بالاخره توافقی که مدتها انتظار آن میرفت و خیلیها در مخالفت با آن کسب و کار راه انداخته بودند و خیلیهای دیگر برای هموار کردن مسیر آن هزینههای زیادی دادند حاصل شد. من به سهم خود این پیروزی دیپلماتیک ماراتنگونه را به مردم ایران تبریک گفته و از زحمات جناب آقای دکتر ظریف که سابقه همکاری با ایشان در شورایعالی امنیت ملی را داشتم کمال قدردانی را دارم. اما همگان آگاهند که این پیروزی آسان و راحت به دست نیامده است و لذا ضرورت دارد در اینجا ضمن مرور کوتاهی بر تحولات گذشته چالشهای احتمالی پیش رو را مورد توجه قرار دهیم.
امروز در حالی توافق به دست آمده است که چند سال پیش سخن گفتن از خیلی چیزها نه تنها تابو بود بلکه با هزینه زیادی و حتی حبس و زندان همراه بود. آنچه حاصل شده ریشه در تفکرات استراتژیک مجموعهای دارد که بنده و همکاران و دوستانم از زمان شروع بحران در سال ۱۳۸۲ در ترویج و اشاعه آن سهمی هر چند اندک داشتیم. دوستانی که در وزارت خارجه، مرکز تحقیقات استراتژیک و شورایعالی امنیت ملی بر این باور بودند که تندرویها و تحریمها به سود منافع ملی نیست و باید از افتادن در این مسیر خودداری کرد.
در مقابل کسانی قرار داشتند و دارند که امروزه در پس شعارها و حرفهای مختلفی افکار خود را مطرح کرده اما نیات خود را پنهان میکنند. همانهایی که در سالهای پیش برای پیشبرد اهداف خود حتی از زدن اتهامهای جاسوسی هم ابایی نداشتند و گمان میکردند این آخرین تیری است که میتوان با آن مخالفان سیاستهای افراطی هستهای را به سکوت و انفعال واداشت.
کسانی که بهقول خودشان موضوع هستهای را تمام شده میدانستند و تحریمها را هیچ می انگاشتند و حتی آن را برکت دانستند و امروز بر همگان معلوم شده است منظور آنها از «برکت»، پر کردن جیبها و حسابهای شخصیشان بوده است. کسانی که میلیاردها دلار به مملکت آسیب زدند تا حسابهای شخصیشان را پر کنند و با امنیتی کردن فضا و دستگیری و زندان و شکنجه منتقدان سیاستهای هستهای و زدن اتهامات امنیتی به آنها بتوانند برنامههای شخصی خود را پیش برند.کسانی که به اهداف شخصی خود رسیدند ولی مملکت متضرر شد.
خوشبختانه توافق هستهای نشان داد که این انگ زدنها و مانع تراشیها نمیتواند برای همیشه موثر باشد. این توافق اصلیترین گواه و سند بیگناهی ما منتقدان سیاستهای هستهای دولت قبل است و هیچ محکمهای بالاتر از محکمه افکار عمومی نیست که امروزه با حمایت قاطع از توافق نشان داد آنچه ما از سالها پیش بر آن تاکید میکردیم و بهخاطر آن حتی هزینه زندان را هم تحمل کردیم بر حق و مطابق منافع ملت بوده و اتهام جاسوسی و ارتباط با بیگانگان از جنس همان اتهاماتی است که امروزه در خفا و آشکارا به تیم مذاکرات هستهای می زنند و هیچ پایه و اساسی ندارد و صرفا برای آن بوده که سناریوی مرتبط کردن منتقدان به خارج عملی شود.
با این توافق طشت رسوایی خیلیها از بام افتاده هرچند آنها به این زودی حاضر به پذیرش حقیقت نخواهند بود و حتی ممکن است درصدد طراحی اقدامات تلافیجویانه دیگری بر آیند.
ما از سال ۱۳۸۴ در تحلیلها و نوشتههای خود سیاستهای هستهای افراطی را همواره مورد انتقاد قرار میدادیم و حتی علیرغم سکوت مصلحتی برخی دوستان امروزی از مطرح کردن پیامدهای احتمالی تحریمها ابایی نداشتیم هر چند بعدها متهم شدیم از طریق دستور گرفتن از خارج پیش بینی کرده بودیم تحریمها اعمال شده و گسترش می یابد!
این آقایان فکر میکردند بهره هوشی کل آدمها مثل خودشان است و تحلیل هم یعنی تحلیل آنچه اتفاق افتاده نه پیش بینی آنچه قرار است اتفاق افتد. از مسیری که دولت قبلی از ابتدا در پیش گرفته بود بر اهل نظر و متخصصان امر معلوم بود که عاقبت کار تحریم است و تنش با دنیا. ساده انگاری برخی از کارگزاران دولت قبل و همپوشانی منافع آنها با منافع محافل و باندهای امنیتی باعث شد در زمین برخی دلالان امنیتی گرفتار شوند و زمانی که متوجه شدند کار به نام آنها و به کام دیگران بوده است کار از کار گذشته بود و نتوانستند کاری کنند و شد نباید آنچه می شد. بی دلیل با دنیا وارد تنش شدند پول نفت بلوکه شد اقتصاد دچار بحران شد اررزش پول ملت یک سوم شد و آقایان از قبل افزایش مصنوعی نرخ ارز هزاران میلیارد دلار به جیب زدند.
امروزه همانهایی که برخی عوامل دولت قبلی را بازی میدادند از دولت قبل تبری میجویند و حتی مدعی هم شدهاند. تو گویی ملت از یاد بردهاند آنها چگونه در دفاع از دولت بهقول خودشان «عدالت گستر» سنگ تمام گذاشتند و در برابر رفتارهای تند و هزینه بر آن سکوت پیشه کردند.
