سایت ملیون ایران: اخیرا آقای دکتر شاهین دادخواه نوشته ای تحت عنوان “چرا روحانی این روزها عصبانی ست؟” انتشار داده اند که میتوان آن را در زیر مطالعه نمود. با تمام احترامی که برای دکتر دادخواه قائلیم و اعتراض و توجهی که به زندانی بودن ایشان داریم، این نوشته و نوشته های مشابه آن چون مشکل اصلی را مسکوت میگذارند، فرد را به یاد این مثَل می اندازند که: “شخصی در خیابان دنبال چیزی می گشت. دیگری از راه رسید و پرسید: دنبال چه میگردی؟ اولی پاسخ داد: دنبال کلیدم. دومی همراه او به جستجو مشغول گردید. اما کلیدی پیدا نشد. بالاخره از اولی پرسید: کلید را کجا گم کردی؟ و او پاسخ داد: در خانه. دومی با تعجب گفت: در خانه؟ پس چرا در خیابان آن را جستجو میکنی؟ اولی: چون خانه تاریک بود و چیزی پیدا نبود ولی اینجا روشن است”.
نوشته این هموطن و نوشته های مشابه اگرچه دلسوزانه به خیلی از مشکلات اشاره میکنند ولی متاسفانه به مشکل اصلی نمیپردازند. حال آنکه مشکل ایران، اساسی و ساختاری است. جمهوری اسلامی دیکتاتوری است که در راس آن فردی که با دنیا بیگانه است، کوشش دارد سیستم خلافت دوران پیغمبر اسلام را بر ایران حاکم کند، قرار دارد و علاوه بر این هیچگونه مسئولیتی از جانب خود برای بهبود وضعیت مردم و کشور قائل نیست. دستگاه حکومتی علی خامنه ای نه تنها چوب لای چرخ آقای روحانی میگذارد بلکه از کار هر فرد دیگر هم که به عنوان مسئول قوه مجریه این نظام بخواهد به برخی نیازهای عاجل جامعه پاسخ دهد، جلوگیری میکند. هرگونه کوتاه آمدن در مقابل قدرت حاکم و دیکتاتور هم نه تنها کمکی نمیکند بلکه بر عکس او را جری تر مینماید.
تا زمانی که این مشکل را مسکوت بگذاریم، پاسخی برای حل مشکلات نخواهیم یافت. روشن است که در نزاع بین جناحهای افراطی و جناح های معقول تر رژیم کسی طرف اولی را نمیگیرد. اما باید برایمان روشن باشد که به این ترتیب هیچ راه حلی برای مشکلات اساسی کشور ارائه نداده ایم و تخریب همچنان ادامه خواهد یافت. اما نباید از گفتن این نکته خسته شویم که، تا حاکمیت واقعی ملت در کشور تحقق نیابد، دین از حکومت جدا نشود و ساختارهای حکومتی مناسب برای تضمین و رعایت حقوق و آزادی های مردم بوجود نیاید، این وضعیت ادامه خواهد یافت.
چرا روحانی این روزها عصبانی ست؟
منتشر شده در شنبه, ۳۰آگوست , ۲۰۱۴ | ۶:۲۴ ق.ظ
دکتر شاهین دادخواه*
آنهایَی که آقای روحانی را از نزدیک میشناسند، میدانند او کسی نیست که به این زودی و راحتی عصبانی شده و از کوره در برود . لذا سوال این است که این روزها در نهان خانه سیاست چه میگذرد که آقای روحانی را عصبانی کرده است؟ برهمگان واضح است که عده ای در مقابل دولت روحانی سنگ اندازی میکنند، اما پیوسته میگویند درصدد دلسوزی برای دولت و کمک به آن هستیم و حتی دراین راستا وزرای او را هم استیضاح کرده، همراهانش را از قطار پیاده میکنند. آن هم کسانی که یک سال پیش آنها را از میان کسانی برگزیده بودند که انتخاب اول آقای روحانی نبودند.
