حسین علیزاده
alizadeh44(at)yahoo.com
از آغاز عملیات نظامی “توفان قاطعیت” به رهبری عربستان علیه حوثی های یمن، آیت الله خامنه ای بارها نسبت به این اقدام عربستان موضعگیری کرده است. قابل پیش بینی است که وی در موارد دیگر باز هم عینا همین موضعگیری خود را تکرار کند.
جالب اینکه به استثنای او تاکنون حتی یک تن از رهبران جهان،حتی از کشورهای مسلمان، موضعی مشابه او اتخاذ نکرده است.
این نوشتار تلاش دارد مواضع اخیر و مکرر او علیه عربستان را تحلیل محتوایی و با مقایسه آن با جنگ داخلی سوریه، مواضع به شدت متناقض او را آشکار کند.
گرچه این موضعگیری متناقض را می توان در دیگر مقامات جمهوری اسلامی (از جمله حسن روحانی) نیز عیناً سراغ گرفت، تفاوت در این است که آیت الله خامنه ای علاوه بر جایگاه سیاسی اش، واجد مقام مرجعیت دینی است و به ویژه اینکه پیروانش او را “رهبر مسلمانان جهان” می نامند. یک مرجع دینی و رهبر مسلمانان جهان چگونه می تواند در برابر کشتار جمعی از مسلمانان سکوت اختیار کند و در برابر کشتار جمعی دیگر از مسلمانان فغان برآورد؟
در حالی که در جمهوری اسلامی از آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر مسلمانان جهان یاد می شود، پذیرفته نیست که او نسبت به بحران چند ماهه یمن واکنش های پی در پی نشان دهد و در برابر بحران ۵ سوریه مُهر سکوت بر لب زند. بدیهی است که با چنین تناقضگویی آشکار، هیچ رهبری در جهان در حمایت از او بر نیاید. راز تنهایی جمهوری اسلامی در حمایت از حوثی های یمن در همین است.
بدیهی است که هدف از این مقایسه تأیید عملیات نظامی عربستان علیه کشور همسایه نیست که تاکنون تلفات انسانی زیادی از مردم بیگناه برجا گذاشته بلکه هدف، نشان دادن شدت تناقض گویی کسی است که به عنوان یک رهبر دینی، حتی جمله ای در وصف جنایت بشار اسد بر زبان نیاورده است.
برای پی بردن به این تناقض گویی، ذیلاً به برخی اهم مواضع آیت الله خامنه ای علیه عربستان اشاره می شود:
یکم) تعدد مواضع: تاکنون آیت الله خامنه ای دستکم در ۷ مورد رسماً و علنا نسبت به اقدام نظامی عربستان علیه حوثی های یمن موضعگیری نموده است. این موضعگیری ها در هر مناسبتی بوده؛ مثلا دیدار با روسای جمهور ترکیه و عراق یا دیدار با مداحان و معلمان. به این ترتیب او هیچ مناسبتی را تاکنون خالی نگذاشته و به محکومیت عربستان مبادرت کرده است.
دوم) مدت زمان کوتاه: این تعداد موضع رسمی او (که احتمالا بیشتر هم خواهد شد) در یک موضوع خاص در حالی است که از آغاز عملیات نظامی توفان قاطعیت در ۶ فروردین ۱۳۹۴ تاکنون (۲۶ اردیبهشت)، تنها ۵۲ روز بیشتر نگذشته؛ یعنی تقریبا هر ۸ روز یک بار آیت الله خامنه ای، این اقدام نظامی را محکوم کرده است.
