkennen das Selbstbestimmungsrecht von Frauen an.
  1. Religionsdiskriminierung
    • Nichtmuslime haben eingeschränkte Rechte.
    • Konversion vom Islam wird mit dem Tod bedroht.

Ziviler Ungehorsam im Alltag:

    • Keine Diskriminierung Andersgläubiger oder Konvertierter.
    • Solidarität mit religiösen Minderheiten.
  1. Ethnische Diskriminierung
    • Diskriminierung von Kurden, Belutschen, Arabern und anderen.
    • Verbot von Unterricht in Muttersprache.

Ziviler Ungehorsam im Alltag:

    • Unterstützung kultureller Selbstbestimmung.
    • Respekt und Förderung von Muttersprache und kultureller Vielfalt.
  1. Rechtliche Würdeverletzungen (Islamisches Strafrecht)
    • Körperstrafen wie Auspeitschung und Amputation.
    • Todesstrafe für Apostasie, Ehebruch und Homosexualität.

Ziviler Ungehorsam im Alltag:

Schlussbetrachtung

Die Umorientierung, die für die demokratische Überwindung der Islamischen Republik Iran notwendig ist, stellt keine bloße politische Forderung dar. Sie erfordert eine tiefgehende Veränderung der symbolischen Ordnung, die das gesellschaftliche Leben prägt. Der zivile Ungehorsam wird dabei zu einem entscheidenden Instrument, um die bestehende, ungerechte Ordnung zu hinterfragen und neue, inklusive Formen des gesellschaftlichen Zusammenlebens zu schaffen. Diese Umorientierung ist eine Herausforderung, die die Menschen im Iran nicht nur politisch, sondern auch kulturell und symbolisch zu bewältigen haben. Nur durch die Überwindung der herrschenden Gewohnheiten und symbolischen Normen kann der Weg zu einer gerechteren und demokratischeren Gesellschaft im Iran geebnet werden.

Demokratisierung bezieht sich nicht nur auf Einführung demokratischer Verfassung und parlamentarischer Mehrparteiendemokratie mit fairen Wahlen und Zirkulation der Eliten. Sie beginnt mit dem Alltagsleben der Menschen.

Hannover, 28.04.2025

https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/

 

Glossar

Hannover, 28.04.2025

https://gholamasad.jimdofree.com/

خروج از نسخه موبایل