وجود نحیف دکتر مصدق از کوه البرز استوارتر و از نفت آبادان سوزان تر است
« مجله تایمز چاپ انگلیس »
محمود خادمی
در آستانه ۲۹ اسفند سالگرد ملی شدن نفت بیاد دکتر محمد مصدق پیشوای نهضت ضد استعماری ملت ایران؛ ملی گرائی دمکرات و اصلاح گری انقلابی که گفته بود ” تا هزاران مثل من در راه آزادی فدا نشوند؛ وطن عزیز ما ایران روی آزادی و استقلال را نخواهد دید “؛ برای درس آموزی از تجاربِ مبارزات ملی و ضد استعماری ملت ایران برهبری دکتر مصدق؛ بر زندگی و مبارزه این قهرمان ملی که حکایت آن در خاطره نسل ما به ” مانیفستی برای آزادی و دمکراسی ” بدل شده است و تاریخ معاصر ما همواره از او به خیر و نیکی یاد کرده است؛ نگاهی می اندازیم.
مردی بزرگ و راد مرد شریفی که علیرغم ادعای ” وینستون چرچیل ” پیر استعمار انگلیس که گفته بود ” آفتاب در سرزمین های تحت سلطه اش هر گز غروب نمی کند ” توانست هماوردهای استعمارگرش را به زانو در آورد و با خفت و خواری از ایران بیرون کند و با ملی کردن صنعت نفت ایران؛ دست استعمار گران از سلطه بر سرمایه های کشور را قطع نماید.
سابقه سیاسی و مبارزاتی مصدق به دوران مخالفت با گزینش “رضا خان ” بعنوان پادشاه ایران؛ بر میگردد که آن را مغایر با اصول مشروطیت میدانست. مصدق بخاطر همین مخالفتها و مبارزات اش بیشتر دوران حکومت رضا شاه را یا در تبعید و یا در زندان بسر برد.
پس از خلع ید رضا شاه از سلطنت توسط استعمارگران انگلیسی ــ که اتفاقا” خود آنها او را بقدرت رسانده بودند ــ؛ مصدق از تبعید و انزوای سیاسی بیرون آمد. بعد از خروج از تبعید؛ مصدق و یارانش مبارزه برای لغو انتخابات فرمایشی مجلس را شروع کردند. این مبارزات؛ آغازگر فعالیت و مبارزات مصدق و یارانش تحت عنوان ” جبهه ملی ” میباشد. این اعتراضات که مورد حمایت اکثر مردم ایران هم قرار گرفت؛ شاه را مجبور به ابطال نتایج انتخابات و برگزاری مجدد آن نمود.
مصدق در انتخابات جدید یعنی انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورا شرکت کرد و در مقام رهبر فراکسیون اقلیت مجلس که بشدت با قرارداد استعماری ۱۲۹۳ معروف به ” قرارداد دارسی ” مخالفت میکردند؛ بعنوان نماینده اول تهران وارد مجلس شورای ملی شد. مصدق قرار داد دارسی را خیانت به منافع مردم و کشور میدانست ــ در باره قرارداد دارسی و مخالفت مصدق با آن؛ در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد ــ.
دکتر محمد مصدق با ورود به مجلس شورا؛ در روز چهارده اسفند ۱۳۲۹ خطاب به مردم ایران گفت ” ملت ایران بدانید و آگاه باشید که جبهه ملی تصمیم به ملی کردن صنعت نفت را؛ با رعایت حزم و احتیاط و با مطالعات لازم اتخاذ کرده است ” و سرانجام هم زیر فشار حمایتِ مردم از دکتر مصدق و مبارزات سرسختانه میهن پرستان و آزادیخواهان؛ مجلس مجبور به تصویب ماده واحده ملی شدن صنعت نفت گردید.