سوم) سخنان تند و گزنده: مواضع مکرر خامنه ای علیه عربستان در این مدت کوتاه در حالی است که از نظر محتوا نیز حملات لفظی او به عربستان حاوی شدیدترین تعابیر تند و گزنده است که شاید بتوان مشابه آن را فقط نسبت به امریکا و اسرائیل سراغ گرفت. برخی مواضع تند او عبارت اند از:
– مقایسه آل سعود با اسرائیل: دولت سعودی در یمن مشابه جنایت صهیونیستها در غزه را انجام می دهد. کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام میدهد، عیناً همان کاری است که صهیونیست ها در غزه انجام داده اند. [۲۰ فروردین ۱۳۹۴]
– نسل کشی و تعقیب بین المللی: اقدام عربستان مصداق “جنایت، نسلکشی و قابل تعقیب بینالمللی” است. – [همان تاریخ]-
– بینی سعودی ها به خاک مالیده خواهد شد- [همان تاریخ]
– مقایسه آل سعود و کفار قریش: امروز زشتتر و بدتر از مکّهی آن روز(کفار قریش)، کسانی (آل سعود) هستند که در ماه رجب (ماه حرام) خانوادههای یمنی را به عزا می نشانند؛ در یک شبانهروز صدبار، دویستبار با هواپیما حمله میکنند به یک نقطهای [–۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴-]
چهارم) موضعگیری فقط علیه عربستان: در حالی که توفان قاطعیت، ائتلافی مرکب از ۹ کشور عربی (عربستان، امارات، قطر، کویت، بحرین، مراکش، مصر، اردن و سودان) و حمایت ۴ کشور غیرعربی (سومالی، ترکیه، پاکستان و افغانستان) است، شگفت انگیز است که خامنه ای در این همه دفعات، فقط عربستان را آماج حملات خود قرار داده و تاکنون هیچ اعتراض لفظی علیه دیگر اعضای این ائتلاف یا حامیان آن ابراز نکرده است.
گرچه محکومیت عربستان به عنوان سردمدار این ائتلاف، می تواند تلویحا محکوم کردن دیگر کشورهای یاد شده، تعبیر شود ولی جای این پرسش باقی است که وی چرا دست کم برای یک بار، کشوری دیگر مثلا بحرین را (که رابطه پر تنشی با تهران دارد) مورد حملات لفظی خود قرار نداده است؟
مواضع متناقض خامنه ای
نظر به موارد چهارگانه فوق، “عصبانیت” شدیدی در آیت الله خامنه ای مشهود است تا آنجا که آل سعود را یک بار با اسرائیل و بار دیگر با کفار قریش مقایسه کرده است. اما دلیل این همه عصبانیت چیست؟ آیا نقض حرمت ماه های حرام یا ریختن خون مسلمانان بی پناه رمز این همه عصبانیت است؟
به بیان دیگر، پرسش این است که اگرچنین حمله گسترده ای را مثلا بشار اسد علیه کشور همسایه خود به اجرا گذاشته بود که در نتیجه آن مردم بیگناه کشته می شدند آیا خامنه ای علیه دولت بشار اسد نیز موضعی مشابه می گرفت یا سکوت اختیار می کرد؟
برای یافتن پاسخ، کافی است به ۵ سال جنگ فراگیر سوریه نظر افکنیم تا دریابیم که در سر تا سر این سال های خونین، علی خامنه ای حتی برای یک بار زبان به انتقاد نرم و ملایم از بشار اسد نگشوده چه رسد به این که زبان به تقبیح جنایات او گشوده باشد. چه انتظار که او انتقاد ملایم از بشار اسد کند، در جایی که جمهوری اسلامی با تمام عِدّه و عُدّه خود به حمایت از رژیم اسد برآمده است. بنا به اخبار رسمی، جمهوری اسلامی تاکنون ۶ میلیارد دلار به سوریه کمک کرده و رقم های واقعی می تواند به مراتب بیش از این باشد. این در حالی است که حمایت حزب الله لبنان در حمایت از رژیم اسد نیز بر کسی پنهان نیست.
سخن در این نیست که دیگر اطراف دخیل در جنگ داخلی سوریه مثل ارتش آزاد سوریه، داعش، جبهه النصره و. . . مرتکب جنایات جنگی نشده (که شده اند) بلکه سخن در این است که بشار اسد نیز قطعا مرتکب جنایات ضد بشری و نسل کشی شده که مستوجب تعقیب بین المللی است. به ویژه اگر از یاد نبریم که آغازگر این همه خشونت در سوریه، کسی است که اعتراضات مسالمت آمیز سوری ها را با خشونت عریان پاسخ داد و ناگزیر آنان نیزدست به اسلحه بردند و در نتیجه ی افغانیزه شدن سوریه، این کشور جولانگاه گروه های تروریستی مثل داعش شد همچنان که افغانستان جولانگاه القاعده گردید.