او یکسال پیش در حالی کار خود را آغاز کرد که تحت فشار مخالفان و برای حفظ آرامش مجبور شد برخی اولویتهای خود را کنار بگذارد. اما مخالفان به این میزان از نرمش او هم رضایت نداده اند و مرتب عرصه را بر او تنگ تر میکنند تا یک سال واندی مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی، عده ای دیگر را هم ازاو و حامیانش ناامید کنند. روحانی در حالی کار خود را آغاز کرد که از همراهانش در مرکز تحقیات استراتژیک و شورایعالی امنیت ملی تنها دو یا سه نفر توانستند او را همراهی کنند. کسانی که سالها با او کار کرده بودند و با خواست ها و اندیشه های اوآشنایی نزدیک داشتند. برخورد تند با سیدرضا صالحی در هنگام رای اعتماد را میتوان ازاین زاویه تحلیل کرد. آنها می دانستند اگراین افراد با آقای روحانی باشند کار برای آنها سخت تر خواهد بود. زیرا آنها جسارت و مهارت را با هم داشتند و دارند. البته این پروژه سالها پیش و با دستگیری موسویان و سپس برخی از نزدیکان روحانی آغاز گردید. در فازاول، همراهی یاران قدیم روحانی با او بهعنوان خط قرمز تعیین شد و فشارهای پیدا و پنهان برآنها افزایش یافت تا جایی که روزنامه کیهان نسبت به بازگشت من به تیم هستهای اعلام خطر کرد. به موسویان اجازه ندادند علیرغم پایان محکومیتش پست اجرایی بگیرد. فاز دوم فشار برای جدا کردن اصلاح طلبان از روحانی است. درهمین راستا میتوان به استیضاح فرجی دانا در مجلس اشاره کرد. جلوگیری از حل و فصل موضوع حصر هم دراین راستا قابل درک است… مخالفان تندرو احساس میکنند و به این جمع بندی رسیده اند که تداوم حصر و وجود زندانیان سیاسی وآزاد نکردن همکاران روحانی از زندان میتواند ابزار فشاری بر او باشد تا اولا به برخی خواستهای آنها تن در دهد و ثانیا بین او و حامیانش شکاف ایجاد شود وآنها به این نتیجه برسند که روحانی در پیگیری شعارهای خود جدیدت و قاطعیت لازم را ندارد. عفو ندادن به زندانیان سیاسی درعید فطرامسال وانتقال پر سر و صدای برخی زندانیان سیاسی از بند ۳۵۰ به بند مالی به قصد انقال فشار روحی و روانی برآنها نیز دراین چارچوب قابل تحلیل است. دراین میان فشار بر همکاران سابق روحانی مضاعف بوده است. انتقال چندین باره من به سلول انفرادی و تفهیم اتهام بدون سند و مدرک وانتقال از بند ۳۵۰ به بند مالی، خود گواه این ادعاست . همه تلاش آن ها این است که بگویند آقای روحانی نمی تواند برای همکاران خود کاری موثرانجام دهد چه برسد به دیگران. اما هدف ازاین فشارها چیست؟ مخالفان تندرو دنبال چه چیزی هستند؟
به نظر می رسد دغدغه اصلی آنها در مقطع زمانی کنونی، جلوگیری از شکست فاحش درانتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان است. آنها خوب میدانند با ادامه وضع موجود و درصورت توفیق دولت روحانی در رسیدن به یک توافق هسته ای بلند مدت و مهار تورم، شانس او وهمراهانش برای پیروزی درانتخابات سال بعد خیلی بیشتر خواهد شد. لذا تلاش میکنند در وهله اول از کسب توفیقات بیشتر توسط دولت وی جلوگیری کنند و در مرحله بعد، در کاراواخلال و کارشکنی ایجاد کنند تا نتواند پیروز قطعی انتخابات سال آینده باشد. اگر روحانی نتواند پیروزانتخابات مجلس شود، نه تنها ممکن است اصلاح طلبان ازاو فاصله بگیرند، بلکه سایر حامیانش نیز در حمایت از او دلسرد خواهند شد و دراین صورت روحانی آن چیزی خواهد شد که مخالفانش میخواهند:« شیر بی یال و دم و اشکمی» که برای پیشبرد برنامه های خود چاره ای جز حرف شنوی از تندروها ندارد. اینسناریو در مورد آقای احمدی نژاد جواب داد. اکنون باید منتظر بود و دید که آیا روحانی به این سناریو تن در میدهد یا نه؟ و برنامه او برای مقابله با این استراتژی مخالفانش چیست؟