در ادامه؛ مصدق با حضور در مجلس و استفاده از امکانات پارلمانی؛ لایحه ملی کردن ” صنعت نفت ” را به تصویب رساند. مصدق ضمن نطقی در مجلس پر طنین فریاد بر آورد و گفت ” اگر قرار باشد در خانه خود آزادی عمل نداشته باشیم و بیگانگان بر ما مسلط باشند و رشته ای بگردن ما بیاندازند و ما را بهر سو که میخواهند بکشند؛ مرگ بر چنین زندگی ترجیح دارد ” و نمایندگان مجلس را وادار نمود که در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ با ملی شدن صنعت نفت موأفقت نمایند.
مصدق در مصاحبه ای که در ۳ خرداد ۱۳۳۰ با روزنامه های خارجی داشت علت ملی کردن صنعت نفت را چنین برشمرد ” به عقیده ملیون ایران؛ اولین قدم در راه اصلاح مملکت رفع شر از عمال شرکت سابق نفت است که؛ ملتی را فدای مطامع خود کرده اند “.
بعد از اعلام ملی شدن نفت از طرف دکتر مصدق؛ وی خطاب به مردم ایران گفت ” هموطنان عزیز….. ملتی که خوب و شرافتمندانه وظیفه اش را در برابر وطن؛ پرچم و تاریخ مملکت ادا کند؛ بیشتر از دیگران قدرت اخلاقی و عظمت روحی از خود نشان داده است و امروز یکی از آن ایامی است که شما هموطنان می توانید صفحه جدید و مقدسی در حیات اجتماعی و اقتصادی خود باز کنید و پس از ۵۰ سال که از استقلال و آزادی سیاسی ما نامی بیش نمانده بود؛ دوره نوینی را در برابر نسل معاصر و نسل آینده بوجود بیاورید……. من تردید ندارم که شما هموطنان عزیزم راهی را انتخاب خواهید کرد که با شرافت ایرانیت و با غرور ملی و احساسات وطنی مطابقت دارد “.
مجله تایم چاپ انگلیس در باره مبارزه و مقاومت مصدق در ملی کردن صنعت نفت نوشت ” وجود نحیف دکتر مصدق از کوه البرز استوارتر و از نفت آبادان سوزان تر است “. موفقیت دکتر مصدق در ملی کردن صنعت نفت؛ نام ایران و نهضت ملی ایران که اسباب آن را فراهم کرده بود؛ در جهان پر آوازه نمود و دکتر مصدق بعنوان رهبری نهضتی که توانسته با ملی کردن نفت؛ یک امپراتوری بزرگ را بزانو در آورد؛ شهره آفاق نمود.
در اثر حمایت گسترده مردم و به صحنه آمدنهای مکرر آنان برای پشتبانی از اقدامات مصدق و فائق آمدن مصدق بر مشکلات اجتماعی؛ سیاسی و اقتصادی بوجود آمده در طول مبارزه اش برای ملی کردن نفت؛ هیچ راهی برای استعمار گران امریکایی و انگلیسی جز اقدام نظامی و تدارک کودتا بر علیه دولت ملی و قانونی مصدق باقی نماند؛ کودتای سیاه و ننگینی که شیرینی ملی شدن صنعت نفت را به کام ملت ایران تلخ نمود.
الف ــ تاریخچه استخراج نفت و ورود انگلیس به این عرصه :
۵ سال قبل از انقلاب مشروطه یعنی در سال ۱۲۸۰ شمسی ــ ۱۹۰۱ میلادی ــ سرمایه دار انگلیسی بنام ” ویلیام ناکس دارسی ” امتیاز استخراج و بهره برداری از منابع نفتی ایران باستثنای ۵ ایالت شمالی کشور را به مدت ۶۰ سال بدست آورد. این امتیاز که به ” قرارداد دارسی ” معروف شد را مظفر الدینشاه قاجار به بهائی ناچیز در اختیار انگلیس گذاشته بود.
