مرتضی مطهری درباره فردوسی، شاعر بزرگ ایرانی که زبان پارسی را زنده کرده است میگوید : فردوسی مردی زیانکار بود.زنده کردن لغات فارسی باستانی، برگشت از تعالیم قرآن است.
اینهمه سر و صدا برای عظمت فردوسی، و جشنواره و هزاره و ساختن مقبره، و دعوت خارجیان از تمام کشورها برای احیاءِ شاهنامه، و تجلیل و تکریم از این مرد خاسر زیان بردۀ تهیدست برای چیست؟! برای آنست که در برابر لغت قرآن و زبان عرب که زبان اسلام و زبان رسول الله است، سیسال عمر خود را به عشق دینارهای سلطان محمود غزنوی به باد داده و شاهنامۀ افسانهای را گرد آورده است. پایگاه علوم و معارف اسلام.
(قسمت هایی از کتاب نورملکوت قرآن – تالیف آیت الله مطهری، جلد چهارم)
روزی از حسنین هیکل پرسیدند شما مصریان با آن پیشینه ی درخشان فرهنگی چه شد که عرب زبان شدید؛ گفت ما عرب زبان شدیم برای اینکه فردوسی نداشتیم
ما هم اگر فردوسی را نمی داشتیم امروز همانند مردمان مصر و سوریه و اردن و فلسطین و عراق و حبشه و بسیاری از مردمان دیگر عرب زبان می شدیم؛ اینها هیچ کدامین شان عرب نبودند؛
زور شمشیر و نداشتن فردوسی ها آنان را عرب زبان کرد؛ اما ما عرب زبان نشدیم نه برای اینکه شمشیری در کار نبود؛ و نه برای اینکه به گناه فارسی گویی زبان را از دهان بیرون نمی-کشیدند که می کشیدند؛ تنها برای اینکه ما فردوسی را داشتیم و دیگران نداشتند
چرا با وجود یورش تازیها تمدن کهن مصرتازی شد ولی ایرانیان نشدند؟
فردوسی می گوید: مردمی که در راستای خوارشماری، عجم یعنی کندزبان نامیده می شدند، من با این رزم نامه ی ملی که به پارسی سره سرودم، شناسنامه ی ملی اش را نوشتم و به دست تاریخ سپردم…؛ و درست می گوید؛ بدون فردوسی امروز کجا بودیم و با چه زبانی سخن می گفتیم؟
جهان کرده ام از سخن چون بهشت
ازین بیش تخم سخن کس نکشت
بناهای آباد گردد خراب
زباران و از تابش آفتاب
بی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
نمیرم، ازین پس، که من زنده ام
که تخم سخن