سایت ملیون ایران

داعش” و کتاب خاطرات هیلاری کلینتون

حدود سه ماه از انتشار کتاب خاطرات هیلاری کلینتون از دوره چهار ساله‌ی حضورش در عرصه‌ی جهانی به‌عنوان وزیر امور خارجه آمریکا می‌گذرد. این کتاب ۶۰۰ صفحه‌ای با عنوان “گزینه‌های سخت”، از شرح تفصیلی اولین ملاقات مخفیانه‌اش با باراک اوباما پس از شکست خوردن از او در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۸ میلادی آغاز می‌شود و با تشریح احساساتی جدائی از تیم اوباما در اولین ماه‌های پس از آغاز دور دوم ریاست جمهوری او پایان می‌گیرد.

کتاب به شش بخش، و هر بخش به دو تا هفت فصل تقسیم شده که هر بخش به خاطرات او از مسائل سیاسی عرصه‌ی جغرافیائی معینی از جهان اختصاص یافته است. برای بخشی که به مسائل خاورمیانه ارتباط دارد – و طبعا من بیشتر به دانستن از آن مشتاق بوده‌ام – عنوان “تحول” انتخاب شده است که نام هر فصل آن به‌راحتی خواننده را با موضوع پوشش یافته در آن فصل آشنا می‌کند:
خاورمیانه: مسیر سنگلاخی صلح
بهار عربی: انقلاب
لیبی: تمام اقدامات ضروری
بنغازی: زیر آتش
ایران: تحریم و ناگفته‌ها
سوریه: مسئله‌ی غامض
غزه: کالبدشکافی یک آتش‌بس

پیش از اینکه مروری بر “ناگفته‌ها”ی گفته شده در کتاب خاطرات هیلاری کلینتون در مورد تماس‌های مخفی بین دو دولت جمهوری اسلامی و آمریکا، و نیز اشارات گذرای نویسنده به جنبش سبز داشته باشم – که فرصتی دیگر می‌طلبد- ترجیح می‌دهم به مطالب مربوط به “داعش” که حالا نام بامسمای “خلافت اسلامی” را برای خود برگزیده است، در رابطه با این کتاب بپردازم، چرا که اولین انگیزه‌ام از یافتن و خواندن آن همین مسئله داعش بوده است.

اعترافات هیلاری کلینتون در مورد داعش

روزنامه کیهان ایران که حال و روزش برای کسی پوشیده نیست بارها در سرمقالاتش به این کتاب به نام اشاره کرده و مطالبی در ارتباط با داعش بدان نسبت داده است که یک نمونه‌اش را در این‌جا می‌آورم:
“هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا نیز اخیرا در کتاب خود با عنوان «گزینه‌های سخت» سخنان غافلگیرکننده‌ای را مطرح ساخته و به وضوح اذعان کرده است که داعش در واقع ساخته دست آمریکا با هدف تقسیم خاورمیانه بوده است. کلینتون در کتاب خاطرات خود نوشته است: من به ۱۱۲کشور جهان سفر کرده بودم و با برخی از دوستان این توافق حاصل شد تا به محض اعلام تاسیس داعش این گروه به رسمیت شناخته شود اما ناگهان همه چیز فرو پاشید. توافق شده بود تا دولت اسلامی (داعش) در روز ۲۰۱۳/۷/۵ اعلام شود و ما منتظر اعلام تاسیس آن بودیم تا ما و اروپا هرچه سریع‌تر آن را به رسمیت بشناسیم.” [کیهان، ۳۰ شهریور ۱۳۹۳]

