تونسیها نخستین مردمی بودند که در دوران اخیر، انقلاب علیه استبداد و نابرابری را آغاز کردند و الگویی برای دیگر مردم ستمدیده در جهان عرب شدند. اقدام آنان باعث فرار دیکتاتور و تا حد فروپاشیدن همبستگی باند حاکم بر این کشور شد. مخالفان استبداد را طیف وسیعی از اسلامگرایان تا نیروهای ملی و میهنی تشکیل میدادند که خلاف اپوزیسیون دیگر کشورها، از شعور نسبتا بالایی برخوردار بودند.
همچنین تونس خلاف لیبی، مصر، سوریه و عراق موقعیت استراتژیکی مهمی برای جهان غرب نداشت، یا لااقل در ردههای بعدی قرار داشت. لیبی قذافی دارای ذخایر عظیم جنگافزار بود که خطر بالقوه و بالفعلی برای غرب به حساب میآمد و به هرتقدیر این سلاحها نباید به دست افرادی میافتاد که غرب به آنها اعتماد نداشت. همچنین نفت لیبی همانند عراق مساله غیرقابل اغماضی به حساب میآمد. سوریه موقعیت استراتژیک داشت و برای غرب نامطمئن بود، بهویژه که همپیمان ایران و حزبالله هم بود. مصر بزرگترین کشور جهان عرب است که با اسراییل پیمان صلح منعقد کرده و هرتحولی در این کشور، دیگر کشورهای عرب را هم تحتتاثیر قرار میدهد. با توجه به این مسایل، انقلاب نوپای تونس را خطرهای خارجی کمتری تهدید میکرد. البته نقطه قوت اصلی ثبات در تونس، مرهون نگاه عاقلانه رهبران این کشور اعم از اسلامگرایان و نیروهای ملی و میهنی است که به سکولاربودن شهره هستند. اسلامگرایان تونسی به رهبری «راشد الغنوشی» که در حزب «النهضه» فعالیت دارد به دلیل سالها زیستن در غرب و مطالعه تجربیات کشورهای عراق و ترکیه، از همان ابتدا، همزیستی مسالمتآمیز با رقبای سکولار تونسی را بر نزاع و درگیری ترجیح دادند و نگرش باز و عقلانی آنها مانع از فروافتادن کشور به دامن هرجومرج شد.
در همان ابتدا راشد الغنوشی که میدانست اقتصاد تونس به صنعت توریسم وابسته است با حضور در یکی از مراکز توریستی این کشور اعلام کرد قصد هیچگونه تغییری برای اسلامیکردن این صنعت ندارد. این اسلامگرایان همچنین خطر تندروها را بهسرعت دریافتند و اجازه ندادند که نیروهای تندرو سلفی با تکیه بر آنها جامعه را دوقطبی کرده و همبستگی مردم تونس را خدشهدار کنند. تندروهای اسلامگرا با ترور دونفر از رهبران ملی و میهنی تونس -شکری بلعید و براهیمی- تلاش نافرجامی را با حمایت مالی ارتجاع عرب جهت ایجاد درگیری در این کشور آغاز کردند که به دلیل هوشیاری رهبران تونس، در نطفه خفه شد. راشد الغنوشی با برگزیدن الگوی ترکیه این پیام را به رقبا داد که قصد درگیری با آنها را ندارد. انتخابات اخیر تونس هم اگرچه رتبه اسلامگرایان را یک درجه تقلیل داد، اما بهدلیل تندادن ایشان به واقعیت موجود، باعث پیروزی اخلاقی آنها شد و بار دیگر خطر ناآرامی از این کشور را دور کرد.
اسلامگرایان تونس به رهبری النهضه که ریشه اخوانی دارند، مسیری را برگزیدند که نشانگر فهم آنها از درک میهن و منافع ملی است بنابراین همانند اخوانالمسلمین مصر، سوریه و لیبی با تندروهای اسلامگرا همصدا نشدند و عقل را بر احساس و منافع ملی را بر شعارهای تند و نامفهوم ترجیح دادند. از اینرو مقاومت آنها در برابر سلفیها موجب تقویت وفاق ملی و مدنی در تونس شد و این کشور برخلاف مصر، عراق و لیبی تا حد قابل قبولی طعم آزادی را چشید و کشور از خطر جنگ داخلی و فروافتادن به دام تندروها رهایی یافت و آنان هم در صحنه باقی ماندند. گام اخیر حزب النهضه در عقبنشینی از اعلام نامزدی برای انتخابات ریاستجمهوری تلاش عقلانی دیگری از سوی رهبری این حزب شمرده میشود، زیرا میدانستند در این انتخابات شانسی ندارند و قطعا یکی از سهفرد سکولار موجود برنده خواهد شد: آقای السبسی ۸۸ساله که نیروهای نظام سابق را نمایندگی میکند یا آقایمرزوقی که نخستوزیر فعلی تونس است و حمامی که رهبر چپگرایان این کشور به حساب میآید. البته باید اذعان کرد نیروهای تندرو به رهبری عربستان و سلفیهای تندرو همچنان امیدوارند بتوانند مسیر انقلابیون را سد کرده و با کشاندن تونس به درگیری داخلی، حلقه وصلی برای تکفیریها در منطقه باشند.
حجتالله جودکی . پژوهشگر تاریخ
از: شرق