باین ترتیب دولت انگلستان حق انحصاری استخراج؛ حمل و نقل؛ تصفیه و فروش نفت و لوله کشی تا خلیج فارس را در اختیار خود گرفت و بر اساس قراردادی که میان دو کشور ایران و انگلستان منعقد گردید؛ کمپانی انگلیسی تنها ۱۶ در صد منافع خالص خود را به ایران پرداخت میکرد. این قرار داد خائنانه در سال ۱۳۱۲ ــ ۱۹۳۳ ــ دوران سلطنت رضا شاه؛ یکبار دیگر با تعدیلاتی جزئی؛ تحت عنوان قرارداد ” شرکت نفت ایران و انگلیس ” برای ۶۰ سال؛ تمدید گردید.
ب ــ تشکیل دولتی ملی؛ اصلاحاتی انقلابی :
مدتی بعد از تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت با پشتبانی قاطع مردم و رأی مجلس؛ دکتر محمد مصدق نخست وزیر قانونی کشور شد. بعد از نخست وزیری؛ مصدق برای اجرای دو طرح ” ملی شدن صنعت نفت ” و اختصاص درآمد حاصله از آن برای اصلاح اقتصاد کشور و طرح ” اصلاح انتخابات مجلس و شوراهای محلی ” ــ برای نهادینه کردن دموکراسی در کشور ــ؛ شروع به تلاش و مبارزه نمود ــ دو طرحی که گرچه ماهیتی انقلابی داشتند و باعث تغییری بنیادی در ساختار قدرت می شدند؛ اما مصدق با راهکاری اصلاح گرایانه در پی تحقق آنان بود ــ.
یعنی در حالی که مجلس وابسته به دربار و استعمار؛ مانع قانون گرایی دمکراتیک بود و مجلس به ابزاری در دست استبداد و استعمار تبدیل شده بود؛ ناسیونالیسم دکتر مصدق استوار بر دو پایه دموکراسی و استقلال؛ در پی آن بود که حاکمیت مردم را به منصه ظهور برساند و در کشور تنها قانون مشروع؛ قانونی باشد که حافظ منافع مردم باشد. مصدق میگفت ” هر جا که مردم هستند؛ مجلس هم همان جا میباشد “.
سیاست مصدق در طول زمامداری اش بر اساس دو محور اصلی ” دفاع از استقلال ایران ” و ” تلاش برای استقرار دمکراسی و آزادی در ایران “؛ استوار شده بود. برای برقراری استقلال در کشور؛ وی معتقد بود که در قرن کنونی؛ دفاع از استقلال از کانال مبارزه با استعمار امریکا و انگلیس میگذرد و بدین ترتیب مصدق؛ ناسیونالیسم و دفاع از استقلال کشور را در خدمت سیاست خارجی قرار داد. و برای دفاع از دمکراسی هم روشن بود که باید با استبداد شاهنشاهی مبارزه و همچنین برای اصلاح انتخابات مجلس؛ تلاش و مبارزه نماید.
مصدق در تمامی دوران حیات سیاسی خود عمیقا” به دمکراسی معتقد و وفادار ماند و برای این منظور حتی تحریر و توزیع کتب درسی را از انحصار دولت خارج کرد؛ تا کتابهای تاریخ مدارس دیکته دولت و تبلیغ گر قدرتهای حاکم نباشند.
دامنه آزادی در دولت مصدق بحدی بود که در سال ۱۳۳۱ از مجموع ۲۷۳ نشریه ای که در کشور منتشر میشد بیش از ۷۰ نشریه؛ آزادانه علیه دکتر مصدق مطلب می نوشتند و بدون هیچ مانعی منتشر میشدند. وی در نامه ای به رؤسای شهربانی های کشور از آنها خواسته بود ” در جراید ایران آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته میشود؛ هر چه نوشته باشند و هر که نوشته باشد؛ بهیچوجه نباید مورد اعتراض قرار گیرد “.