در خبری که در تاریخ ۷ آگوست همین امسال یعنی کمی بیش از یک ماه از انتشار کتاب “گزینه‌های سخت”، در خبرگزاری “یونایتد پرس اینترنشنال” منتشر شده، آمده است که سفارت آمریکا در بیروت در شبکه‌های اجتماعی فیسبوک و توئیتر با ادعای رسانه‌های لبنانی – که ظاهرا باید منبع اصلی رسانه‌های ایرانی همچون کیهان بوده باشند – این‌گونه برخورد کرده است:
“رسانه‌های عمومی لبنان ادعا کرده‌اند که هیلاری کلینتون وزیر امور خارحه سابق آمریکا در کتاب خاطراتش “گزینه‌های سخت” اعتراف کرده است ایالت متحده دولت اسلامی را به‌وجود آورده و برنامه‌اش این بود تا آن را به رسمیت بشناسد. در کتاب کلینتون هیچ‌گونه اشاره‌ای از این دست که آمریکا در ایجاد داعش دست داشته یا می‌خواست آن را به رسمیت بشناسد، وجود ندارد.” [لینک یو. پی. آی]

این دو ادعای کاملا متضاد، – یعنی وجود یا عدم وجود اعتراف هیلاری کلینتون در کتاب خاطرات اخیرش – در پس‌زمینه‌ی دنبال کردن اخبار روزمره‌ی سر بریدن‌ها و تجاوز و فروش دختران و دربه‌در کردن هزاران هزار مردم عادی مسلمان توسط خلیفه مسلمانان و جانیان دوروبرش، ذهن مرا به شدت مشغول کرده بود که در خبرنامه گویا مطلبی از آقای بیژن صفسری خواندم که ادعای رسانه‌های لبنانی و کیهان ایران را تکرار می‌کرد. در فرازی از مقاله مربوطه آمده است:
“… اگر بنا بر خاطرات هیلاری کلینتون که در کتاب جدید او گروه داعش را ساخته و پرداخته اسرائیل و آمریکا و ایضا انگلیس می‌خواند، پس چرا امروز این پدیدآورندگان، تصمیم به نابودی و یا دست‌کم متوقف ساختن ماشین آدم‌کشی خودساخته را گرفته‌اند؟ امروز با توجه به حجم اطلاعاتی که از گروه داعش وجود دارد و حتی اسنادی مبنی بر تحت تعلیم قراردادن ابوبکر بغدادی رهبر این گروه توسط اسرائیل از سوی رسانه‌های معتبر جهان منتشر گردیده، اقدام دیرهنگام رئیس جمهور آمریکا مبنی بر متوقف ساختن نسل‌کشی داعش در منطقه، در هاله‌ای از شک و ابهام قرار می‌گیرد تا بدانجا که بسیاری از آگاهان سیاسی دلیل چنین اقدام بازدارنده از سوی آمریکا را، عبور داعشیان از خط قرمز ترسیم شده توسط پدیدآورندگان این گروه تروریستی می‌دانند.” [گویا نیوز، ۱۹مرداد ۹۴]

نیازی به تاکید نیست – هرچند برای محکم‌کاری پر بی‌راه هم نباید باشد! – که بحث بر سر نقش یا عدم نقش آمریکا و اسرائیل و انگلیس در ایجاد این گروه نیست – گرچه می‌توان پذیرفت که نباید تاثیر منفی سیاست آنان را در مشکلات امروز خاورمیانه نادیده گرفت – بلکه بحث بر سر واقعیت داشتن یا نداشتن نقل قول از یک کتاب معین است که صفحات معینی دارد و لغت به لغت آن قابل دوباره‌خوانی و نقل قول مستقیم و غیرمستقیم است.

هیچیک از مقالاتی که بدان‌ها اشاره کردم هیچ ارجاعی به صفحه کتاب نداده‌اند. از کیهان ایران که زیروبمش را می‌شناسیم انتظاری بیش از این نمی‌رود. این نشریه حتی خودِ مسئله سربریدن گروگان‌ها را فیلم‌بازی کردن هالیوودی می‌داند!

