توضیح نویسنده :این مقاله به مناسبت روز جهانی زن(۸ مارس) و به یاد بانوی آزادیخواه ایران، «نسرین
ستوده» منتشر شد. وکیل شرافتمند ایرانی که همواره در راه حقوق بشر بهویژه حقوق زنان و کودکان مبارزه کرده است. متأسفانه وی بهدلیل انجام این فعالیتها در شهریور۱۳۸۹ بازداشت شد و دو بار هم اعتصاب غذا کرد. در حال حاضر نیز با حکم سنگین ۶ سال زندان، در حبس به سر میبرد.
امید است مقاله پیشرو، گام کوچکی در جهت شناخت کلی موارد زیر بردارد:
۱.موارد نقض حقوق زنان؛ ۲. قوانین حقوق بشری مدافع آنان؛ ۳. وظایف اخلاقی در آن راستا؛ ۴. بهطور کلی اهمیت بحث حقوق زنان در حقوق بشر.
نقض حقوق زنان از گذشته تا امروز
به جرأت باید گفت اکثریت زنان از گذشتهای دور، با ظلم و سلطه مردان مواجه بوده¬اند. حتی میتوان گفت آنان در بیشتر مواقع بهنوعی به جنس پستتر تبدیل گشته¬اند. ابعاد فاجعهبار این مسئله در بین اعراب جاهلیت حتی تا «زنده به گور کردن دختران» هم پیش رفته است. مواردی همچون:
۱. قتلهای ناموسی؛ (به قتل رساندن زنان توسط فامیل بهدلیل رابطه جنسی یا تجاوز به آنها یا…)
۲. بریدن بخشی از آلت تناسلی دختران(ختنه دختران که اکثراً در خردسالی آنان انجام می¬شود.)؛
۳. خرید و فروش زنان برای سوءاستفاده جنسی؛
۴. تجاوز جنسی،
و… از جمله جنایتهای هولناکی هستند که حتی در دنیای امروز نیز در موارد کمی اتفاق می¬افتند. حال تصور شود که ظلم در حق زنان در قدیم چه ابعادی داشته است!
البته شکی نیست که امروزه تغییرات فراوانی در وضعیت زنان به وجود آمده است. حتی «حق رای زنان» هم بعد از ۱۸۹۳م(۱۲۷۲ه.خ)، به مرور ایجاد شد که گام مهمی در جهت برابری اجتماعی و سیاسی زن و مرد است؛ اما باز هم برخی تبعیضها و مشکلات بهخصوص در کشورهای جهان سوم ادامه دارند که بهعنوان مثال موارد زیر قابل ذکر هستند:
۱. حق چند همسری مردان(این مسئله بهعنوان یک حق قانونی، توهین به مقام انسانیت بوده و ارزش زن را نادیده میگیرد.)؛
۲. اجبار دختران به ازدواج (مثلاً بابت خون صلح و خاتمه دشمنی) و سن پایین دختران برای ازدواج یا شرط اجازه پدر در اولین ازدواج دختر؛
۳. سلطه مرد بر همسر در زندگی مشترک حتی با تعیین محل سکونت، اجازه خروج زن از خانه، اجبار زن به رابطه جنسی بدون رضایتش و حتی در مواردی حق کتک زدن؛
۴. حقوق بسیار بالای مردان برای طلاق و اختیار کودکان بعد از طلاق؛
۵. حقوق نابرابر در مواردی همچون ارث، دیه، شهادت در دادگاهها؛
۶. فرصتهای شغلی کم و دستمزد پایین (همین سبب میشود زنان بنا به اجبار با بسیاری از ظلمهای شوهر بسازند.)،
۷. بهطور کلی تبعیض در هر نوع حقوق کمتر زنان در قیاس با مردان (با شرایط برابر آنها).
حتی در کشورهای پیشرفته نیز ظلم به زنان به شکلهایی از قبیل «فحشا» آن هم بهدلیل فقر مالی و… وجود دارند که آنان را تبدیل به بردههای جنسی می¬نماید. (بحث اختیار فرد جداست.)