اصلاحات ساختاری مصدق علاوه بر اصلاح قانون انتخابات مجلس؛ شامل نظام قضائی کشور؛ قانون مطبوعات؛ اصلاحات ارضی؛ شوراها؛ تبدیل وزارت جنگ به وزارت دفاع ــ برای خارج کردن اهرم وزارت جنگ از دست شاه و جلوگیری از سوء استفاده وی ــ و….. بود.
در دوران نخست وزیری دکتر مصدق بیش از ۴۰۰۰۰ روستا از شورای نیمه انتخابی بهره مند گردیدند؛ شاه مجبور شد که زمین های دربار را در اختیار دولت ملی بگذارد تا میان کشاورزان بی زمین تقسیم شود؛ تحصیلات رایگان و اجباری نهادینه شد؛ استقلال کانون وکلا برسمیت شناخته شد و…… محمد مصدق اولین نخست وزیری بود که حتی جلوتر از بسیاری از کشورهای غربی؛ دستور داد که مذاکرات مجلس بطور مستقیم از رادیو پخش شود تا مردم در جریان مواضع و تصمیمات نمایندگان مجلس قرار بگیرند.
مهمترین اصلاح ساختاری دولت ملی دکتر مصدق طرح شعار ” اقتصاد بدون نفت ” بود که در این زمینه هم پیروزیهائی بدست آمد و در ۲۸ ماه دولت ملی دکتر مصدق از وابستگی ایران به خارج ۵۰ در صد کاسته شد؛ یعنی میزان واردات کشور نصف گردید. و همچنین در این دوران ۱۳ در صد هم به صادرات غیر نفتی افزوده گردید.
از دیدگاه مصدق همانطور که در نطق مجلس گفته بود جنبه سیاسی ملی شدن نفت اولویت داشت و نه اقتصادی آن؛ وی در مجلس شورای ملی خطاب به نمایندگان گفت ” هر کسی بخواهد نبرد مقدس این ملت را از منظر دستاوردهای اقتصادی بسنجد و استقلال یک ملت را با چند میلیون پوند مقایسه کند؛ بی تردید در اشتباهی بزرگ بسر میبرد “. وی ملی شدن صنعت نفت ایران را نمادی از یک مبارزه ناسیونالیستی در قرن بیستم و در دوران استعمار مستقیم میدانست و میخواست ملت شریف ایران را بهر قیمتی ــ به لحاظ اقتصادی ــ از زیر بار قرارداد استعماری با انگلیس برهاند.
مصدق با ملی کردن و خلع ید از ” شرکت نفت ایران و انگلیس ” در جنوب ایران و ملی کردن شیلات و امتیاز ماهی گیری در شمال کشور که تا قبل از آن در اختیار همسایه شمالی ایران ــ روسیه ــ بود؛ منابع اصلی و بزرگ اقتصادی کشور را از دست بیگانگان خارج کرد. این سیاست بر اساس تز ” موازنه منفی ” که خود وی مبتکر آن بود؛ تنظیم شده بود. یعنی همانگونه که میخواست به سلطه استعماری غرب پایان دهد؛ با تمدید امتیاز صید خاویار و حق ماهیگیری در دریای خزر برای روسیه هم مخالفت میکرد. سیاستی که بعدا” بعنوان سنگ بنا برای کشورهای عضو ” جنبش عدم تعهد ” در نظر گرفته شد. سیاستی که در این کشورها تحت عنوان ” بیطرفی فعال “؛ نام گذاری شد.