در “یادداشت روز” کیهان با عنوان “داعش، دوربین، حرکت!” به قلم کسی با نام محمد صرفی آمده است:
“منابع مستقل در غرب درباره اصالت فیلم‌های سربریدن غربی‌ها توسط داعش به طور جدی تردید دارند و مورد فولی و ساتلوف (دو روزنامه‌نگار آمریکایی) را جعلی می‌دانند. در هیاهوی رسانه‌های غربی جایی برای شنیده شدن این موضوع نیست که ساتلوف با موساد ارتباط داشته و این که عکسی از وی در پشت یک مسلسل متعلق به جنگجویان شورشی سوریه وجود دارد! در نمایش ائتلاف علیه داعش به کارگردانی آمریکا، شاید اتباع خارجی به شیوه‌ هالیوودی مقابل دوربین زانو بزنند و ذبح شوند اما شهروندان سوری در بمباران‌های واقعی تکه‌تکه می‌شوند.” [دوم مهرماه ۹۳]

وقتی در کیهان واقعیتی چنین عریان جعلی خوانده می‌شود چه توقعی از کیهانیان می‌توان داشت؟ نشریات لبنانی را هم که نمی‌شناسیم تا بدانیم سرچشمه‌شان از کجا آب می‌خورد. نویسندگان گویانیوز را ظاهرا قرار است بشناسیم اما در آن هم ارجاعی به صفحه‌ای از کتاب هیلاری کلینتون در مورد داعش داده نشده است.

این است که می‌روم کتاب را تهیه می‌کنم و زحمت یافتن صفحه یا صفحات مرتبط با داعش را خودم تقبل می‌کنم!

ولی هر چه بیشتر می‌خوانم کمتر می‌یابمش. البته درست در نقطه مقابل این ادعا، فرازهائی در کتاب به چشمم خورد که نشان از نگرانی هیلاری کلینتون از قدرت گرفتن تندروهای اسلامی در جنگ داخلی سوریه دارد؛ مثل آن‌جا که او در مورد دیدار نمایندگان رژیم اسد با وساطت سازمان ملل متحد با مخالفین مسلحش، می‌نویسد:
“من خاطرنشان کردم که اگر روز آینده در ژنو به نتیجه‌ای نرسیم که بر مبنای طرح کوفی عنان انتقال قدرتی کنترل شده [در سوریه] انجام بگیرد تلاش دیپلماتیک به رهبری سازمان ملل فرو خواهد ریخت، تندروها قدرت خواهند گرفت و درگیری افزایش خواهد یافت.” ص ۴۵۶

و چند صفحه بعدتر، پس از شکست همین مذاکرات وقتی در میان بازیکنان صحنه‌ی جنگ داخلی سوریه، بحث مسلح کردن مخالفان اسد جدی‌تر می‌شود می‌نویسد:
“مسائل بغرنج به ندرت پاسخ سرراست دارند؛ در واقع بخشی از آن‌چه این مسائل را بغرنج می‌سازند این است که هر پاسخی بدتر از دیگری به نظر می‌رسد.”

و سپس به دو نمونه پاسخ به مشکل بغرنج سوریه اشاره می‌کند:
“اسلحه بفرستی، می‌بینی آخرسر از دست تندروها سر در می‌آورد. به دیپلماسی ادامه بدهی با کله به وتوی روسیه برخورد می‌کنی.”

و چند سطر پائین‌تر در توضیح (یا توجیه) تعلل اوباما برای تدارک اسلحه به مخالفان اسد می‌نویسد:
“این کار با ریسک بزرگی همراه است. در دهه ۱۹۸۰ ایالات متحده، عربستان سعودی، و پاکستان شورشیان افغان را که مجاهدین نام داشتند مسلح کرد که به اشغال کشورشان توسط شوروی پایان دادند. برخی از این مبارزین از جمله اسامه بن لادن در ادامه القاعده را شکل دادند و با چرخش دیدگاهشان اهدافی در غرب را نشانه گرفتند. هیچ‌کس تکرار این سناریو را نمی‌خواست.” ص ۴۶۱

جدا از اینکه این حرف‌های هیلاری کلینتون که نمونه‌هایش را آوردم بیان واقعیت است یا نه، یا این‌که بعدها خود او در کتاب دیگری اعتراف کند که “داعش” را خودشان راه انداخته بودند یا نه، واقعیت برتر این است که در این کتاب معین – یعنی “گزینه‌های سخت” – چنین اعترافی در مورد “داعش” دیده نمی‌شود.

از: گویا

خروج از نسخه موبایل