جنایات بشار اسد به درجه ای ازخشونت رسیده بود که دبیرکل سازمان ملل او را به کسی توصیف کرد که “خوی سبعیت” یافته و در مذمت او همین بس که اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی عضویت سوریه را به اجماع آراء در این دو سازمان تعلیق کرده اند.
دیگر تناقض خامنه ای اینکه او در بدتر دانستن آل سعود از کفار قریش، حرام بودن جنگ در ماه حرام را مثال آورده است. گرچه در کلیه مکاتب فقهی، ادامه حملات ائتلاف در ماه های حرام (ذیالقعده، ذیالحجه، محرم و رجب) می تواند ناموجه باشد، اما پرسش این است که آیا طی ۵ سال گذشته حتی برای یک بار بشار اسد پیشنهاد آتش بس یک طرفه به احترام ماه های حرام داده است؟
اگر چه چنین توقعی از دولت سکولار بشار اسد، توقعی نابجاست، چرا جمهوری اسلامی که در رأس خود یک مرجع دینی را دارد حتی برای یک بار، ولو برای حفظ پرستیژ اسلامی خود، چنین پیشنهادی را به اسد یا دیگر طرف های درگیر نداده است؟ حتی اگر این پیشنهاد جمهوری اسلامی مردود می شد، لااقل امروز بهانه ای در دست خامنه ای بود که چرا عربستان حرمت ماه های حرام را حفظ نکرده است.
گرچه حملات ائتلاف به شهرهای بی دفاع یمن و مناطق مسکونی قابل توجیه نیست اما مگر بشار اسد هیچ شهری را که استحکامات مخالفان در آن قرار دارد از حملات خود مستثنا کرده است که امروز ملامتی از سوی خامنه ای برای عربستان باشد؟
اگر امروز عربستان و دیگر اعضای ائتلاف، یمن را به زیر آتش گرفته اند در نهایت می توانند مدعی باشند که کشور دیگری را مورد هجوم قرا داده اند، اما، بشار اسد چه توجیه دارد که شهرهای خود، از جمله شهرهایی با قدمت چند هزار ساله را به زیر آتش گرفته است؟ جنگ عربستان علیه یمن در نهایت جنگ دو همسایه است اما جنگ بشار اسد، از آغاز جنگ با شهروندان خود بوده.
دیگر تناقض اینکه اگر منطق جمهوری اسلامی در حمایت از بشار اسد، حمایت از دولت قانونی سوریه در برابر شورشیان مسلح است، عربستان نیز عینا همین ادعا را در حمایت از دولت قانونی یمن در برابر شورشیان مسلح (حوثی) دارد به ویژه اینکه ائتلاف مزبور مدعی است که در پاسخ به درخواست منصور هادی (رییس جمهور یمن) متوسل به زور علیه حوثی ها شده است. شاید با علم به همین واقعیت است که جمهوری اسلامی تا کنون درخواست مداخله “سازمان همکاری اسلامی” در بحران یمن را نداده است.
در تناقض گویی خامنه ای همین بس که اعتراض وی به چند صد کشته ای که جنگ یمن بر جای گذاشته در حالی است که جنگ سوریه تاکنون بالغ بر ۲۲۰ هزار کشته، ۲۰۰ میلیارد دلار خسارت و ۱۰ میلیون آواره برجا گذاشته تا جایی که تقریبا همه زیر ساخت های این کشور نابوده شده است.
چه جای شگفتی است وقتی بدانیم جنگ داخلی سوریه به قول مصطفی تاجزاده، آتش جنگ شیعه و سنی را برافروخته، عربستان در همسایگی خود از قوت گرفتن شیعیان حوثی احساس خطر نکند؟
در یک کلام پرسش از خامنه ای این است که کدام جرم و جنایت را می تواند مثال بزند که آل سعود در یمن مرتکب شده که آل اسد در سوریه مرتکب نشده باشد؟
از: روزآنلاین