سایت ملیون ایران

لیلی گلستان نشان شوالیه نخل آکادمیک را دریافت می‌کند

lili-golestan

شرق: لیلی گلستان نشان شوالیه نخل آکادمیک دریافت می‌کند. او روز دوشنبه ۲۶آبان این نشان را که تاکنون سه‌نفر از ایران دریافت کرده‌اند از سفیر فرانسه در ایران دریافت می‌کند. لیلی گلستان سال‌هاست جدا از نام خانوادگی‌اش در حوزه فرهنگی -هنری قدم می‌گذارد. او که یکی از مترجمان شناخته‌شده زبان فرانسه است.

نویسندگان مشهوری چون رومن گاری و میشل دورورن را به خوانندگان فارسی‌زبان معرفی کرده؛ ضمن آنکه در ۲۰سال اخیر در گالری گلستان هم در حوزه تجسمی فعالیت کرده. گلستان نخستین مجموعه‌داری است که ۲۲دوره اکسپوی خصوصی صداثر، صدهنرمند را برگزار کرده است و نشان شوالیه نخل‌طلای آکادمیک را به‌دلیل تلاش چندین‌ساله‌اش برای ترجمه و معرفی هنروفرهنگ ایران از سفیر فرانسه دریافت می‌کند.

او که سومین چهره فرهنگی -هنری ایران است که در چندهفته اخیر نشان شوالیه وزارت فرهنگ دولت فرانسه را دریافت می‌کند، چهارمین چهره فرهنگی -هنری ایران است که این نشان آکادمیک مخصوص را می‌گیرد. پیش از او دکتررضا سیدحسینی، دکتراحمد کامیابی‌مسک و محمدعلی سپانلو این نشان را دریافت کرده‌اند. نشان شوالیه نخل‌طلایی به کسانی اهدا می‌شود که خدماتی برجسته به آموزش‌وپرورش فرانسه ارایه کرده و به‌طور فعال به اعتبار فرهنگ فرانسه کمک کرده‌اند. ناپلئون نخستین کسی است که این نشان را سال۱۸۰۸ اهدا کرده است.

نشان شوالیه جایزه ملی لیاقت فرانسوی است که برای اولین‌بار در سوم‌دسامبر۱۹۶۳ توسط ژنرال شارل دوگل نامگذاری شد. این نشان به تمام نظامیان (فعال یا غیرفعال) و شهروندان غیرنظامی که لیاقت آن را به‌دست آورند اهدا می‌شود. تاکنون از ایران محمود حسابی، (بنیانگذار فیزیک و مهندسی نوین در ایران)، عباس کیارستمی، (کارگردان سینما)، پری صابری، (کارگردان تئاتر)، جلال ستاری، (اسطوره‌شناس)، محمدعلی سپانلو، (شاعر)، لیلا حاتمی، اصغر فرهادی، شهرام ناظری، رضا سیدحسینی، محمدرضا شجریان و داریوش مهرجویی این نشان را دریافت کرده‌اند.

لیلی گلستان فرزند بزرگ فخری و ابراهیم و خواهر کاوه گلستان است که برای کسانی که پیگیر هنر ایران در ۵۰سال اخیر هستند احتیاج به معرفی ندارند. او در سال۱۳۲۳ در آبادان به‌دنیا آمد و در خانه‌ای بزرگ شد که به گفته خودش در کتاب خاطرات شفاهی‌اش نوعی مرکز هنری تهران بود که همه نقاش‌ها و شاعران هر جمعه در آن جمع می‌شدند.

لیلی گلستان در خاطرات خودش گفته از کودکی تماشاگر تئاتر بزرگی بوده که کسانی چون جلال آل‌احمد و سیمین دانشور، چوبک، پرویز داریوش، اخوان‌ثالث، بعدها یدالله رویایی، فرخ غفاری، جلال مقدم، سیمین دانشور و گاهی جوان‌ترها مثل بیضایی، سپانلو یا احمدرضا احمدی در آن شرکت داشتند. او بعد از دوره متوسطه راهی فرانسه شد و در مدرسه شبانه‌روزی‌ای که توسط راهبه‌های دومینیکن اداره می‌شد تحصیل کرد. او در سال‌های تحصیل در فرانسه با سینماگرانی چون تارکوفسکی، گدار و تروفو دیدار داشت.

او در بازگشت به ایران مدتی در تلویزیون فعالیت داشت و بعد از آن به ترجمه روی آورد و زندگی، جنگ و دیگر هیچ، اثر اوریانا فالاچی را ترجمه کرد. او بعدها در بخشی از خانه خود کتابفروشی، راه انداخت؛ کتابفروشی‌ای که در سال۶۸ تبدیل به گالری گلستان شد. این گالری با نمایش آثار سهراب سپهری کار خود را آغاز کرد. از ترجمه‌های لیلی گلستان می‌توان به قصه شماره‌سه، «اوژن یونسکو»، میرا، «کریستوفر‌فرانک»، تیستوی سبزانگشتی، «موریس دروئون»، «مردی که همه‌چیز همه‌چیز همه‌چیز داشت»، «میگل آنخل آستوریاس»، بوی درخت گویاو، «گابریل گارسیا مارکز»، مردی با کبوتر، «رومن گاری»، زندگی، جنگ و دیگر هیچ، «اوریانا فالاچی»، گزارش یک مرگ، «گابریل گارسیا مارکز» و یونانیت، «یانیس ریتسوس» اشاره کرد.

خروج از نسخه موبایل