دولت ملی دکتر مصدق که در واقع اولین و تنها ترین دولت ملی و دمکراتیک پس از مشروطه است؛ در طول ۲۸ ماه زمامداری خود علیرغم کارشکنی دربار و استعمار؛ دست آورد های بسیار ارزشمندی نصیب مردم ایران نمود و توانست با اتکا به قدرت و نیروی لایزال مردم؛ موارد زیر را انجام دهد :
۱ ــ قانون اختیارات ۶ ماهه را در مجلس تصویب نماید که بعدا” و در خاتمه این ۶ ماه؛ این مهلت علیرغم مخالفت آیت الله کاشانی رئیس مجلس شورای ملی در ۱۸ دی ۱۳۳۱؛ یکسال دیگر تمدید و به تصویب مجلس رسید.
۲ ــ اخراج اشرف پهلوی خواهر شاه و مادرش از ایران ــ از همدستان داخلی کودتا گران ــ؛ بعنوان توطئه گران اصلی حوادث مربوط به قیام تاریخی ۳۰ تیر و کسانی که بعدا” در کودتا علیه دولت مصدق نیز نقش عمده ای بعهده داشتند.
۳ ــ ممنوعیت دخالت و مکاتبه مستقیم اعضای خانواده سلطنتی و در بار با ادارات دولتی؛ جهت جلوگیری از اخلال در روند کارهای دولت
۴ ــ تعطیل کردن بانک شاهنشاهی از مراکز وابسته به استعمار انگلیس
۵ ــ منحل کردن دادرسی ارتش؛ که تا آنزمان مسئول رسیدگی به پرونده های سیاسی و محکومین سیاسی که در دادگاههای نظامی محاکمه میشدند؛ بود.
علیرغم تلاشهای موفق بالا و تمهیدات دیگر؛ نهایتا” تیغ کودتای توطئه گران داخلی و خارجی بر شانه های نستوه این رهبر عالی قدر کارگر افتاد و دولت ملی و مردمی مصدق ساقط گردید.
ج ــ توطئه ها و کودتا علیه دکتر محمد مصدق :
۱ ) رفراندم سی تیر :
در سی تیر ۱۳۳۱ مصدق برای ” ابقای دولت قانونی ” خود و ” انحلال مجلس شورا ” که به آلت دست استعمارگران و دربار و مرکزی برای توطئه و کارشکنی علیه دولت ملی و قانونی وی تبدیل شده بود؛ فراخوانی صادر کرد و مردم را دعوت به رفراندم نمود.
آیت الله سید محمد بهبهانی و آیت الله ابولقاسم کاشانی که دومی بزرگترین مرجع شیعه آنروز ایران و رئیس مجلس شورای ملی بود؛ متقابلا” هم با ابقای دولت مصدق مخالف بودند و هم با انحلال مجلس مخالفت میکردند. بهمین خاطر رفراندم اعلام شده از سوی مصدق را تحریم کرده و با صدور اطلاعیه هایی شرکت در رفراندم را حرام اعلام کردند.
علیرغم مخالفت دو آیت الله گردن کلفت و قدر قدرت شیعه در آن زمان؛ رفراندمِ در خواستی دکتر مصدق با استقبال وسیع و گسترده مردم برگذار شد و مصدق با اختلاف بسیار زیادی نسبت به مخالفان در این رفراندم پیروز شد و تقریباً ۹۹ در صد شرکت کنند گان رأی به انحلال مجلسی دادند؛ که ریاست آن را آیت الله کاشانیِ خائن به منافع مردم؛ بعهده داشت.
۲ ) توطئه ناموفق قتل دکتر مصدق :
در روز ۹ اسفند ۱۳۳۱ با هدایت و رهبری آیت الله بهبهانی؛ طرفداران شاه ــ عده ای از افسران اخراجی و باز نشسته ارتش همراه با اراذل و اوباش و دار و دسته شعبان بی مخ ــ برای قتل دکتر مصدق که برای مذاکره و خدا حافظی با شاه ــ که ظاهرا” قصد سفر به خارج را داشته ــ به کاخ سلطنتی آمده بود؛ در جلوی کاخ جمع میشوند. با آگاه شدن مصدق از توطئه قتل خود و خروج از در دیگر کاخ؛ این توطئه ناکام میماند.