آنها تصور میکنند دیگران فراموش کردهاند به نام هستهای چه کارها که نکردند و چه پرونده سازیها که نکردند. آیا آنها فکر میکنند همه چیز در سایه توافق هستهای فراموش خواهد شد؟
اکنون دیگر نمیتوان گفت مساله صرفا سوء مدیریت بوده است و بس. عدهای خوابهایی برای ملت دیده بودند و میخواستند با پنهان شدن در پشت مساله هستهای و اسطوره سازی از آن خوابهای خود را تعبیر کنند و زمانی که عدهای این حقیقت را عیان کردند جزای کارشان بازداشت و شکنجه و زندان شد. از حسین موسویان گرفته تا باقر اسدی و قهرمانپور و سرجویی هزینه همراهی و دفاع از تفکری را دادند که امروزه نتیجه عملی آن را در مذاکرات وین وتوافق جامع هستهای دیدیم.
درست است که برخی مجاهدان شنبه دولت، اینها را پاس نمیدارند و از ترس همان تندروها حتی سراغی از آنها نمیگیرند اما واقعیتها خیلی گویاتر و واضحتر از آن هستند که بتوان انکارشان کرد. وقتی عدهای به زعم خود میخواستند بگویند پروندههای این عده نه سیاسی بلکه امنیتی است و در بحث هستهای اجماع نظر داخلی وجود دارد تصور نمیکردند که اختلافات سیاسی در موضوع هستهای به این زودیها عیان شود.
قصد آن ندارم که در این جشن ملی ساز ناکوک زده باعث تلخکامی شوم. پیروزی بزرگتر و ملیتر از آن است که بتوان آن را سهم انحصاری عدهای خاص دانست. من هم چنین ادعایی ندارم و صرفا میخواهم یادآوری کنم این پیروزی آسان بهدست نیامده است و باید در ادامه راه از آن در برابر «بد اندیشان خیر نما» مراقبت کرد. بد اندیشانی که هنوز امیدشان به سنگ اندازی را از دست ندادهاند و در ادامه مانع از آن خواهند شد دولت این پیروزی را به پیروزی در انتخابات مجلس بعدی پیوند زند.
آنها به شیوههای مختلف درصدد باجگیری از دولت و وادار کردن آن به نوعی انفعال در سیاست داخلیاند. همانهایی که در همراهی ظاهری با دولت در موضوع فساد مالی حامیان دولت قبل هم میخواهند از ورود آن به سیاست داخلی ممانعت به عمل آورند و هم حساب خود را از دوستان سابق خود جدا کرده و آنها را متهم اصلی جلوه دهند تا بهقول معروف همه چیز در سوء مدیریت خلاصه شود و کسی نگوید شما با علم به همه این فسادها چرا در حمایت از برخیها در دولت قبل تردید نکردید. اینها با حمایت از مبارزه با فساد میخواهند دامن خود را از همکاری و همراهی با سیاستهای قبلی پاک کنند تا دوباره روز از نو و روزی از نو.
اما اکنون باید به راه پیش رو اندیشید و آنچه را در توافق وین رخ داده به درستی و البته واقعبینانه تحلیل کرد. واضح است که تندروها بیکار نخواهند نشست و اجازه نخواهند داد کام ملت شیرین بماند. آنها برای آینده برنامه دارند و تمام تلاش خود را بهکار خواهند گرفت که در مسیر اجرای توافق سنگ اندازی کنند و در اختیار گرفتن مجلس آینده گام مهمی در این راستاست.
آنها دولت کنونی را محلل میدانند و مقدمه ظهور دولتی دیگر که مستاجر آنها بوده و از خود اختیاری نداشته باشد. توافق وین نشان داد که برخلاف تصور عدهای تهاجم و دعوا و جنگ تنها راه حل بحرانها نیست و میتوان با تعامل و دیپلماسی و بدون تسلیم و سرسپردگی هم بحرانها را حل کرد. این یک الگوی تازهای در تاریخ دیپلماسی در سه دهه گذشته است و نشان داد که گفتوگو تعامل بهتر از مقاومت و قهر و افراطیگری میتواند منافع ملت را تامین کند.
در شرایط کنونی که بحران کل منطقه را فراگرفته است این توافق و این پیروزی دیپلماتیک اهمیت دو چندانی پیدا میکند. توافق وین جزو معدود مواردی است که در آن یک ماراتن دیپلماتیک دو ساله به نتیجه رضایت بخشی برای طرفین مذاکره رسید؛ نتیجهای که همگان آن را به سود خود میدانند و هیچ طرفی احساس شکست ندارد.
اما توافق وین خود آغاز راهی دیگر است که کم اهمیتتر از مسیر دو سال گذشته نیست چه بهخاطر کارشکنیهای احتمالی تندروهای داخلی و چه بهدلیل برخی سنگ اندازیهای تندروهای داخل آمریکا از سوی دیگر. پر واضح است که اسراییل و برخی کشورهای عربی هم از این توافق راضی نیستند.
بنابر این به سرانجام رسیدن این توافق هم نیازمند کار و تلاش دیپلماتیک در خارج و مدیریت شجاعانه فضای سیاسی در داخل است. اکنون دیگر دولت بهانهای برای کم توجهی به مسایل داخلی ندارد و فعالان سیاسی هم از دولت انتظار دارند مثل مذاکرات هستهای در داخل هم با قدرت و البته انعطاف و واقعبینی وارد شود و به برخی مطالبات منطقی وعده داده شده جواب دهد.
شاهین دادخواه
بند هشت زندان اوین
عضو پیشین تیم مذاکره کننده هستهای در دولت اصلاحات