سایت ملیون ایران

آسیب مهاجرت پزشکان و پرستاران؛ اگر جنگ بیشتر طول می‌کشید، چه می‌شد؟

برآوردها نشان می‌دهد که نیروهای تخصصی نظام درمانی کشور جز برای طی کردن دوره موظفی «طرح»، حاضر به ماندن در شهرها و شهرستان‌ها نیستند.

«زنی باردار دو هفته پیش در شهرستان پل‌دختر، به دلیل نبود پزشک متخصص و تاخیر در خدمات‌رسانی، فرزند خود را از دست داد. بسیاری از بیماران در جاده‌های پر سنگلاخ تا رسیدن به مراکز استان‌ها برای دریافت خدمات درمانی، جان خود را از دست می‌دهند، چراکه بسیاری از شهرها حتی یک بیمارستان ندارند.» 

بهنام سعیدی نماینده مجلس و معاون پیشین جمعیت هلال‌احمر، با اعلام این مطلب گفته: بیمارستان جیرفت که تنها مرکز درمانی اصلی منطقه است، به دلیل نبود تخت خالی، بیماران را در راهرو بستری می‌کند. پزشکان متخصص با سهمیه مناطق محروم می‌آیند اما یک یا دو سال بیشتر نمی‌مانند. کمبود امکانات درمانی در بسیاری از مناطق کشور مشهود است.

بخش بزرگی از مردم ایران برای دریافت خدمات درمانی، از شهرها و شهرستان‌ها به کلان‌شهرها مراجعه می‌کنند چراکه به‌جز پنج کلان‌شهر تهران،‌ مشهد، اصفهان، شیراز و کرج که ۴۲ درصد نیروی تخصصی پزشکی ایران را در اختیار دارد، بسیاری از شهر و شهرستان‌های ایران، حتی به‌اندازه انگشتان یکدست نیروی تخصصی ندارد و بسیاری از بیمارستان‌های تازه تاسیس کشور، پزشک و پرستار ندارند و عملا خدماتی ارائه نمی‌کنند و تخت‌های بیمارستانی آن‌ها «غیرفعال» محسوب می‌شوند و این یعنی مردم از حق دسترسی عادلانه به پزشک و پرستار، محروم هستند. 

نظام درمانی ایران با چنین وضعیتی، یک جنگ ۱۲ روزه را تجربه کرد.  جنگ اسراییل و ایران، ۸۰ شهر، ۹۰ شهرستان و ۲۶ استان کشور به‌صورت مستقیم درگیر و شمار زیادی از شهروندان مجروح را راهی بیمارستان‌ها کرد،‌ و شمار بسیار بیشتری را با سندروم پس از حادثه (PTSD) آواره شهرهای کوچک‌تر و به‌اصطلاح امن‌تر کرد، شهرهایی که حتی قادر به ارائه خدمات درمانی به ساکنان خود نبودند.

اگر جنگ بیش از ۱۲ روز طول می‌کشید چه می‌شد؟

تهران به‌عنوان مجهزترین کلان‌شهر ایران به امکانات درمانی (تجهیزات و نیروی تخصصی)، در جنگ ۱۲ روزه، اگرچه با بیش از ۴۰۰۰ مجروح جنگی روبرو شد ولی به دلیل خروج میلیون‌ها نفر از این شهرها، با چالشی جدی مواجه نشد، چراکه به گفته دکتر حسین کرمان پور، رییس مرکز اطلاع‌رسانی وزارت بهداشت، خالی ماندن تخت‌های بیمارستانی به دلیل خروج بیماران از تهران، فرصت بستری کردن مجروحان را به ‌نظام درمانی داد.  درواقع چالش اصلی نه در مرکز بلکه در شهرهای کوچک و امن بود که به‌صورت غیرمنتظره با جمعیت میلیونی مسافران (آوارگان جنگی) مواجه شده بودند. شهرهایی که در حالت عادی با کمبود امکانات درمانی دست‌به‌گریبان‌اند و آمادگی پذیرش جدید بیماران را ندارند. دکتر کرمان پور، در این خصوص به روزنامه اعتماد گفته: «در هر استان، دارو و تجهیزات پزشکی و تخت بیمارستانی و حتی اقلامی مثل شیر خشک، بر اساس جمعیت همان استان توزیع می‌شود که البته همین میزان توزیع هم کافی و مطابق استانداردها نیست ولی در توزیع این خدمات و اقلام برای استان‌های مسافر پذیر، همیشه یک ضریب احتمالی در نظر می‌گیریم. در چنین شرایطی، ورود موج یک‌باره‌ای از جمعیت به یک استان، مساوی با افزایش یک‌باره تعداد بیمارانی از گروه دیالیزی‌ها و سرطانی‌ها و بیماران مزمن و اطفال و نوزادان و مادران باردار است که نیاز به تخت بستری و خدمات درمانی دارند و ارایه این خدمات برای این جمعیت باید مدیریت شود که تا پیش از جنگ ۱۲ روزه، سابقه چنین مدیریتی را نداشتیم و به همین دلیل، در روزهای اول، در ارایه خدمات عقب ماندیم، چون اصلا تصور چنین وضعی را نداشتیم اگرچه که شرایط بلافاصله با کمک کادر درمان و بهداشت تحت کنترل قرار گرفت.»