آنها همان کسانی هستند که بهقول آقای روحانی تعدادشان کم، اما صدایشان بلند است. ظاهرا آقای روحانی میخواهد کار را با آرامش و میانه روی و با حداقل هزینه پیش ببرد. اما طرف مقابل علائمی میفرستد مبنی براینکه این شیوه را نمیپذیرد. این نقطه همان جایی است که آقای روحانی باید یکی مرد جنگی را، به هزار همراه محتاط ترجیح دهد تا بتواند راهی بگشاید. مردان جنگی که حریف بهدرستی وزن واهمیت آنها را تشخیص داده است، اما برخی نزدیکان وی هنوز دراین مورد تردید دارند و حتی گاهی از سرغفلت در زمین حریف بازی کرده، این مردان جنگی را ازآقای روحانی دور میکنند. آنهم به این بهانه که برای آقای روحانی هزینه درست میکنند. آنها این اصل بنیادین اقتصاد را فراموش کرده اند که هزینه بیشتریعنی سود بیشتر. آنهایی که به قصد پر کردن جیب خود در میانه راه به قافله دولت پیوسته اند. آنهایی که از سر تصادف و رفاقت و توصیه، پست ومقامی گرفته اند وآنهایی که بقای خود را در طرد دیگران میدانند چگونه میتوانند سپاه کارآمدی برای کارزار آقای روحانی در صحنه خارجی و داخلی باشند؟
وضع زمانی بدتر خواهد شد که ماه عسل رقبا با دولت روحانی تمام شود. زیرا بنا به سنت رایج، مخالفان سیاسی درایران یکسال اول را به تجزیه و تحلیل حریف طی میکنند. عصبانیت آقای روحانی میتواند ناشی از ظهورعلائمی مبنی بر پایان ماه عسل باشد. عجبا هرچه شرایط برای دولت سخت تر میشود، مردان جنگی اش نیز کمتر میشوند، تا تز تبدیل کردن روحانی به شیر بی یال و دم واشکم هرچه بیشتر عملی شود. کسانی که در دوران طرد مودبانه سیاسی آقای روحانی از نزدیک شدن به او ابا داشتد و آن را مضر به حال خود وحقوقشان میدانستند، اکنون بر«خوان نعمت دولت» نشسته اند و واضح است فرصت طلبی آنها درعرصه سخت سیاست امروزی، نمی تواند وافی به مقصود باشد و عجیبترآنکه همین فرصت جویان دیروز، امروز خواهان حمایت دیگران از دولت هستند، ولی به خودشان زحمت نمیدهند هزینه همراهی صادقانه با آقای روحانی را بپردازند. اینجاست که کارآقای روحانی به مراتب دشوارتر میشود. او از یک طرف باید با حریف مقابله کند واز طرف دیگر هزینه ترس و فرصت طلبی خودی ها را بپردازد. اکنون میتوان به آقای روحانی حق داد عصبانی باشد. عصبانی ازاینکه حریف حتی به قواعد حداقل رقابت هم پایبند نیست. با یک دست میکشد و با دست دیگر پس میزند. در جلسه خصوصی حمایت میکند و در جلسات عمومی انتقاد و تعهد چندانی به قول هایش ندارد. ضعیف ترین حلقه های حریف حرفهایی میزنند که قوی ترین حلقه های دولت جسارت آن را ندارند. به هرحال عده ای میخواهند آقای روحانی از حامیان و نزدیکان خود مانده واز اصولگرایان رانده باشد تا از پی گیری برخی پرونده های فساد کلان مالی و سیاسی منصرف شده به حفظ وضع موجود تن در دهد.
*مشاور پیشین حسن روحانی در شورایعالی امنیت ملی
و عضو سابق تیم مذاکره کننده هسته ای دولت اصلاحات
قرنطینه زندان اوین