اخیراً جناب آقای دکتر حسین موسویان، مبارز دیرپای جبهه ملی ایران، دربارهی کنفرانسی که با عنوان «حقوق بشر در ایرانِ پس از جمهوری اسلامی» به دعوت سازمان حقوق بشر ایران در روزهای ۱۸ و ۱۹ اکتبر در شهر اسلو (نروژ) برگزار شد، چنین نوشتهاند:
«مواضع برخی افراد در کنفرانس اسلو که به بهانه حقوق بشر برگزار شد و تکرار این مطلب دروغ که ایران از ملیت های مختلف تشکیل شده و تجویز فدرالیسم برای آینده کشور، جز ایجاد نگرانی و وحشت از آینده، برای ملت ایران و ریختن آب به آسیاب حکومت ورشکسته جمهوری اسلامی هیچ دستاوردی نداشت.»
با ابراز احترام و ارادت عمیق به ایشان و از آنجائی که اینجانب نیز یکی از شرکت کنندگان در این کنفرانس بودم، مایلم نکات زیر را در پاسخ به این توییت مطرح کنم:
۱- دستاوردهای کنفرانس:
بیانیهی پایانی کنفرانس که با موضوع مخالفت قاطع با مجازات اعدام و همبستگی با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» به امضای تمامی شرکتکنندگان رسید، خود بهروشنی نشان میدهد که ادعای «بیدستاورد بودن»کنفرانس واقعیت ندارد. افزون بر آن، فضای دوستانه و صمیمی حاکم بر کنفرانس در عین صراحت گفتوگوها، دستاوردی ارزشمند بود که میتواند در آینده زمینهساز تفاهم و همکاری بیشتر میان نیروهای گوناگون شود.
۲ – دربارهی فدرالیسم:
ادعای دیگرِ مطرحشده در توییت مبنی بر اینکه کنفرانس، فدرالیسم را برای آیندهی ایران «تجویز» کرده است نیز با واقعیت انطباق ندارد. در نشست یادشده، دیدگاههای گوناگون از سوی طیفهای مختلف سیاسی – از جمله برخی جریانهای اتنیکی – دربارهی موضوع فدرالیسم بیان شد، اما همزمان جریانهای دیگر نیز نظرات متفاوت خود را مطرح کردند. محور اصلی کنفرانس، بررسی جنبههای حقوق بشری و مباحث مربوط به دوران گذار بود، نه تعیین ساختار آیندهی نظام سیاسی ایران.
۳ – دربارهی بیان موضع:
با توجه به جایگاه و سابقهی درخشان دکتر موسویان، انتشار چنین داوری کلی و شتابزدهای را در شأن ایشان نمیدانم. انتظار میرفت نقدها با دقت بیشتر و بر پایهی اطلاعات درست و دقیق از کنفرانس صورت گیرد.
۴ – ضرورت گفتوگو و احترام متقابل:
کشور ما در شرایطی خطیر بهسر میبرد. معنای واقعی سیاست، ارائهی راهحل برای مشکلات است؛ و تجربه نشان داده است که حل مشکلات تنها از مسیر احترام به نظرات یکدیگر و گفتوگوی سازنده ممکن میشود. نیروهایی که قادر به گفتوگو نیستند، در عمل از سیاست فاصله گرفتهاند و نمیتوانند کمکی به عبور کشور از بحرانها باشند.
۵ – گفتوگو:
گفتوگو به معنای پذیرش بیچونوچرای نظر طرف مقابل نیست، بلکه تلاشی است برای یافتن راهحلها در میان دیدگاههای گوناگون. ممکن است گفتوگو همیشه به توافق نینجامد، اما میتواند حداقل موجب اعتمادسازی، شناخت متقابل و روشن شدن نقاط اختلاف و اشتراک شود.
۶ – همبستگی در عین تنوع:
باید همگی توجه داشته باشیم که ما تنها بخشی از جنبش آزادیخواهانهی ملت ایران هستیم، نه تمام آن. دیگر هممیهنان نیز حق دارند دیدگاهها و راهحلهای خود را برای مسائل کشور ارائه کنند. هیچ نیرویی نمیتواند از دیگران انتظار داشته باشد که صرفاً بر اساس معیارهای خودِ او سخن بگویند یا مانند او بیندیشند. در این مسیر، ابزار ما تنها استدلال و اقناع است، نه نفی و حذف یکدیگر.
هنر امروز ما، آفریدن «سیمرغی» است که در کنار هم، با وجود تفاوتها، برای اهداف مشترک آزادی و دموکراسی پرواز کنند.
همایون مهمنش
۲۹ مهر ۱۴۰۴ برابر ۲۱ اکتبر ۲۰۲۵