رییس مرکز اطلاع‌رسانی وزارت بهداشت معتقد است کوتاه بودن مدت‌زمان جنگ و همراهی مردم با نظام درمانی و نسبت دادن کاستی‌ها به شرایط جنگی، کمک کرد نظام درمانی بتواند این دوره را با موفقیت پشت سر بگذارد ولی درعین‌حال می‌گوید: اگر این جنگ طولانی‌تر می‌شد با اتفاقات دیگری مواجه می‌شدیم. ازاین‌رو، حتما به‌محض ایجاد شرایط پایدار، دولت باید در سهم نظام سلامت از تولید ناخالص ملی بازنگری کند. تا ۱۶ سال قبل، سهم بهداشت و سلامت کشور از تولید ناخالص ملی حدود ۹ درصد بود ولی در طول ۱۶ سال اخیر، این سهم به‌یک‌باره به کمتر از ۴ درصد سقوط کرد. وقتی با اقدامات نادانسته و بدون برنامه، این سهم به کمتر از نصف آنچه بوده می‌رسد، نباید انتظار داشته باشیم که نظام سلامت، بتواند در مواقع خطر و بحران خودش را جمع کند، چون وقتی سهم نظام سلامت از تولید ناخالص ملی به نصف کاهش می‌یابد، آنچه هست، فقط جوابگوی حقوق و مزایا و مخارج تعمیرات و بازسازی خواهد بود و ریالی برای نوسازی و ایجاد تکنولوژی برتر یا توسعه پایدار باقی نمی‌ماند.»

رحیم سیدپور، مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان نوشهر، نیز پیش از جنگ ۱۲ روزه به ایرنا گفته بود: «امکانات و تجهیزات موجود تنها بیمارستان دولتی نوشهر پاسخگوی نیاز مسافران و گردشگران نیست. این مرکز درمانی نمی‌تواند تمام تخصص‌ها را در بیمارستان ارائه دهد و حتی نبود دانش‌آموخته طب اورژانس در این بیمارستان سبب شده تا پزشکان عمومی بار مسئولیت این حوزه را به دوش بکشند؛ اقدامی که منجر به نارضایتی مردم شده است. ازسوی‌دیگر بیماران بخش‌های داخلی مغز و اعصاب، چشم، گوش و حلق و بینی یا نورولوژی در موارد اورژانسی چاره‌ای جز مراجعه به مراکز درمانی خارج از شهرستان ندارند.» این کاستی‌ها محدود به یک شهر و دو شهر نیست تقریبا همه شهرها و شهرستان‌های ایران (به‌جز کلان‌شهرها) با آن مواجه هستند.

چرا شهرهای دور از مرکز، خالی از نیروی تخصصی‌شده است؟

برآوردها نشان می‌دهد که نیروهای تخصصی نظام درمانی کشور جز برای طی کردن دوره موظفی «طرح»، حاضر به ماندن در شهرها و شهرستان‌ها نیستند. نورالدین پیرموذن،  پزشک، سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ششم و هفتم و رئیس اسبق بخش جراحی بیمارستان مدرس تهران در این خصوص به «ایران وایر» می‌گوید: «پیش‌تر وزارت بهداشت با ارائه تسهیلات و امتیازات مناسب، میل به ماندن نیروهای تخصصی در شهرها و شهرستان‌ها را ایجاد کرده بود ولی در سال‌های اخیر با شدت گرفتن مهاجرت پزشکان و پرستاران، به خارج از کشور، نیروهای تخصصی مناطق محروم و کمتر توسعه‌یافته نیز مهاجرت به تهران و سایر کلان‌شهرها را در دستور کار خود قرار داده‌اند و همین سبب شده تا بسیاری از بیمارستان‌ها و مراکز درمانی کشور با فقر نیروی تخصصی مواجه شود.»

او می‌گوید: «بیش از ۳۰ درصد فارغ‌التحصیلان جدید پزشکی و پرستاری، در ایران حتی درگیر اشتغال نمی‌شوند و بلافاصله به کشورهای منطقه خلیج‌فارس و برخی از آن‌ها به کشورهای توسعه‌یافته مهاجرت می‌کنند و با این روند،‌ در آینده‌ای نزدیک نظام درمانی با چالش‌های بسیاری مواجه خواهد شد.»