۳ ) قتل سر تیپ افشار طوس رئیس شهربانی دکتر مصدق :
در اردیبهشت ماه ۱۳۳۲ افشار طوس رئیس شهربانی کشور؛ از طرفداران مصدق و از اعضای جبهه ملی؛ ربوده شده و چند روز بعد جسد بی جان او در بیابانهای اطراف تهران کشف میگردد. سرلشگر فضل الله زاهدی که این توطئه ننگین را برنامه ریزی کرده بود از ترس دستگیری و مجازات؛ با رضایت و مؤافقت آیت الله کاشانی ــ رئیس مجلس ــ در ۱۴ اردیبهشت به مجلس میرود و تا ۲۹ تیر ماه آن سال در آنجا متحصن میشود؛ و بدین ترتیب از مجازات در امان می ماند.
۴ ) کودتای ناکام ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ :
در ۲۳ مرداد ۱۳۳۲ شاه بر اساس طرح و نقشه سازمان سیا موسوم به ” تی پی آژاکس “؛ دو حکم جداگانه؛ ” فرمان عزل مصدق ” و ” نخست وزیری سر لشگر زاهدی ” را صادر میکند.
روز ۲۵ مرداد رئیس گارد شاهنشاهی سرهنگ نصیری برای اجرای حکم اول ــ عزل مصدق ــ مأمور میشود تا با محاصره خانه مصدق فرمان را به وی ابلاغ و او را دستگیر نماید. بر اساس این برنامه؛ همزمان با اعزام نصیری برای اجرای حکم؛ تعدادی از وزرای دولت مصدق دستگیر میشوند و همچنین نظامیان هوادار شاه برای بی اطلاع ماندن مردم از خبر کودتا و پیشگیری از واکنش بازاریان و مردم؛ با اشغال اداره مخابرات؛ تلفن های مناطقی از تهران را قطع میکنند تا توطئه کودتا لو نرود.
در آخر نیز قرار میشود که سر لشگر زاهدی در رأس یک واحد تانک؛ رادیو و تلویزیون را اشغال نموده و متن فرمان شاه را به اطلاع مردم برسد. برای همین منظور سرهنگ نصیری در نیمه شب ۲۵ مرداد برای ابلاغ فرمان شاه و دستگیری مصدق به درب منزل وی مراجعه میکند.
از آنجا که اطلاعات مربوط به برنامه کودتا به اطلاع دکتر مصدق رسیده شده بود؛ سرهنگ نصیری به محض ورود به خانه مصدق توسط نگهبانان نخست وزیری دستگیر و نیروهای نظامی همراه وی خلع سلاح میشوند و توطئه کودتا گران؛ شکست میخورد.
۵ ) کودتای ۲۸ مرداد :
با کمک از ویکی پدیا
بدنبال اطلاع دولت ملی مصدق از توطئه کودتائی در ۲۱ مهر ۱۳۳۱؛ دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه دولت مصدق؛ قطع روابط دیپلوماتیک با انگلستان را باطلاع مردم رساند. به دنبال قطع رابطه با انگلستان و اخراج مأموران سیاسیِ انگلیس از ایران و انحلال مجلس دست نشانده که به سنگر ایادی دربار و استعمار علیه دولت ملی مصدق و مردم ایران تبدیل شده بود؛ وزیر خارجه انگلیس ” آنتونی ایدن ” برای متقاعد کردن امریکا برای همکاری در کودتا و تصمیم گیری و برنامه ریزی برای چگونگی سرنگون ساختن حکومت ملی دکتر مصدق؛ به امریکا میرود و با رئیس جمهور وقت امریکا ” آیزنهاور ” به گفتگو و مشورت می پردازد.
