سایت ملیون ایران

ناصر مستشار: شاه نیز یک پنجاه و هفتی بود

در فروپاشی یک کشور،فقط مخالفان حاکمیت مقصر نیستند بلکه حکومت نیز در شکل گیری در آن فاجعه ملی سهیم می باشد.

شاه با پیام تلوریونی خود در سال ۵۷ بر انقلاب صحه گذاشت و از آنروز فروپاشی کشور سرعت گرفت.

شاه بدستور ژنرال هایزر و ونشست گودالپ مجبور به ترک کشور شد.

شاه پس از جشن های ۲۵۰۰ساله واقعا فکر میکرد در جایگاه کوروش کبیر نشسته هست.

تصمیم گیرنده نهایی همه وزارتخانه های دولتی شخص شاه بود که با تفکیک قوای سه گانه مغایرت داشت.

به گفته علیرضا نوری زاده اگر شاه بیماری خود را به مردم میگفت هرگز انقلاب رُخ نمی داد.

به گفته علینقی عالیخانی شاه دهه پنجاه دیگر شاه دهه چهل نبود و هیچ مشورتی را نمی پذیرفت.

اردشیر زاهدی به صراحت اعلام کرده بود که حکومت  خودش عامل جرقه انقلاب بود.

دکتر کاظم ودیعی جامعه شناس و کارشناس امور اجتماعی رسما اظهار نظر کرده بود که نارسایی هایی که در اداره کشور وجود داشت به انقلاب ۵۷ منتهی گردید.

دکتر داریوش همایون از دولتمردان دولت شاهنشاهی نیز اذعان کرده هست که خود سانسوری و رشوه خواری یکی از عوامل انقلاب ۵۷ بود.

به گفته داریوش رابطه در جای ضابطه قرار گرفته بود.

وقتی خبرنگاران بین المللی در شهریور ۵۷ از مهندس بازرگان پرسیدند چه کسی رهبر انقلاب هست؟ او در پاسخ گفته بود شخص شاه رهبر انقلاب می باشد.

یعنی به گفته بازرگان بی تدبیری های عدیده شاه زمینه ساز انقلاب ۵۷ شد.

فراموش نگردد که جامعه ایران در قبل از انقلاب ۵۷ فقط نیازمند اصلاحات و اجتماعی و سیاسی بود و نه بیشتر که مهندس بازرگان همین موضوع را  در ۲۲ بهمن به صراحت اعلام کرد.

*ما باران می خواستیم اما سیل آمد* 

خطای عمده پنجاه و هفتی ها در این بود که در تضاد با شاه نمی بایستی به آغوش خمینی پناه می بردند بلکه راه سومَی را ما بین شاه و خمینی انتخاب میکردند تا قدرت گیری خمینی با بن بست روبرو گردد.

البته پنجاه و هفتی ها بسیار ساده اندیش بودند و فکر می کردند با رهبری خمینی می توانند شاه را سرنگون کنند و سپس خود حکومت را در دست گیرند.

هاشمی رفسنجانی در بهار ۵۸ در یک سخنرانی گفته بود:

*روحانیون دیگر خطای انقلاب مشروطیت نمی کنند که انقلاب را رهبری نمایند و سپس قدرت را در اختیار غیر روحانی واگذارند* 

همه عوامل زمینه ساز شکل گیری فاجعه ۵۷ گردید.

گروههای سیاسی مختلف  که به خمینی یاری رسانده بودند تا او بقدرت دست یابد چون بازی کسب قدرت سیاسی را در پایتخت از دست داده بودند خواستند که در مراکز قومی و ملی با فعالیت هایی جلوی پیشروی خمینی را بگیرند که با شکست روبرو شدند.

زمینه ساز انقلاب فرهنگی تندروی دانشجویان تبریز در قبال سخنرانی هاشمی رفسنجانی بود.

پس از انقلاب گروههای سیاسی با سلاح های مصادره شده از پادگانها در دانشگاهها برای خود ستاد فرماندهی برپا کرده بودند که دولت بازرگان با ملایمت از آنها خواستار شد تا سلاح ها را به ارتش پس بدهند و دانشگاهها برای فراگیری علم و دانش آزاد بگذراند که  آنها در نهایت با سرکوب و خون ریزی دانشگاهها را ترک کردند.

تمام چپ روی های گروههای سیاسی از جمله قیام مسلحانه مجاهدین خلق و حمله نظامی صدام بسود رژیم خمینی تمام شد و حاکمیت توانست ماشین سرکوب خود را سازماندهی نماید.

اینک بسیاری از شکست خوردگان پنجاه و هفت از روی ناچاری و فقدان یک آلترناتیو فراگیر به گرد شاهزاده پهلوی جمع شده اند که هیچ شانسی برای آنها دیده نمی شود چون طرفداران شاهزاده از هم اکنون شعار مرگ بر این و آن را سر داده اند.

این شعار نشان می دهد که اگر آنها بقدرت برسند، به تصفیه های خونین دست خواهند زد. 

تاریخ انقراض سلسله هخامنشیان، ساسانیان،  خوارزمشاهیان و صفویه نشان داده هست که آنها خود زمینه ساز انقراض حکومت های خود بودند که فروپاشی خاندان پهلوی مستثنی از آنها نبود.

خروج از نسخه موبایل