پیرموذن با اشاره به اظهارات اخیر وزیر بهداشت، می‌گوید: «وقتی دانشجویان پزشکی حاضر به ثبت‌نام در دوره‌های تخصصی نیستند و ظرفیت اکثر رشته‌های تخصصی خالی مانده، یعنی آن‌ها ترجیح می‌دهند مهاجرت کنند، حال‌آنکه در دو-سه دهه گذشته ورود به دوره‌های تخصصی به‌شدت رقابتی بود و به‌سختی می‌شد در این دوره‌ها پذیرش گرفت.»

مهاجرت گسترده پرستاران، زنگ خطر را برای نظام درمانی کشور به صدا درآورده است، علی جعفریان، رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی تهران در این خصوص می‌گوید: «برای اولین بار در تاریخ، دانشگاه علوم پزشکی تهران آگهی داد که هر پرستاری مراجعه کند، به‌صورت مستقیم استخدام خواهد شد، اما حتی نتیجه آن‌هم استخدام بسیار ناچیز پرستاران بود. هم‌اکنون دریکی از کلان بیمارستان‌های افتتاح‌شده در تهران بخشی وجود دارد که رزیدنت و اتنرن دارد، اما پرستار ندارد و بخش تعطیل‌شده. اتاق عمل داریم و کادر پزشکی هم هست اما پرستار وجود ندارد،‌ وضعیتی که در بسیاری از بیمارستان‌های کشور برقرار است و ارائه خدمات امکان‌پذیر نیست.»‌

دسترسی به پزشک و  پرستار و تخت بیمارستانی در شرایط غیرجنگی

دسترسی آسان مردم به پزشک و پرستار و دریافت خدمات باکیفیت، نشانه قدرت نظام سلامت است. مردم ایران در حالت عادی دسترسی محدودی به نیروی درمانی تخصصی دارند. بر اساس گزارشی که پیش‌تر توسط «ایران وایر» منتشرشده، ایران در شاخص دسترسی به پزشک و پرستار حتی در منطقه خاورمیانه رتبه بسیار پایینی دارد. ایرانیان حتی به‌اندازه مردم کشورهای اردن، قطر، عربستان، امارات، کویت، لبنان، سودان، بحرین، فلسطین، عمان، لیبی و سوریه به پزشک و پرستار دسترسی ندارند.

نمودار زیر تراکم پزشکان، پرستاران و ماماها به ازای هر ۱۰٬۰۰۰ نفر جمعیت را در کشورهای منطقه خاورمیانه بین سال‌های ۲۰۱۸–۲۰۲۱ نشان می‌دهد:

دسترسی عمومی مردم به پزشک و پرستار محدود است، اما معضل اصلی، توزیع ناعادلانه پزشک و پرستار در مناطق مختلف ایران، است. به‌طوری‌که در برخی از شهرهای ایران در بسیاری از رشته‌های تخصصی حتی یک متخصص حضور ندارد. «محمد رئیس‌زاده»، رییس سازمان نظام پزشکی در بهمن ۱۴۰۲ در این خصوص گفته: «ما کمبود متخصص داریم اما بیش از آن، مشکل در توزیع نامناسب پزشکان است. ۴۵ درصد از پزشکان در پنج کلان‌شهر ساکن هستند.»

سرانه تخت بیمارستانی در ایران، به ازای هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت نیز توسط سازمان ملل متحد ۱.۹ ارزیابی‌شده که رقمی واقعی نیست، چراکه بسیاری از تخت‌های بیمارستانی، خصوصا تخت‌هایی که در چند سال اخیر به‌نظام درمانی اضافه‌شده، به دلیل نبود پزشک و پرستار عملا بلااستفاده مانده و اصطلاحا «غیرفعال» هستند.

نقشه زیر توزیع تخت‌های بیمارستانی به ازای ۱۰۰۰ نفر جمعیت را نشان می‌دهد که ایران با رنگ سبز کمرنگ وضعیتی مشابه کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی دارد: 

وقتی در شرایط غیرجنگی و غیر بحرانی (بدون بروز حوادث غیرمترقبه) نظام درمانی قادر به ارائه خدمات درمانی عادلانه و باکیفیت به همه مردم نیست، باید روی این سوال بیشتر تامل کرد که اگر جنگ بیش از ۱۲ روز به طول می‌انجامید، نظام سلامت چگونه می‌توانست به نیاز درمانی مردم پاسخ دهد؟ 

تخصیص حجم بیشتری از تولید ناخالص داخلی به حوزه سلامت، اتخاذ سیاست‌های موثر در پیشگیری از مهاجرت پزشکان و پرستاران و تنظیم سیاست‌هایی برای معکوس کردن مهاجرت‌ها، به نظر بدون اتلاف وقت و به‌صورت اورژانسی، باید در دستور کار قرار گیرد. دسترسی عادلانه به پزشک، پرستار و تخت بیمارستانی حق مردم است.

از: ایران وایر

خروج از نسخه موبایل