بعد از مذاکره و موافقت دو کشور با کودتا؛ برای اجرا و نظارت بر طرح در نظر گرفته شده که دولت امریکا آن را ” عملیات آژاکس ” نامگذاری کرده بود؛ ” کیم روزولت ” مأمور سیا و فرمانده عملیات کودتا به ایران آمد. از طرف انگلیس هم برای اجرا و هماهنگی طرحی که آن را ” عملیات چکمه ” نامیده بودند ” کریستوفر وودهانس ” معرفی گردید.
حدود ۸ صبح روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ جمعیتی حدود ۳ هزار نفر از مردان مسلح به چوب و چماق که بعدا” بر تعداد آنان افزوده شد؛ تظاهراتی بر علیه دکتر مصدق و به طرفداری از شاه را در خیابانهای تهران شروع کردند. آنها با افراد دیگری ــ که با کامیونها و اتوبوس هایی که از صبح آماده شده بودند ــ که به خیابانها آورده شدند؛ با شعارهای ” زنده باد شاه ” و ” مرگ بر مصدق خائن ” در سطح شهر به حرکت در آمدند.
به نقل از کتاب ” ضد کودتا ” نوشته مأمور سیا ” کیم روزولت “؛ این مأمور سیا که با خریدن فتوای برخی از روحانیون آنها را با کودتا همراه کرده بود؛ در روز ۲۸ مردان با توزیع پول میان عده ای از ارتشیان و لات و اوباشها برهبری شعبان بی مخ آنها را بسیج نموده و بر علیه مصدق به خیابانها کشاند. همچنین در این روز ماشینهای مستشاران امریکائی با انتقال نفراتی از گارد شاه و ارتشیان تحت حمایت خود؛ به منزل دکتر مصدق حمله نمودند.
بین ساعت ۹ تا ۱۲ تظاهر کنندگان همچنین به ستادهای احزاب سیاسی و دفاتر روزنامه های طرفدار مصدق یورش بردند و این اماکن را تخریب و به آتش کشیدند. آنها همچنین با آزاد کردن یکی از سران اشرار بنام ” شعبان بی مخ ” که به جرم تلاش برای قتل مصدق در زندان بود؛ رادیو و تلویزیون دولتی را به تصرف خود در آوردند و نمایندگان مجلسِ مخالف مصدق و همچنین مصطفی کاشانی پسر آیت الله کاشانی در مخالفت با مصدق و به طرفداری از شاه و سر لشگر زاهدی به ترتیب سخنرانی کرده و در آخر نیز زاهدی فرمان انتصاب خود به نخست وزیری از طرف شاه را قرائت کرد.
همزمان ارتشیان طرفدار زاهدی با توپ و مسلسل های سنگین به خانه دکتر محمد مصدق که مقر نخست وزیری هم بود؛ حمله کرده و آن را به گلوله بستند. ساعت ۶ بعد از طهر همین روز با در هم شکسته شدن مقاومت نگهبابان خانه مصدق؛ آنجا به تصرف کودتا گران در آمده؛ تخریب و به آتش کشیده شد.
بعد از تصرف و تخریب خانه مصدق؛ سر لشگر زاهدی قدرت را بدست گرفت و متعاقب آن شاه ایران و همسرش که از ترس حامیان مصدق به ایتالیا فرار کرده بودند و بقول همسرش ناامید از برگشت به قدرت؛ قصد خرید خانه در شهر ” رم ” ایتالیا را داشتند؛ با تلگرافهای تهنیت و حمایت آمیز آیت الله بهبهانی و کاشانی به ایران برگشتند.
و در روز بعد دکتر محمد مصدق و یارانش خود را به کودتا گران معرفی و بازداشت شدند و بدین ترتیب استبداد سلطنتی؛ شور بختانه برای ربع قرن بر سرنوشت و مقدرات مردم ایران حاکم شد…….
ادامه دارد
۱۶.۰۳.۲۰۱۵
۲۵ اسفند ۱۳۹۳
arezo1953@yahoo.de