در کمال تأسف بسیاری از این ظلمها در برخی موارد عادی شدهاند که همین زشتی آن را بیشتر میکند؛ بنابراین زنان بهخصوص در کشورهای عقب افتاده، یکی از بزرگترین گروههای مظلوم را تشکیل میدهند. نقض حقوق آنان هم یکی از فراگیرترین نمونههای نقض حقوق انسان در تاریخ بوده و شامل حدود نیمی از مردم میشود. در نتیجه زنان در قیاس با مردان پیشرفت بسیار کمتری در مسائل اجتماعی، شخصی، مشاغل حساس و… کردهاند. به این ترتیب نیاز به اقدامات خاصی برای جبران این مشکلات قدیمی وجود دارد. فعالان حقوق بشر نیز این مسائل را با حساسیت خاصی دنبال میکنند. خوشبختانه در دهههای اخیر گامهای مناسبی برای اصلاح قوانین و التزام به حقوق زنان برداشته شده است.
کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان
برابری حقوق زن و مرد در اعلامیههای حقوق بشر به صراحت وجود دارد؛ اما این مسئله بهطور ویژه و با جزئیات بیشتر در «کنوانسیون محو کلیۀ اشکال تبعیض علیه زنان« (CEDAW)، مصوب ۱۸دسامبر ۱۹۷۹م (۱۳۵۸خورشیدی) بررسی شده است. در این کنوانسیون بر برابری حقوق زن و مرد تأکید شده و از ادامۀ تبعیض علیه زنان اظهار نگرانی گشته است. در ادامه عنوان شده که حفظ حقوق زنان لازمۀ صلح و عدالت است. دولتهای امضاء کنندۀ آن درباره اقداماتی توافق کردهاند که مهمترین آنها موارد زیر هستند:
۱. محکومیت هر نوع تبعیض علیه زنان و تلاش همهجانبه برای رفع آن، اعم از گنجاندن اصل برابری زن و مرد در قانون اساسی و سایر قوانین (مادۀ ۲)؛
۲. اقدامات لازم جهت تضمین پیشرفت زنان (مادۀ ۳)؛
۳. اتخاذ تدابیر موقتی در جهت تسریع برای ایجاد برابری بین زن و مرد (مادۀ ۴)؛
۴. اقداماتی در جهت ممانعت از هر نوع معامله (قاچاق) و بهرهبرداری از فحشا روی زنان (مادۀ ۶)؛
۵. انجام اقداماتی که حق دخالت کامل زنان در امور سیاسی اعم از تعیین سیاست و گرفتن پستهای دولتی را در تمام سطوح تضمین کند (مادۀ ۷)؛
۶. حقوق برابر با مردان جهت اخذ تابعیت کشورها و تابعیت کودکانشان (مادۀ ۹)؛
۷. تأکید بر مواردی همچون فرصتهای آموزشی برابر، حمایت بهداشتی، حقوق برابر مدنی در دادگاهها، حمایت از زنان روستایی و…(مواد ۱۰ تا ۱۵)؛
۸. اقدامات لازم جهت رفع هر نوع تبعیض در اشتغال و حمایت مناسب از زنان در دوران بارداری و زایمان اعم از مرخصی با حقوق و مزایا و ممنوعیت اخراج در آن دوران (مادۀ ۱۱)؛
۹. کمک به تنظیم وظایف والدین در قبال تعهدات خانوادگی با مسئولیتهای شغلی (مادۀ ۱۱)؛
۱۰. اقدامات لازم جهت تضمین حقوق یکسان زن و مرد در هنگام ازدواج و طلاق اعم از رضایت کامل و همچنین همۀ مسائل فرزندان از قبیل تعداد فرزندان، فواصل بارداری، سرپرستی آنها و…(مادۀ ۱۶)؛
۱۱. اقدامات لازم جهت ممنوعیت ازدواج کودکان و تعیین حداقل سن ازدواج (مادۀ ۱۶)؛
۱۲. تشکیل کمیتههای بینالمللی برای نظارت بر این مسائل با حمایت سازمان ملل متحد (مواد ۱۷ به بعد) و… که همین گام بزرگی در راستای حقوق زنان است.
نکته با اهمیت نیز آن است که مادۀ چهار این کنوانسیون بر نوعی تبعیض موقتی به نفع زنان تأکید دارد. این هم اقدامی بسیار مهم و منطقی است؛ زیرا روشن است که برای جبران ظلمهای گذشته و ایجاد موقعیت برابر، فعلاً باید کمک بیشتری به رشد بانوان کرد. البته این تبعیض نباید همیشگی باشد؛ زیرا منجر به برتری زنان میشود که خلاف حقوق بشر است.
