
آزادی، شریفترین موهبت انسانی، در جهان امروز بیش از هر زمان دیگری به محاصره درآمده است. در میان شعارها و ایدئولوژیهای قدرتمحور، جان انسانها به کالایی بیارزش بدل شده و ارزشهای انسانی در برابر مطامع سیاسی و ایدئولوژیک قربانی میگردد. از خمینیسم تا پهلویسم، از ترامپیسم تا صهیونیسم، همه در تار و پود تاریخ معاصر نقشی ایفا کردهاند که نتیجهاش چیزی جز تضعیف آزادی، گسترش خشونت و محرومیت ملتها از حق زیستن نبوده است.
⚫️ خمینیسم: شعارهایی که مردم ایران را به انزوا کشاند
خمینیسم، با وعده عدالت و آزادی، ایران را به مسیری کشاند که نتیجهاش سرکوب داخلی و انزوای جهانی شد. چهار دهه است که این ایدئولوژی، با شعارهای توخالی ضد اسرائیلی، بهای سنگینی را بر دوش مردم ایران گذاشته است. شعار «محو اسرائیل» نه تنها کمکی به مردم فلسطین نکرد، بلکه ایران را در چنبره تحریمها، انزوا و بیاعتمادی جهانی فرو برد.
اکنون پس از ۴۷ سال، مردم ایران همچنان هزینه این شعارهای پوچ را با محرومیت از حقوق اولیه و انسداد راههای تعامل جهانی میپردازند. خیزش «زن، زندگی، آزادی» نشان داد که جامعه ایران، در برابر این میراث ایدئولوژیک، عطش رهایی و آزادی دارد.
⚫️ پهلویسم: میان نوستالژی، حمایت از جنگ و خطر بازتولید دیکتاتوری
پهلویسم، اگرچه پس از انقلاب ۵۷ به تاریخ پیوست، اما در سالهای اخیر با نام رضا پهلوی و گروههای موسوم به سلطنتطلب دوباره بر زبانها افتاده است. با این حال، مواضع آنان بهویژه در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل نشان داد که این جریان نه تنها از تجربه تلخ استبداد گذشته درس نگرفته، بلکه آماده است بر زخمهای تازهای نمک بپاشد.
- حمایت از جنگ و نابودی زیرساختهای ایران
در میانه جنگ مستقیم میان ایران و اسرائیل، برخی از چهرههای شاخص پهلویگرا، از جمله رضا پهلوی، آشکارا از حملات اسرائیل به زیرساختهای حیاتی ایران استقبال کردند. این موضعگیری، در حالی که هزاران ایرانی درگیر پیامدهای ویرانی و کمبود خدمات اولیه شدند، چیزی جز شادی بر رنج مردم نبود.
- بیتوجهی به رنج مردم
در شرایطی که مردم ایران، در سایه خمینیسم، دهههاست بهای انزوا، تحریم و سرکوب را پرداختهاند، مواضع سلطنتطلبان تنها بر مشکلات افزود. تأیید بمبارانها و تشویق نابودی زیرساختهای کشور، هیچ نسبتی با آزادیخواهی ندارد و صرفاً کینهای تاریخی را بازتاب میدهد.
- توهم رهبری در دوران گذار
رضا پهلوی و حلقه نزدیک به او، خود را «رهبر بالقوه دوران گذار» معرفی میکنند؛ اما عملکرد و گفتار آنان نشان میدهد که خطر بازتولید یک دیکتاتوری تازه، در پوشش نوستالژی سلطنت، کاملاً جدی است. مردم ایران که در یک قرن گذشته هم از استبداد سلطنتی و هم از استبداد مذهبی رنج بردهاند، بهخوبی میدانند که هیچ «منجی فردی» جایگزین ساختار دموکراتیک و پاسخگو نخواهد بود.
⚫️ ترامپیسم: سیاستی بر پایه نفرت یکجانبهگرایی
ترامپیسم در آمریکا، نه فقط جامعه آن کشور را دوپاره کرده، بلکه در سطح جهانی نیز بذر خشونت و بیثباتی افشانده است.
ترامپ، با حمایت بیقید و شرط از دولت افراطی نتانیاهو، زمینهساز یکی از خونینترین دورههای تاریخ فلسطین شد. او حقوق مردم فلسطین را نادیده گرفت، طرحهای صلح را به حاشیه راند و در عمل، دست اسرائیل را برای کشتار و ویرانی باز گذاشت. این سیاستها همچنان بر منطقه سایه افکنده و تنشهای بیپایان را دامن زده است.
⚫️ صهیونیسم :
نسلکشی در غزه و سکوت سنگین جهان
امروز غزه، نماد عریانترین شکل ظلم و بیعدالتی در جهان معاصر است.
- نسلکشی و فاجعه انسانی
هزاران کودک، زن و پیر، زیر آوار و بمباران جان باختهاند. غزه در محاصرهای مرگبار گرفتار است؛ نه غذا به آن میرسد، نه دارو. بیمارستانها از کار افتادهاند، کودکان با زخمهای باز و بیدارو جان میسپارند و خانوادهها با چشمانی بیپناه نظارهگر خاموشی عزیزانشاناند.
- سکوت و ریاکاری جهانی
جامعه جهانی، با همه نهادهای پرطمطراق حقوق بشریاش، در برابر این فاجعه، جز شعارهای بیرمق چیزی عرضه نکرده است. قدرتهای بزرگ، یا در سکوت سنگین فرو رفتهاند، یا با دوگانگی آشکار، یکسویه از اسرائیل دفاع کردهاند.
- صدای تازه اروپا
با این همه، در هفتههای اخیر، برخی قدرتهای اروپایی، زیر فشار افکار عمومی و تهدید رسوایی اخلاقی، برای نخستینبار اسرائیل را تهدید کردهاند که در صورت تداوم نسلکشی، فلسطین را بهعنوان یک کشور مستقل در جامعه بینالملل به رسمیت خواهند شناخت. هرچند این موضع هنوز در حد تهدید است، اما نشانهای است از شکستن سکوت و فرسایش مشروعیت بینالمللی اسرائیل.
- جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل
در میانه این بحرانها، جنگ مستقیم میان ایران و اسرائیل، که ۱۲ روز به طول انجامید، زخم دیگری بر پیکره منطقه گشود. جنگی که بهجای تأمین امنیت، تنها مردم بیگناه دو کشور و منطقه را قربانی کرد. این نزاع نشان داد که چگونه ایدئولوژیهای افراطی، آزادی و امنیت را به گروگان میگیرند.
⸻————————
نتیجهگیری:
آزادی در جهان گروگان ایدئولوژیها
از خمینیسم تا پهلویسم، از ترامپیسم تا صهیونیسم، همه به شکلی آزادی را به محاصره کشیدهاند. خمینیسم ایران را منزوی ساخت؛ پهلویسم با نوستالژی گذشته و مواضع مخرب امروز، خطر بازتولید استبداد را زنده نگه داشته؛ ترامپیسم با حمایت از جنگ و افراطیگری، شعلههای نفرت را برانگیخته؛ و صهیونیسم با نسلکشی در غزه، وجدان بشریت را به لرزه انداخته است.
راه رهایی، عبور از این ایدئولوژیها و حرکت به سوی آزادیای است که نه بر پایه شعار، بلکه بر اساس کرامت انسان و خواست ملتها بنا شود.
تنها با گسترش آگاهی، تقویت نهادهای مدنی و ایستادگی ملتها در برابر قدرتهای افراطی میتوان امید داشت که صدای آزادی، در میان ویرانههای جنگ و نسلکشی، دوباره شنیده شود.
ایرانبان پورزند