لزوم رعایت اخلاقی حقوق زنان
به جرات باید گفت که مشکل نقض حقوق زنان حتی با اصلاح کامل قوانین هم حل نخواهد شد؛ زیرا امکان اقدام قانونی در محیط خانواده کم است. بخشی از مردان هم در منزل، برتری خود را با استفاده از قدرت بدنی یا موقعیت اجتماعی به زن تحمیل میکنند. آنان حتی با فریاد هم که شده(اگر کتک نباشد) یا تهدید به جدایی و آبروریزی (که برای زنان بسیار مشکل است) و…، موجب تسلیم بانوان خانواده میشوند. به این ترتیب اصلاح این مسائل باید از اصلاح اخلاقی و رعایت حقوق برابر آنان با مردان در خانه آغاز شود.
نگاه تحقیرآمیز به زنان، در اجتماع هم به شکلهای گوناگونی وجود دارد و در مسائل زیادی تا حد گفتار عادی هم تأثیر میگذارد. مثلاً لفظ «نامرد» در ایران بهعنوان یک توهین، رایج شده است! الفاظی همچون «مثل مرد حرف بزن»، «حرف خاله زنکی» و «قول مردانه» نیز بعضاً چنان عادی شدهاند که گویی عین حقیقت هستند. حتی مردانی برای تأکید یا توهین میگویند که اگر چنان بود «شلوار زن» یا «دامن» به پایم خواهم کرد، یا فلان مرد «شوهر» کرده و… که این الفاظ تهوعآور نماد عینی تحقیر زنان بوده و باید به سرعت ترک شوند.
از سویی ناظر عده ای هستیم که تصور میکنند «ناموس» و «بی ناموسی» فقط برای زنان بوده و هرزگی مردان هرگز در آن حد اهمیت ندارد. حتی برخی افراد سنتی معتقدند که اگر زنی (یا مردی) مورد تجاوز قرار گیرد، ناموس او بر باد رفته که اوج کوته اندیشی و تعصب است. تجلی این موارد نیز در فحاشی به خواهر و مادر یا زن دیگران است که رکیکترین نوع توهین به شمار میرود. البته بسیاری از روشنفکران و مدافعان حقوق زنان معتقدند که اصلاً ناموس به آن شکل وجود ندارد، مرد و زن به یک اندازه متعلق به هم بوده و بیبندوباری هر دو جنس به یک مقدار زشت است. حال از مباحثی همچون فریب زنان و… خودداری میکنیم که مردود بودن آنها جای بحث ندارد.
به این ترتیب مشخص است که احقاق حقوق زنان رویکرد اخلاقی خاصی را میطلبد که حتی شامل خصوصیترین سطح زندگی و اعمال باشد. مردان نیز بایستی ملتزم (پایبند) شوند که حتی در حریم خانه هم از موقعیت برتر جسمی یا اجتماعی سوءاستفاده ننمایند. البته باید اشاره کرد که خوشبختانه بخش زیادی از مردان امروزی به این موارد عمل میکنند؛ اما هنوز هم مشکلاتی وجود دارد.
حقوق زنان، یکی از نمادهای مهم رعایت حقوق بشر
دیدیم که رعایت حقوق زنان نشانگر پایبندی فراوان اخلاقی مردم به حقوق بشر است، بهطوری که حتی در زندگی خصوصی آنان دیده میشود. بدیهی است که این پایبندی و رعایت اخلاقی هم بهطور طبیعی به بیرون از خانه گسترش پیدا خواهد کرد و منجر به بالا رفتن سطح حقوق بشر کل جامعه خواهد شد. به همین دلایل میزان رعایت حقوق زنان، نماد و شاخص بسیار مهمی برای شناخت رویکرد جامعه به حقوق بشر است. جنبشهای «فمینیستی» و سایر مدافعان حقوق زنان هم از مهمترین گروههای فعال در زمینه حقوق بشر هستند.
کرمانشاه، ۱۸اسفند۱۳۹۰ه.خ (۸ مارس ۲۰۱۲)
از: کانون زنان ایرانی